بریده‌هایی از کتاب در قلمرو پادشاهان

نظر می‌رسید مردان ایرانی در هزاران لایه سنتی و اجتماعی اسیرند و ظواهر برایشان بیش از آمال و آرزوها ارزشمند است.

در نهایت، اعتقاد دارم آن‌چه اسامه را شکل داده است، تعلیمات غلط وهابی است و به تجربه برایم ثابت شده است بسیاری از مردم سعودی همچون او فکر می‌کنند و مردم غرب در نظرشان موجوداتی منحط و بی‌ریشه‌اند که در تعلقات مادی و هوی و هوسهای دنیوی راه گم کرده‌اند. این خیل مرتجعین خشمگین، مثل نوجوانهای بی‌تجربه، ساده‌ترین راه را نابود کردن غرب می‌دانند: تخریب جوامع غربی، کشتن مردم غرب و از بین بردن آمال و آرزوهای بی‌شمار آن‌ها.

وهابیت خشک‌ترین و انعطاف‌ناپذیرترین مذهب جهان است.

وفا و ناجیه در مدرسه می‌آموختند که اگر به دستورهای وهابی عمل نکنند، روحشان در آتش جهنم خواهد سوخت و هر دو نگران روح من بودند. ناجیه مرتب می‌گفت: «مامان! اگر نماز نخوانی به جهنم می‌روی.» او روبه‌روی من می‌ایستاد و

آموزش‌های خانوادگی در رگ کودکان جریان دارد. دخترها از سنین بسیار پایین می‌دانند که چگونه راه بروند، حرف بزنند و لباس بپوشند. آن‌ها ناخودآگاه اصولی را می‌آموزند که در هیچ فرهنگ دیگری معنی ندارد. بسیاری از دختربچه‌ها وقتی یکی از برادرانشان از در اتاق وارد می‌شود، صندلی‌شان را به او می‌دهند و اگر صندلی خالی دیگری در اتاق نباشد، می‌ایستند یا به کارهای دیگری مشغول می‌شوند. آنچه در مدارس به این کودکان آموخته می‌شود، در واقع نوعی شست‌وشوی مغزی آشکار است و من می‌دیدم که دخترانم تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

تمام تغییراتی که رخ می‌داد و برای من آزاردهنده بود، هیچ تأثیری بر روند زندگی عادی زنان بن‌لادن‌ها نداشت. یک‌بار که با رافعه گفت‌وگو می‌کردم، بحث روبنده و عبا و دستکش پیش آمد. من به او گفتم استفاده از تمام این‌ها برای حفظ حجاب غیرضروری است و در واقع نوعی تجاوز مردان سعودی به زن‌ها محسوب می‌شود. آن‌ها مردانی ضعیف هستند که حتی نمی‌توانند چهره یا دستان زنی را ببینند و دچار شهوت نشوند و برای آنکه خودشان را از بار گناه برهانند، چنین چیزهایی را برای شما ضروری اعلام کرده‌اند.

زنی بخواهد روبنده‌اش را کنار بزند، تشخیص هویت فراری بسیار مشکل است. با این همه مشعل دستگیر شد و پدربزرگش، شاهزاده محمد برادر شاه خالد، دستور قتل او را داد تا این لکه ننگ از دامن خانواده پاک گردد. گویا شاه خالد در برابر این دستور برادرش ایستادگی می‌کند، اما محمد که بزرگ خاندان خود بود، مصرانه می‌خواهد تا دختر به قتل برسد. دادگاهی در کار نبود. مشعل به پارکینگی در پایین شهر برده می‌شود و شش گلوله به او شلیک می‌گردد. از قضا جوانی انگلیسی با دوربین خود در پارکینگ حضور داشت و زیرکانه، عکس‌هایی از صحنه قتل و پس از آن می‌گیرد. شبکه بی‌بی‌سی قصد داشت عکس‌ها را در تمام شعبه‌های جهانی خود پخش کند و دولت عربستان به شدت خشمگین و معترض بود.

یک شب در سال ۱۹۷۸ اکثر دیپلمات‌های حاضر در مهمانی از شایعه‌ای حرف می‌زدند که بر زبان مردم افتاده بود. خواهرزاده جوان شاه به نام شاهدخت مشعل، در یک پارکینگ با اسلحه گرم به قتل رسیده بود. دختر کم سن و سال قرار بود به عقد مردی بسیار پیر درآید. او برای فرار از این ازدواج سعی می‌کند به اتفاق مردی که دوستش داشته با پاسپورت جعلی از مرز هوایی خارج شود، اما دستگیر و به خانه بازگردانده می‌شود و کمی بعد به قتل می‌رسد. هیچ زنی حق ندارد بدون اجازه‌نامه رسمی از پدر، شوهر و یا پسر ارشد خود عربستان سعودی را ترک کند و یا حتی از شهر محل اقامت خود خارج شود. یک زن هرگز به سن قانونی نمی‌رسد! ولی شبکه‌ای زیرزمینی وجود دارد که برای زن‌های فراری، پاسپورت و اجازه‌نامه جعلی تهیه می‌کند. از طرفی چون هیچ مأموری در فرودگاه جرأت ندارد از

