بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامه‌رسان | طاقچه
کتاب نامه‌رسان اثر ویلیام سارویان

بریده‌هایی از کتاب نامه‌رسان

۳٫۷
(۱۹۲)
"من هم جور دیگری مرده‌ام."
pouneh
او در تمام طول زندگیش صبور بوده
👑ساناز👑
او گفت "آه..." انگار که انتظار داشت به جای باز کردن در به روی یک نامه‌رسان، فردی را که مدت‌هاست می‌شناسد و دوست دارد با او وقت بگذراند پشت در باشد. قبل از اینکه دوباره شروع به حرف زدن کند چشمان هومر را به دقت نگاه کرد و هومر می‌دانست که این زن فهمیده پیغام او، پیام خوشایندی نیست. زن گفت: "یه تلگرام برام داری؟"
yekta
"من هم جور دیگری مرده‌ام."
𝕄𝕖𝕧🍹🥢
شاید هم اشتباه شده باشه. همه اشتباه می‌کنن
`Hana~
ایستاد و گفت: "بذار نگاهت کنم."
جو مارچ
وقتی به دفتر پست رسید اشک‌هایش بند آمده بود اما چیزهای دیگری در او شروع شده بود که می‌دانست پایانی برای آنها نیست. با خودش چیزی گفت و آن را به شکلی ادا کرد انگار کسی که شنوایی قوی ندارد مخاطب اوست: "من هم جور دیگری مرده‌ام."
حــق پرســت
نه احساس عشق داشت نه تنفر بلکه احساس بیزاری و انزجار می‌کرد و هم زمان در دلش شفقت و دلسوزی زیادی حس می‌کرد.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
و ناگهان زد زیر گریه. جوری جلوی خودش را گرفته بود انگار که گریه کردن کار بدی باشد. هومر دوست داشت بلند شود و فرار کند. اما می‌دانست که این کار را نمی‌کند و می‌ماند. حتی فکر کرد ممکن است بقیه عمرش را هم همانجا بماند. فقط نمی‌دانست چه کار دیگری می‌تواند انجام دهد تا زن کمتر اندوهگین باشد و اگر زن از او خواسته بود که جای پسرش را بگیرد نمی‌توانست رد کند چرا که نمی‌دانست چطور این کار را کند.
حــق پرســت
"من هم جور دیگری مرده‌ام."
.

حجم

۷٫۰ کیلوبایت

حجم

۷٫۰ کیلوبایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۷صفحه بعد