بریدههایی از کتاب از پشت میز عدلیه؛ خاطرات طنز یک قاضی دادگستری
۴٫۲
(۵۷۱)
گاهی قانون از تلفن همراه شما بیشتر از خودتان حمایت میکند.
zahra.s
بدهکار را اگر رو بدهی طلبکار میشود
ریحانه
«انشاءالله سرقتهای بعدی بیبلا.»
ریحانه
گاهی شاید نباید میز عدلیه را خیلی جدی گرفت.
پیام
گاهی در عالم حقوق (واقعیت را بخواهم بگویم خیلی بیشتر از گاهی) حقوقدانان موضوعات ساده را بسیار سخت و پیچیده میکنند و گرهی را که با دست باز میشود، چنان در چنبرهٔ تشریفات اداری و حقوقی میاندازند که برای باز کردنش سی و دو دندان و فک و آرواره و دوتا شست پا هم کم است.
ریحون بنفش
من نمیدانم این آریاییها قبل از مهاجرت به فلات ایران چه نوع سیستم قضاییِ قوی و پایدار و لامصبی داشتهاند که وقتی سر از فلات ایران هم درآوردهاند، بعد از پنج هزار سال هنوز هر ایرانی اصلیترین دفاع حقوقیاش «من خودم شاکی هستم» است.
Aqiq
چهقدر راحت میشود از جِلدی به جِلد دیگری رفت و چهقدر زود یک خشم ساده جِلد پُرزرقوبرق آدمی را پاره میکند.
Zahra
صاف جلوِ دوربین مداربسته سرقت کرده، بعد خیلی شیک پا شده رفته خانهٔ پدری و با لباس مجلسی نشسته تا پلیس بیاید دستگیرش کند! لامصب حداقل یک جوراب زنانه میکشیدی روی آن ترکیب صورتت؛ یا کانادا نمیتوانستی بروی، لااقل یک روستا آنطرفتر میرفتی.
Zahra
وقتی کسی در دادسرا از من میپرسد آیا فلان دلیل محکمهپسند است یا نه، حس دختری را دارم که برایش خواستگار آمده و بعد از رفتن خواستگارها از او پرسیدهاند آیا داماد را پسندیدی؟ احتمالاً در این لحظه من هم باید بگویم «با اجازهٔ رئیس دادگستری و آقای دادستان، بله.»
Zahra
شاکی: «ما داروندارمون از زندگی یه دستگاه مازراتی بود که اون هم سارق برد. حالا من موندم و بیکاری و بچههای گرسنه!»
yumi
عدالت زمان دارد، زمانش که بگذرد هر چه حکم شود عین بیعدالتی است.
yumi
جواب دادم «خانم، فعلاً بیرون باشید.» داخل پرانتز بگویم که جملهٔ «فعلاً بیرون باشید» کلیدیترین جملهٔ ما قُضات است. هر جا ندانیم چهکار باید بکنیم، میگوییم «فعلاً بیرون باشید»، در واقع فعلاً بیرون باشید یعنی اینکه درحالحاضر جوابی برای سؤال یا اظهارات شما ندارم و کم آوردهام، ولی درعینحال نمیخواهم صحبت شما را هم بیجواب بگذارم؛ پس برای اینکه مجالی برای یافتن پاسخ پیدا کنم، باید بروید بیرون تا با خیال راحت فکر کنم و پاسخ یا راهحل مناسبی پیدا کنم. پس هر وقت یک قاضی به شما گفت فعلاً بیرون باشید اصلاً ناراحت نشوید. مطمئن باشید کاری کردهاید که حسابی قاضی را به فکر فروبردهاید و قاضیِ بیچاره مانده است چهطور از مخمصهای که در آن گیرش انداختهاید، نجات پیدا کند.
yumi
اول مراد من، مرحوم باستانی پاریزی، به قُضات توصیه کرده بود که خاطرات خود را بنویسند و منتشر کنند. به عقیدهٔ ایشان تاریخ اجتماعی ایران روزی به کمال نزدیک میشود که اطبا و قُضات خاطرات خود را بنویسند؛ چرا که این دو گروه با حضور در بطن جامعه با معضلات و گرفتاریهای مردم ارتباط مستقیم دارند.
MelikaH
در مسند قضاوت از پابوس تا فحش ناموس فاصلهای نیست.
f_altaha
خانمها هیچچیزی را فراموش نمیکنند، حتی بعد از سی سال. آقایان دقت و نکات ایمنی را رعایت کنند.
f_altaha
گاهی قانون از تلفن همراه شما بیشتر از خودتان حمایت میکند.
f_altaha
علم حقوقْ علم استنباط، استدلال و روش صحیح مراجعه به منابع قانونی و حقوقی است، نه علم حفظ کردن مواد و شمارهٔ آنها.
فاضل
اکثر مالباختگان در مقام شکایت میگویند سالهاست که بیکارند. به مکالمهٔ زیر دقت کنید:
من: «خب، شغل شما چیه؟»
شاکی درحالیکه لبولوچهاش را آویزان کرده است، پس از آهی عمیق: «بیکار هستم آقای قاضی، بیکار.»
من: «خب چی ازتون سرقت شده؟»
شاکی: «یه دستگاه مازراتی صفر.»
من: «ببخشید، شما که بیکار هستین چهطور مازراتی دارین؟»
شاکی: «ما داروندارمون از زندگی یه دستگاه مازراتی بود که اون هم سارق برد. حالا من موندم و بیکاری و بچههای گرسنه!»
Behjat Shafiee
باتعجب از متهم یا همان رانندهٔ مقصر پرسیدم که چهطور و با چه سرعتی به این بندهٔ خدا زده که اینطور آشولاش و تکهتکهاش کرده است. دفاع متهم شنیدنی بود، «آقای قاضی، تقصیر خودشه. من رفتم تحقیق کردم درآوردم که این طرف از بچگی تا الآن یه لیوان شیر نخورده. اگه لااقل یهکم شیر خورده بود که اینطور نمیشد.»
آن لحظه فقط این فکر به ذهنم رسید که اگر در کشوِ میز عدلیه یک پنجهبوکس داشتم و اگر قیدوبند قضاوت نبود، یک مشت آهنین به دهان طرف میزدم و وقتی همهٔ دندانهایش در حلقش ریخت میگفتم «عزیزم تو هم انگار کلسیم بدنت کمه. وقت کردی یه شیری به بدن بزن.»
Behjat Shafiee
اول مراد من، مرحوم باستانی پاریزی، به قُضات توصیه کرده بود که خاطرات خود را بنویسند و منتشر کنند. به عقیدهٔ ایشان تاریخ اجتماعی ایران روزی به کمال نزدیک میشود که اطبا و قُضات خاطرات خود را بنویسند؛ چرا که این دو گروه با حضور در بطن جامعه با معضلات و گرفتاریهای مردم ارتباط مستقیم دارند.
الشن غلامی
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰۵۰%
تومان