وهابیت فقط پیکر اسلام را می‌شناسد و به عمق اصول معنوی آن هرگز نمی‌رسد. اسلام در کشورهای مدرن اسلامی، دینی انعطاف‌پذیر است که با تغییر شرایط زمانه، محیط را برای زیستن انسان‌ها آماده می‌کند و بی‌آنکه تحریفی در اصول بنیادی آن صورت گیرد، آزادی لازم را برای پیشرفت مادی و معنوی به مردم می‌بخشد. اما آنچه شیخ محمدبن عبدالوهاب به نام اسلام به سرزمین سعودی تحمیل کرده است، روشی خشک و غیرقابل تغییر برای گذراندن زندگی به شیوه هزار سال پیش است.

او هر روز برای من غریبه‌تر می‌شد. من عمیقآ نگران حالش بودم و وابستگی‌ام به او انکارناپذیر بود. سعی می‌کردم مستقیم به مشکلات روحی‌اش فکر نکنم و برایشان دلایلی ساده تصور کنم. من دلم می‌خواست شوهرم همان مرد سابق با همان هوش و ذکاوت باشد؛ پدری گرم و مهربان و شوهری فکور و با احتیاط که به او با اطمینان تکیه کنیم. من نمی‌توانستم با واقعیت کنار بیایم و این غریبه ترسو را یسلام حقیقی فرض کنم. او قطعآ تغییر می‌کرد و من امیدوار بودم.

زمانی که من برای اولین بار او را ملاقات کردم، سهم او از شرکت پدری چیزی معادل پانزده میلیون دلار بود که بخش عمده آن در داد و ستد بود. ولی حالا نقدینه یسلام به تنهایی به سیصد میلیون دلار افزایش یافته بود. او یکی از پولدارترین برادرها بود

تو می‌توانی بیشترین میزان ظرافت و گیرایی را داشته باشی، اما اگر کوچکترین لکه‌ای دامنت را بگیرد، تمام آن را از دست می‌دهی

آنچه درباره‌اش صحبت نمی‌شود، هرگز وجود ندارد

تو می‌توانی بیشترین میزان ظرافت و گیرایی را داشته باشی، اما اگر کوچکترین لکه‌ای دامنت را بگیرد، تمام آن را از دست می‌دهی. این اعتقاد مادرم بود. نزاکت ما برایش حیاتی بود.

نماز برای آرامش روح و رسیدن به فضایی خارج از محیط زندگی روزمره است، نه برای بده بستان و فرار از آنچه می‌ترسید در آن دنیا بر سرتان بیاید.

من به وفا و ناجیه آموختم که باید برای هر رفتاری دلیلی داشته باشند. باید یاد بگیرند که به همه چیز عمیق نگاه کنند، اتفاقات را در ذهنشان ارزیابی نمایند و به نتایج شخصی برسند.

انقلاب اسلامی که در ماه ژانویه به اوج خود رسید و شاه پهلوی را مجبور به فرار کرد، با همبستگی گروه‌های مختلف اسلامی و آزادی‌خواه صورت گرفت و خیل عظیم مردم آن را به سرانجام رساندند. روزی که آیت‌الله خمینی در فوریه همان سال از فرانسه به ایران بازگشت، میلیون‌ها نفر به استقبالش شتافتند. او از همان ابتدا تکلیف خود را با غرب و غرب‌زدگی روشن کرد و تعداد بی‌شماری از مردم به او پیوستند. از آن پس تا ماه‌ها مهمانی‌های پنجشنبه شب‌های ما عرصه‌ای برای مجادلات سیاسی بر سر مسائل ایران بود و همه در پی کسب اخبار جدید بودند. آیت‌الله خمینی اعلام کرد در اسلام چیزی به نام شاه مسلمین وجود ندارد.

شیخه، یکی از خواهران بزرگتر یسلام، به افغانستان رفت و کمک‌هایی را که جمع‌آوری کرده بود، شخصآ به دست مجاهدین رساند! البته او ملازمان و همراهان بسیاری داشت و در هیچ نبردی شرکت نکرد، ولی به من ثابت کرد که نقش او به عنوان یک زن سعودی فقط قرآن خواندن و اطاعت از قوانین مردسالارانه نیست و هنگامی که اسلام به او نیاز داشته باشد، با شجاعت تمام آماده حرکت و نبرد می‌شود.

طی تمام آن سالهایی که در عربستان به سر بردم و برای نجات خودم و سه دخترم تلاش کردم، همواره یک چیز بیش از هر چیز دیگر برایم اهمیت داشت و آن آزادی اندیشیدن بود

در نهایت، اعتقاد دارم آن‌چه اسامه را شکل داده است، تعلیمات غلط وهابی است و به تجربه برایم ثابت شده است بسیاری از مردم سعودی همچون او فکر می‌کنند و مردم غرب در نظرشان موجوداتی منحط و بی‌ریشه‌اند که در تعلقات مادی و هوی و هوسهای دنیوی راه گم کرده‌اند