بریدههایی از کتاب انسان در جستجوی معنا
۳٫۹
(۶۵۶)
امّا آزادی انسان، آزادی از عوامل و شرایط نیست. بلکه آزاد است و صاحب اختیار که در برابر عوامل و شرایط، وضع و عکسالعمل خود را برگزیند.
شیوا
ترس از بیخوابی نتیجهی میل مفرد به خواب است. همین میل مفرد خود سبب بیخوابی میگردد و بیمار را از خواب باز میدارد. برای غالبشدن بر این ترس، من به بیماران خود میگویم سعی نکنند بخوابند بلکه بکوشند که تا حد امکان خود را بیدار نگهدارند. به سخن دیگر: نگرانی حاصل از «میل مفرط» به خواب را به «قصد متضاد» یعنی تصمیم به نخوابیدن تبدیل کنند.
شیوا
«من به جای امکانات درگذشتهی خود، اکنون واقعیات را در اختیار دارم. نه تنها واقعیاتی از کارهای انجام شده، بلکه از عشقها و رنجها که شجاعانه از عهدهی انجام آنها برآمدم و بر آنها پیروز شدم، غرورآمیزتر از هر چیز است و این گذشته حسادت و رشک مرا برنمیانگیزد.
شیوا
انسان بایستی در هر لحظه تصمیم بگیرد. تصمیمی برای بهتر زیستن یا فناشدن.
شیوا
باید ناتوانی خود را در فهمیدن و درک معنای بیقید و شرط زندگی از راه منطق پذیرا شد. چون که «منطق» از «معنا» ژرفتر و عمیقتر است.
شیوا
این گوهر عشق است که ما را کمک میکند تا خصوصیات ذاتی و ویژگیهای واقعی و الگوی رفتاری محبوب را به نیکی دریابیم و حتی چیزهایی را دریابیم که به طور بالقوه در اوست و نیازمند رشد و بالندگی است. به علاوه، عاشق با نیروی عشق نیرو میگیرد تا معشوق را در راه آگاه شدن به استعدادهای ذاتی و تحقق آنها یاری رساند.
شیوا
فرانکل برخلاف بسیاری از اگزیستانسیالیستهای اروپایی، نه بدبین است و نه ضددین، بلکه بر عکس، کسی که در زندگی خویش، خود شاهد آن همه رنج و مصیبت بوده، به طور شگفتانگیزی به قدرت و توان انسانها در پیروزشدن بر حوادث ناگوار زندگی امیدوار است.
مطالعهی این کتاب را که واژگانش چون گوهری درخشان بر ژرفترین مشکلات و مسائل انسانی میتابد، از همگان خواهانم. زیرا این کتاب از ارزش ادبی و فلسفی بسیاری برخوردار است و دیباچهای نافذ و جاری بر ارزشمندترین انقلاب روانشناسی روزگار ما محسوب میشود.
گوردون و. آلپورت
Kimia Bahari
اگر زندگی کردن رنج بردن اسست پس برای زنده ماندن باید معنایی در رنجبردن جست. رنج و مرگ تنها هنگامی معنا مییابد که زندگی خود هدفی داشته باشد. اما هیچکس نمیتواند این معنا را برای دیگری بیابد و این خود فرد است که باید به تنهایی این معنا را جستجو نماید، و مسئولیت آن را خود بپذیرد. و در این راه اگر کامیاب شود، با وجود همهی حقارتها به بقای خود ادامه خواهد داد.
Kimia Bahari
دکتر فرانکل در میان این داستان «لوگوتراپی» خود را آغاز میکند و آن را چنان با صبوری به داستان پیوند میدهد که خواننده فقط بعد از پایان کتاب به ژرفای شگفتانگیز آن راه مییابد و میبیند که این داستان دنبالهی داستان وحشتناک اردوگاههای کار اجباری و اسارت نیست.
خواننده از این کتاب، مطالب بسیاری فرا میگیرد و میآموزد که انسان وقتی به ناگهان احساس کرد که «دیگر چیزی برای از دست دادن به جز جان و بدن عریان خود ندارد» ــ چه میکند. شرحی که دکتر فرانکل از آمیختن احساسات و هیجان به ما میدهد، واقعا خیرهکننده است و روح را تسخیر میکند.
