بریدههایی از کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری
نویسنده:رافائل ژیوردانو
مترجم:زیور ایزدپناه
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۲۱ رأی
۴٫۱
(۱۲۱)
«موفقیت، توانایی عبور از شکستی به شکست دیگر است، بدون اینکه اشتیاقت را از دست بدهی».
Z Pourmandi
حتی زمانی که آسمون ابریه، هنوز رنگش آبیه! هروقت هم که شما دلگیر و ترشرو هستید، هنوز توی وجودتون این آسمون آبی جادویی هست و انتظارتون رو میکشه. کافیه یاد بگیرید که چهجوری باهاش ارتباط برقرار کنید.
Z Pourmandi
حرف اول (F)، یعنی یادآوری کارهایی که شما رو آزار میدند. حرف دوم (E)، بیان احساستونه، حسی که بهتون دست داده. دو حرف آخر (T) و (E)، پیشنهاد یک زمینهٔ سازشه، یک راهکار برد ـ برد برای هردو طرف. اگه به سناریوی دعواتون برگردیم، احتمالاً به این نتیجه میرسیم: «وقتی به کنایه میگی که من از تو کمتر کار میکنم (کار)، من دلخور میشم. احساس میکنم قدرم رو نمیدونی (احساس)، درحالیکه من واقعاً به تشویق و حمایت تو نیاز دارم و اینکه تو بهم افتخار کنی، همونطور که تو این نیاز رو داری. من فکر میکنم گاهی لازمه بههم نشون بدیم که قدر همدیگه رو میدونیم تا اون یکی احساس کنه بقیهٔ اعضای خونواده برای کارهایی که اون برای خونواده انجام میده ارزش قائلند (عرصهٔ اصلاح، که برای هردو طرف کارایی داره)».
Z Pourmandi
پایبندی به تعهدات، همیشه آسون نیست! دشمنان در کمیناند: تنبلی، کسالت، ناامیدی! اما تسلیم نشید. به زحمتش میارزه.
Z Pourmandi
زندگی مثل یک بالن میمونه. اگه میخوای بالاتر بری باید بلد باشی وزنهها رو کم کنی و هرچیزی رو که مانع بالارفتنت میشه، از اون بالا پایین بندازی
Z Pourmandi
آیا شما فکر نمیکنید هیچچیزی بدتر از این نیست که حس کنی داری از کنار زندگیت میگذری و شجاعت اینکه اون رو بهسمتِ خواستههات سوق بدی نداری؟ شجاعت اینکه به ارزشهای درونیت پایبند باشی، به کودک درونت، به رؤیاهات؟
Z Pourmandi
گاهی سعی میکردم جور دیگری به قضایا نگاه کنم. بهقول مجلههای روانشناسی: «از بیرون به مسئله نگاهکردن». تمام حالتهای بدبختی و فلاکت بشر را در ذهنم مرور کردم؛ مردمی که زیر رگبار موشک و گلوله بودند، آنهایی که بیماری لاعلاج داشتند، بیخانمانها، بیکارها، آدمها و عاشقان تنها... مشکلات من درمقایسه با اینها خیلی ناچیز بهنظر میرسیدند! اما، همانطور که کلود دوپونتل گفت، نباید چیزهایی را که با یکدیگر قابلِقیاس نیستند، باهم مقایسه کرد. نردبان خوشبختی یا بدبختی برای همه یکی نیست...
hiba
بالاخره پی بردم که چگونه عنان زندگیام را در دست بگیرم و تحت هیچ شرایطی آن را رها نکنم
کاربر ۲۳۲۷۴۸۴
گذشت آنهنگام که زندگی همچون شاخهٔ نازکی به دستِ همهمهٔ باد، به من تنه میزد
کاربر ۲۳۲۷۴۸۴
چقدر خوب است که کسی ذرهای به آدم توجه کند! چند گِرَم مهربانی در این دنیای وحشی!
razavi
فاجعه، شکستخوردن نیست، بلکه تلاشنکردنه.
منیژه
«همهٔ ما همانقدر که برای زندگیمان دلیل میخواهیم، نیاز داریم بدانیم که چه چیزی را زندگی کنیم»
منیژه
اَبهپییر معتقد بود: «همهٔ ما همانقدر که برای زندگیمان دلیل میخواهیم، نیاز داریم بدانیم که چه چیزی را زندگی کنیم».
AasemOon
آهنگهای پرانرژی
فهرستی از موسیقیهایی که به شما بال پرواز میدهند برای خودتان درست کنید.
z.gh
شمایی که احساس میکنید نمیتونید تأمل کنید، اول یاد بگیرید چند دقیقه در روز حرکت گربهای انجام بدید! هیچکس بهاندازهٔ گربه، بیدغدغه و آروم نیست و در زمان حال، خیمه نزده!
z.gh
آنروز، در آن بالن تصمیم گرفتم انگشت کوچک دست چپم را محکم فشار بدهم.
بهاینترتیب با تمرین و تمرکز، با انجام همان حرکت میتوانستم هرزمان که نیاز داشتم لنگرم را دوباره فعال و به همان حالت هیجانی مثبت دست پیدا کنم. بااینحال از کلود جزئیات بیشتری درموردِ فعالسازی لنگرگاه پرسیدم تا مطمئن شوم که فرآیندش را درست فهمیدهام. بله دقیقاً همان بود که گفتم؛ برایاینکه آن حس آرامش و یقین را از نو احساس کنم، میبایست دنبال خاطرهای مربوط به لحظهٔ احساسش میگشتم. تنها و در محیطی آرام و راحت، تمرکز میکردم، دراز میکشیدم، حتی اگر لازم بود چشمانم را میبستم، آنگاه میتوانستم با فکرکردن به آن خاطرهٔ خاص و رجوع به آن صحنه و تصور خود با همان احساسات جسمی و روحی، آنلحظه را در ذهنم بازسازی کنم. آنوقت میشد برای شدتبخشیدن به حسهای خوب و مثبت، حرکت مرتبط را ـ که درمورد من، محکم فشاردادن انگشت کوچکم بود ـ تکرار کرد.
z.gh
وینستون چرچیل میگفت: «موفقیت، توانایی عبور از شکستی به شکست دیگر است، بدون اینکه اشتیاقت را از دست بدهی».
zamani
«در مصاف با صخره، جوی آب همیشه برنده است، نه بهخاطر قدرت بیشتر، بلکه بهخاطر ایستادگیاش»، اچ.جکسون براون...
ـ دارید
arezuuu
«انجامدادن آنچه دوست داری، آزادی است؛ و دوستداشتن آنچه انجام میدهی، خوشبختی».
arezuuu
جریان تخریبکنندهای از یکنواختی و عادیشدن. اگر در زندگی احساس کنیم که دیگر مجبور نیستیم خودی نشان بدهیم، دیگر هیچوقت دیده نمیشویم؛ بیخیالی جولان میدهد و حتی میآید جلوی چشممان! اما متوجه حضورش نمیشویم.
arezuuu
حجم
۲۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰۵۰%
تومان