بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدر حضانتی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدر حضانتی

بریده‌هایی از کتاب پدر حضانتی

۳٫۷
(۷۶)
«اگر به انسان شک می‌کنی، به انسانیت فکر کن
Mary gholami
به قول شراب‌سازها «باید به تاک فشارآورد تا بار بدهد.» من هم برای ساختن شرابِ خود، ناعادلانه‌ترین مجازات‌ها را، بی‌آن‌که بدانی، بر تو تحمیل کردم.
.ً..
در جهانی که دیگر از لفاظی‌ها و صدای انفجار خنده‌های تو نمی‌لرزد
Sayna sedigh
جلو ورودی کلیسا و در قبرستان همهٔ آدم‌ها، از هر نسلی که بودند، در ستایش تو یک پرسش دردناک را تکرارمی‌کردند، «بعد از این دیگر چه کسی مرا خواهد خنداند؟»
محسن
با بدل کردن درام‌هایت به نیروی حیات، رنج‌هایت به انرژی مثبت، افسردگی‌های مُزمنت به شوخ‌طبعی ویرانگر و جنون مادرزادی‌ات به سخت‌گیری شغلی، یک قرن را سپری کرده بودی.
.ً..
شاید تو حالا دیگر دستیار کارگردانِ نمایش نباشی، اما تا ابد سوفلورِ من خواهی ماند.
سایه
«همیشه باید خیال‌بافی کرد. این هم دلیلش.» بعد خودکارش را به من داد و قرارداد را امضا کردم.
سایه
ترس، مشاور و راهنمای خوبی نیست.
سایه
مُرده‌هایی هستند که بهتر است بعد از مرگ‌شان فوراً ظرف غذای‌شان را از روی میز برداشت، اما بعضی مُرده‌ها تا ابد مهمان‌هایی عزیز خواهند ماند.
Azar
اگر حق انتخاب می‌داشتم، هُل دادن صندلی چرخ‌دار را به راه رفتن پشت‌سر یک تابوت ترجیح می‌دادم
zohreh
هر چند غیاب تو دردناک است و آزاردهنده، در جهانی که دیگر از لفاظی‌ها و صدای انفجار خنده‌های تو نمی‌لرزد، توانستی کاری کنی که تا امروز دلم برایت تنگ نشود. منظورم از «دلتنگی»، «از دست دادن قطعی و کامل» است
آوا داوودی فر
هر چند غیاب تو دردناک است و آزاردهنده، در جهانی که دیگر از لفاظی‌ها و صدای انفجار خنده‌های تو نمی‌لرزد، توانستی کاری کنی که تا امروز دلم برایت تنگ نشود. منظورم از «دلتنگی»، «از دست دادن قطعی و کامل» است
آوا داوودی فر
هر چند غیاب تو دردناک است و آزاردهنده، در جهانی که دیگر از لفاظی‌ها و صدای انفجار خنده‌های تو نمی‌لرزد، توانستی کاری کنی که تا امروز دلم برایت تنگ نشود. منظورم از «دلتنگی»، «از دست دادن قطعی و کامل» است
آوا داوودی فر
جلو ورودی کلیسا و در قبرستان همهٔ آدم‌ها، از هر نسلی که بودند، در ستایش تو یک پرسش دردناک را تکرارمی‌کردند، «بعد از این دیگر چه کسی مرا خواهد خنداند؟» تو؛ بازیگر نافذ، بامزه، غیرقابل‌کنترل، خودمحور و انسان بخشنده و سودمندی بودی که با بدل کردن درام‌هایت به نیروی حیات، رنج‌هایت به انرژی مثبت، افسردگی‌های مُزمنت به شوخ‌طبعی ویرانگر و جنون مادرزادی‌ات به سخت‌گیری شغلی، یک قرن را سپری کرده بودی.
ebagheri
وقتی زنی توجه و علاقهٔ مردی را جلب می‌کند، اما خود را از آن مرد دریغ می‌کند، ممکن است روزی به عنوان تسلی و همدردی به او هدیه‌ای بدهد که هرگز از او جدا نشود.
لیلی مهدوی
آن‌قدر روی نقشم کار کرده بودم که نمی‌توانستم احساس یتیم بودن، به‌رغم زنده بودنت، را به طور کامل کنار بگذارم؛
لیلی مهدوی
«انتقام، غذاییه که همیشه سرد خورده می‌شه. من یه‌بار دیگه گرمش کردم، اما به‌ش دست نزدم.»
sadaf
شاید برخی معتقد باشند که من با امید به آسان‌تر کردن زندگی تو، زندگی خود را بیش‌ازحد پیچیده کرده‌ام، اما مأیوس کردنِ تو همیشه برای من کاری غیرممکن بود. تو فروشندهٔ معجزه بودی و مرا به عنوان تهیه‌کنندهٔ کالای خود برگزیده بودی، پس من باید شایستگی خود را برای دستورها، اعتماد و توقعاتِ تو نشان می‌دادم.
yousefik
آن‌چه تو بودی، هنوز می‌تواند منشأ چیزی در جهان باشد.
yousefik
تقریباً می‌توان گفت هرگز برایت دلتنگ نمی‌شوم، پاپا. بیش از آن‌که تو را بشنوم با تو حرف می‌زنم، اما از وقتی که مُرده‌ای احساس می‌کنم زندگی دوگانه‌ای دارم. بی‌شک از فقدان نگاهت، صدایت، خنده‌ات و دستت بر شانه‌ام، رنج می‌برم، اما هنوز فضای زیادی در زندگی من برای توست. حتا اگر این فضا، چنان که احساس می‌کنم، کم‌کم موجب تهی شدن محیطِ اطرافم شود.
سمیعی

حجم

۳۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

حجم

۳۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۵۰%
تومان