Kimia Bahari
این بر عهدهی بیمار است تا تصمیم بگیرد که در برابر وظیفهای که زندگی بر دوش او نهاده است جوابگوی کیست؟ جوابگوی جامعه یا وجدان خویش؟
شیوا
روش درمانی آن در این راستا قرار دارد که: «چنان زندگی کن که انگار بار دوم است که پا به عرصهی وجود نهادهای و اکنون در حال ارتکاب همان خطاهایی هستی که در زندگی نخست خویش نیز مرتکب شده بودی.»
شیوا
خود فرد پاسخگوی خویش است و پاسخگوی زندگی خود و تنها اوست و خود او که میتواند به پرسش زندگی و دربارهی زندگی پاسخ گوید، زندگیای که او خود وظیفهدار و مسئول آن است. پس «لوگوتراپی» اصل و مقصود وجود انسان را در پذیرش این مسئولیت میبیند.
شیوا
هر موقعیت زندگی فرصتی است طلایی که به انسان امکان میدهد تا کاملاً از آن بهرهبرداری کند. در واقع زندگی در هر فرصت گرهای به دست انسان میسپارد که باید آن را گشود.
شیوا
معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر و دگردیسی است. مهم آن است که معنای زندگی موضوعی عمومی و همیشگی نیست، بلکه هر فرد باید معنا و هدف زندگی خود را در هر لحظهی معین و لحظات مختلف دریابد.
شیوا
این حقیقت را که عشق عالیترین و نهاییترین هدفی در زندگی است که بشر در آرزوی رسیدن به آن است. در این هنگام به معنای بزرگترین رازی پی بردم که بشر و اندیشه و ایمان بشری باید آن را آشکار سازد و دانستم که «نجات بشر در عشق و با عشق است.» در آن سپیدهی سحری و در آن حال دریافتم که اگر همه چیز را از انسان بگیرند، باز هم حتی اگر یک لحظه و یک دم هم که شده میتواند خوشبخت بماند. و آن زمانی است که به محبوب خویش بیندیشد.
S.Abolqasem
در جهان تنها دو نژاد وجود دارد. یکی نژاد مردمان شایسته و کامل و دیگری نژاد مردمان نالایق و غیرشایسته. این دو نژاد در همه جا وجود دارد و در تمام طبقات اجتماع رسوخ نموده است و هیچ طبقهای تنها از وجود شایستهها و ناشایستهها تشکیل نمیشود.
شرقی غمگین
«چنان زندگی کن که انگار بار دوم است که پا به عرصهی وجود نهادهای و اکنون در حال ارتکاب همان خطاهایی هستی که در زندگی نخست خویش نیز مرتکب شده بودی.»
Parisa Malekahmadi
ما که در اردوگاه کار اجباری زندگی میکردیم، مردانی را به یاد میآوریم که کلبه به کلبه سر میزدند و دیگر زندانیان را دلداری میدادند و حتی آخرین تکهی نان خود را به آنان میبخشیدند. هرچند تعداد این افراد زیاد نبود، امّا همین تعداد هم نشان میداد که میتوان همه چیز را از انسان گرفت مگر یک چیز: آزادی انسان در انتخاب رفتارش در هر شرایط و نیز انتخاب راه خود.
Parisa Malekahmadi
«آنچه را که شما تجربه کرده و کشیدهاید، هیچ نیرویی در دنیا قادر به گرفتن آن از شما نیست.» نه تنها تجربههای ما، بلکه تمام آنچه که عمل کردهایم، همهی اندیشههای بزرگی که در سر پروراندهایم و تمام رنجهایی که بردهایم، چیزی را از کف ندادهایم و هرچند که همهی آنها گذشته است، ولی ما به آنها هستی بخشیدهایم. زیرا بودن خود نوعی هستی است و شاید هم مطمئنترین صورت آن.
Ayso
وای بر آن فردی که میبیند آن کسی که یاد و خاطرهاش در زندان به او و برای او بود، اکنون دیگر زنده نیست. وای بر آن کسی که چون رؤیای آزادیاش تعبیر شود، آن روز را با آنچه که انتظارش را داشت، متفاوت دریابد.
Omid Khalighi
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰۳۰%
تومان