بریدههایی از کتاب انسان در جستجوی معنا
۳٫۹
(۶۵۶)
فردی که به مسئولیت خویش در برابر یک انسان که مُشتاقانه در انتظار اوست، یا در برابر یک کار ناتمام واقف و آگاه شد. «چرایی زندگی» خود را درک کرده است و خواهد توانست تا با هر چگونهای بسازد.
کاربر ۸۶۹۲۴۳
در مورد باقی ما که اشخاص معمولی و بزدل بودیم، مصداق سخنان بیسمارک به شمار میآمدیم که گفت: «زندگی همانند نشستن بر روی صندلی دندانپزشک است، چون انسان پیوسته منتظر برآمدن دردناکترین لحظات عمر خود است، در حالی که آن لحظات سپری شدهاند.»
کاربر ۸۶۹۲۴۳
میتوان همه چیز را از انسان گرفت مگر یک چیز: آزادی انسان در انتخاب رفتارش در هر شرایط و نیز انتخاب راه خود.
Rghaf
آه که دنیا میتوانست چقدر زیبا باشد!
Rghaf
«مرا چون مُهری بر قلبت بکوب
که عشق بسان مرگ نیرومند است
Rghaf
نجات بشر در عشق و با عشق است.
Rghaf
همه خوابمان برد و برای چند ساعتی به عالم فراموشی فرو رفتیم و از درد و رنج جانکاه رهایی یافتیم و این فراموشی و آسایش موقتی خود نعمت بزرگی بود.
Rghaf
دستم را گرفت و مرا به میان گندمزار برد. من آهسته گفتم که نباید ساقههای سبز را لگدکوب کرد. اما او برآشفت و با پرخاش و خشمگینانه فریاد کشید و گفت: «ببینم آنچه که از ما گرفتهاند کافی نیست؟ زن و فرزندم را کشتند، حالا تو مرااز لگد کردن چند ساقه گندم منع میکنی؟»
تنها با آرامی و حوصله میتوان به این افراد فهماند که کسی حق ظلمکردن بر دیگران را ندارد، هرچند به او ظلم شده باشد.
xavi
در میان هر گروهی مهربانی و لطف انسانی به چشم میخورد، حتی در میان کسانی که ما آنها را به آسانی دشنام میدهیم.
xavi
کسی که به ناگهان از زیر فشار شدید روحی آزاد شده است، از لحاظ اخلاقی و بهداشت روانی بسیار آسیبپذیر خواهد بود.
sara.m.shzi
خداوند چشم به ما دوختهاست و انتظارِ نا امید بودن ما را ندارند. او امید دارد که ما رنج و سختی را با غرور پذیرا شویم نه با فلاکت و این که هنر مردن را آموختهایم.
sara.m.shzi
رنج کشیدن بار گرانی بود که باید با آن روبهرو میشدیم و لازم بود که با این همه غم و اندوه، لحظات ضعف و اشکریزی را به حداقل برسانیم. امّا نیازی نبود که از اشکهای خود شرمنده باشیم. چه این اشکها نشان میداد که انسان هنوز دلاورانه و استوار رنجها را تحمل میکند.
sara.m.shzi
ما به وظایف و فرصتهای پنهانی رنج کشیدن برای رسیدن به کمال پی برده بودیم. وظیفهای که ریلکه را واداشت تا بگوید که: «چه بسیار اندوههایی را کهباید به سامان رساند.» ریلکه از «رنجکشیدن» و اندوه چنان سخن میگوید که دیگران از «کارکردن».
sara.m.shzi
در این هنگام به معنای بزرگترین رازی پی بردم که بشر و اندیشه و ایمان بشری باید آن را آشکار سازد و دانستم که «نجات بشر در عشق و با عشق است.» در آن سپیدهی سحری و در آن حال دریافتم که اگر همه چیز را از انسان بگیرند، باز هم حتی اگر یک لحظه و یک دم هم که شده میتواند خوشبخت بماند. و آن زمانی است که به محبوب خویش بیندیشد.
Mahdi
چنانکه نیچه میگوید: «کسی که در زندگی خود چرایی برای زیستنداشته باشد، هر چگونهای را پشت سر میگذارد.»
mehdi
«آدمیزاد موجودی است که میتواند به همه چیز خو بگیرد» میگوییم: «آری، ولی نپرسید چطور.»
M Gh
اگر میخواهید زنده بمانید فقط یک راه وجود دارد. باید به درد کار کردن بخورید و بتوانید کار کنید.
M Gh
آن روز بود که به نسبیبودن تمام دردها پی بردیم.
M Gh
امّا همین تعداد هم نشان میداد که میتوان همه چیز را از انسان گرفت مگر یک چیز: آزادی انسان در انتخاب رفتارش در هر شرایط و نیز انتخاب راه خود.
M Gh
او نمیخواست برای هیچ و پوچ بمیرد. همانطور که هیچکدام ما هم نمیخواهیم.
M Gh
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان