بریدههایی از کتاب انسان در جستجوی معنا
۳٫۹
(۶۵۶)
«وجدان آرام بهترین بالش است.» امّا اخلاق درست و نیکو از دارو و قرص
M Gh
«کسی کهدر زندگی خود چرایی را بیابد، با هر چگونهای خواهد زیست».
M Gh
انسان حتی نمیداند در آرزوی چیست. در نتیجه یا در آرزوی کاری است که دیگران میکنند و یا رفتاری مینماید که دیگران از او میخواهند. در این مرحله او همرنگ و پیرو جماعت میشود که این خود نیز پذیرش دیکتاتوری و تبعیت محض از آن است.
M Gh
در این هنگام به معنای بزرگترین رازی پی بردم که بشر و اندیشه و ایمان بشری باید آن را آشکار سازد و دانستم که «نجات بشر در عشق و با عشق است.» در آن سپیدهی سحری و در آن حال دریافتم که اگر همه چیز را از انسان بگیرند، باز هم حتی اگر یک لحظه و یک دم هم که شده میتواند خوشبخت بماند. و آن زمانی است که به محبوب خویش بیندیشد.
mehdi
این یکتایی و وحدت است که هر فرد را از فرد دیگری ممتاز مینماید و به وجود و هستی او معنا میبخشد و در کارهای خلاقانه مانند عشق بشری اثری ژرف بر جای میگذارد. وقتی به ناممکن بودن جابجایی افراد با یکدیگر پی میبریم، مسئولیت فرد را در برابر موجودیت خود و برای ادامهی آن آشکارا میبینیم. فردی که به مسئولیت خویش در برابر یک انسان که مُشتاقانه در انتظار اوست، یا در برابر یک کار ناتمام واقف و آگاه شد. «چرایی زندگی» خود را درک کرده است و خواهد توانست تا با هر چگونهای بسازد.
z.taghipour
«کسی که در زندگی خود چرایی برای زیستنداشته باشد، هر چگونهای را پشت سر میگذارد.»
z.taghipour
تاکنون نشان دادیم که معنای زندگی همیشه در تغییر است، امّا هرگز محو و نابود نمیشود. بر طبق روش «لوگوتراپی» این معنا را به سه طریق میتوان دریافت کرد.
1ـ با انجام کاری شایسته.
2ـ با تجربه و درک «ارزشِ» والا.
3ـ با تحمل درد و رنج.
mahshid T
جوهر وجود
پذیرفتن مسئولیت امری است قاطع و ضروری که «لوگوتراپی» بر آن استوار است و روش درمانی آن در این راستا قرار دارد که: «چنان زندگی کن که انگار بار دوم است که پا به عرصهی وجود نهادهای و اکنون در حال ارتکاب همان خطاهایی هستی که در زندگی نخست خویش نیز مرتکب شده بودی.» به نظر من هیچ شعار و گفتهای نمیتواند بهتر از این مسئولیت انسان را برانگیزاند.
mahshid T
پس مشاهده میکنیم که بهداشت روح و روان تا اندازهای به تنش نیاز دارد. تنش میان آنچه که انسان به آن دست یافته و آنچه که باید به آن برسد. تلاش برای پرکردن شکاف میان آنچه که هست و آنچه که باید بشود. این تنش لازمهی زندگی انسان و از سلامت روان او جداییناپذیر است.
mahshid T
میل بیش از حد من برای بازنویسی این کتاب باعث شد که سختیهای زندان را راحتر تحمّل کنم.
mahshid T
ناکامی وجودی
معناجویی انسان ممکن است با ناکامی همراه باشد و در آن صورت در لوگوتراپی آن را ناکامی وجودی مینامیم، کلمهی وجود به شکلی به کار برده میشود که معنایش بدینگونه است:
1ـ خود وجود
2ـ معنای وجود
3ـ تلاش انسان برای درک مفهوم واقعی در زندگی شخصی یا به عبارت دیگر همان «معناجویی».
mahshid T
کیست که در این دنیای وانفسا و نبرد میان مرگ و زندگی که دیر یا زود به سراغشان میآید، کسی را به خاطر اولویت دادن به دوستانش ملامت نماید. هیچکس چنین حقّی ندارد، مگر کسی که نخست با کمال صداقت و راستی با خود عهد ببند که اگر او هم به جای آن شخص بود، چنین کاری نمیکرد.
xavi
ما در حسرت آن روزی بودیم که بتوانیم دوباره طعم غذاهای لذیذ را تجربه کنیم، امّا این اشتیاق فقط به خاطر خود غذا نبود، بلکه نشانگر آرزوی آن روزی بود که این روزگار پَست که در آن خواستههای ما تنها به غذای خوب محدود میشد، سپری شود.
xavi
هرگز از یاد نمیبرم که چگونه یک شب با خُرخُر یکی از زندانیان از خواب پریدم. او ظاهرا گرفتار کابوس شده بود و به شدت دست و پا میزد. از آنجا که همیشه، به خصوص نسبت به افرادی که رؤیاهای هراسانگیز میدیدند یا هذیان میگفتند، حسِّ ترحّم داشتم، خواستم او را از خواب بیدار کنم، امّا ناگهان دستم را پس کشیدم و به خود آمدم که آن رؤیا هرقدر هم که هولناک باشد، به ناگواری و تلخی واقعیت زندگی اردوگاهی پیرامون ما نخواهد بود و من ناآگاهانه میخواستم او را از آن رؤیا به این زندگانی رنجآور باز گردانم.
xavi
بوغ قطار صدای دلخراشی برآورد.
arash
میخواستیم دنیا را با چشمان انسانهای آزاد بنگریم. هر لحظه میگفتیم آزادی، آزادی! ولی قادر به درک آن نبودیم. آن قدر در طی سالهایی که در آرزوی آن بودیم این واژه را بر زبان آورده بودیم که اکنون دیگر برایمان بیمعنی شده بود. دیگر واقعیت آزادی توان نفوذ در ضمیر آگاهمان را نداشت و نمیتوانستیم این حقیقت را پذیرا شویم که اکنون آزادی از آنِ ما شده است.
Shima Mp1999
در میان هر گروهی مهربانی و لطف انسانی به چشم میخورد، حتی در میان کسانی که ما آنها را به آسانی دشنام میدهیم. گروهها با یکدیگر وجه مشترک دارند و ما نباید تنها با گفتن این که دستهای فرشتهاند و گروه دیگر شیطان، قضاوت کنیم.
Shima Mp1999
یک روز با دوستی در کنار مزرعهای به سمت اردوگاه میرفتیم. ناگهان به مزرعه سبز گندم برخورد نمودیم. من بیاختیار میخواستم از کنار آن بگذرم، امّا دوستم دستم را گرفت و مرا به میان گندمزار برد. من آهسته گفتم که نباید ساقههای سبز را لگدکوب کرد. اما او برآشفت و با پرخاش و خشمگینانه فریاد کشید و گفت: «ببینم آنچه که از ما گرفتهاند کافی نیست؟ زن و فرزندم را کشتند، حالا تو مرااز لگد کردن چند ساقه گندم منع میکنی؟»
تنها با آرامی و حوصله میتوان به این افراد فهماند که کسی حق ظلمکردن بر دیگران را ندارد، هرچند به او ظلم شده باشد. ما بسیار کوشیدیم تا این حقیقت را به آنها بفهمانیم وگرنه هزار بار نتایجی شومتر از شکستن چند ساقهی گندم بهبار میآمد.
رنجبر پازوکی
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان