ریشهها را باید در شکنجهگران جستجو کرد، نه در قربانیانی که با کوچکترین بهانهها به قتل رسیدهاند.
yazdaan
با فکر این که این بیسرانجامی و ناامیدی را باید به آگاهی مردم رساند، مبادا بر ابتذالی ایدهآلیستی راه بگشایند، هر تاملی در باب روشهای جلوگیری از وقوع مجدد آشویتس به تیرگی و مبهمی میگراید. با این حال باید تلاش کرد
yazdaan
به نظر من در میان آراء بصیرانۀ فروید که به درستی حتی به فرهنگ و جامعهشناسی نیز تسری یافتهاند، یکی از عمیقترین بینشها این است که خودِ تمدن ضد-تمدن را میسازد و به شکل فزایندهای تقویتش میکند. نوشتههای او، تمدن و ملالتهای آن و روانشناسی گروهی و تحلیل ایگو، سزاوار گستردهترین انتشار ممکن، خصوصاً در ارتباط با آشویتس است. اگر خود بربریت به اصل تمدن منتسب باشد، تلاش برای ایستادن در برابر آن کار بیسرانجامی خواهد بود.
yazdaan
آنچه آشویتس، در معنایی که آدورنو یا آرنت بدان مینگرند، به ما میآموزد، هزینۀ سکوت و شرارت ابتذال است
yazdaan
متهمی به نام بوگر وجود دارد که پسربچهای را در حال خوردن سیب توصیف میکند، که چگونه او را از پایش میگیرد و سرش را با کوبیدن به دیوار متلاشی میکند، و یک ساعت بعد، با آرامش خیال، سیب او را میخورد.
AmirHossein
اما اگر به این اعمال مشخصاً سادیستی در مقام رفتارهایی بیندیشیم که توسط افرادی کاملاً بهنجار صورت گرفتهاند، افرادی که در زندگی معمولیشان، هیچگاه اینچنین با قانون رویارو نمیشوند، آرامآرام دلنگران جهان رویایی شهروندان میانمایهای میشویم که شاید چیزی کم از متهمان نداشته باشند مگر فرصت و بخت اعمال خشونت.
AmirHossein
وقتی از آموزش پس از آشویتس سخن میگویم، دو حوزه را مد نظر دارم: اول آموزش کودکان، خصوصاً در اوایل کودکی؛ و سپس روشنگری عمومی
arash