بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دایی وانیا: صحنه‌هایی از زندگی روستایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دایی وانیا: صحنه‌هایی از زندگی روستایی

بریده‌هایی از کتاب دایی وانیا: صحنه‌هایی از زندگی روستایی

نویسنده:آنتوان چخوف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۳ رأی
۴٫۵
(۱۳)
استعداد دارم، باهوش و جسورم!... اگر به‌طور عادی زندگی می‌کردم، می‌توانستم شوپنهاور دیگری بشوم، یا داستایفسکی دیگری!
Mohammad
در وجود انسان همه‌چیز باید زیبا باشد: چهره‌اش، لباس‌هایش، روحش و اندیشه‌هایش.
Mohammad
دانستن راز کسی دیگر درحالی‌که آدم نمی‌تواند کمکش بکند، چه دردناک است.
Mohammad
وقتی زندگی واقعی از آدم می‌گریزد، به سراب‌ها پناه می‌برد
Mohammad
زندگی، کسالت‌بار، احمقانه و کثیف است.
pejman
دانستن راز کسی دیگر درحالی‌که آدم نمی‌تواند کمکش بکند، چه دردناک است.
pejman
تنبلی و بیکاری مسری است!
محمد جواد اخباری
انسان طوری خلق شده که با هوش و نیروی خلاقه‌اش، به دارایی‌های طبیعی‌اش بیفزاید، اما تاکنون چه چیزی آفریده؟ فقط نابود کرده. از تعداد جنگل‌ها روزبه‌روز کاسته می‌شود، رودها به خشکی می‌گرایند، شکار نایاب می‌شود، آب‌وهوا خشک و نامساعد می‌شود و زمین هرروز فقیرتر و زشت‌تر می‌شود.
zahra.Askari
مغزم دست‌نخورده باقی مانده، عقلم هنوز سر جایش است، اما احساس‌هایم کُند شده و زنگار گرفته‌اند. هیچ آرزویی ندارم، احساس احتیاج به هیچ‌چیزی هم نمی‌کنم، به کسی هم علاقه‌مند نیستم... شاید فقط به تو.
samane mosavi
شب و روز، این فکر که زندگی‌ام هدر رفته، مانند شبحی بدخواه آزارم می‌دهد.
محمد جواد اخباری
گروهی آدم‌های بی‌شعور. وقتی آدم دو یا سه سال مدام با آن‌ها سروکار پیدا می‌کند، بی‌آن‌که متوجه باشد، خودش هم احمق می‌شود. این امر پرهیزناپذیر است.
pejman
پیرها آخرعمری مثل بچه‌ها می‌شوند، دل‌شان می‌خواهد برای‌شان دلسوزی کنند، ولی این روزها کی دلسوزی سرش می‌شود؟
garshasp1996
گذشته‌ای برایم نمانده، به‌طرز احمقانه‌ای آن را با افکاری بیهوده به باد داده‌ام. حالا هم جز پوچی‌ای بیهوده چیز دیگری برایم نمانده.
zahra.Askari
او را روی میزی خواباندم که عملش کنم، اما تا بوی داروی بیهوش‌کننده به دماغش خود، جابه‌جا مرد. این لحظه‌ای است که احساس‌های آدم جان می‌گیرند و سر برمی‌دارند و انگار به‌عمد آدمی را کشته باشم، عذاب وجدان گرفتم. آن‌وقت نشستم و چشم‌هایم را بستم ــ این‌طوری ــ و از خودم پرسیدم: آیا آن‌هایی که صد سال، دویست سال پس از ما به دنیا آمده و زندگی خواهند کرد، آن‌ها که ما راه را برای‌شان باز و هموار کرده‌ایم، به‌خوبی از ما یاد خواهند کرد؟ نه، دایه جان، فراموش‌مان می‌کنند.
6456
خودم پرسیدم: آیا آن‌هایی که صد سال، دویست سال پس از ما به دنیا آمده و زندگی خواهند کرد، آن‌ها که ما راه را برای‌شان باز و هموار کرده‌ایم، به‌خوبی از ما یاد خواهند کرد؟ نه، دایه جان، فراموش‌مان می‌کنند. مارینا: آدم‌ها بله، اما خدا فراموش‌مان نمی‌کند. آسترف: متشکرم، دست‌کم تو حرف خوبی زدی.
zahra_gharnein
از خودم پرسیدم: آیا آن‌هایی که صد سال، دویست سال پس از ما به دنیا آمده و زندگی خواهند کرد، آن‌ها که ما راه را برای‌شان باز و هموار کرده‌ایم، به‌خوبی از ما یاد خواهند کرد؟ نه، دایه جان، فراموش‌مان می‌کنند.
Omid Souri
کسانی که صد یا دویست سال پس از ما زندگی خواهند کرد و تحقیرمان می‌کنند که چرا زندگی‌مان را چنین احمقانه هدر داده‌ایم، شاید راز خوشبختی را دریابند. اما ما... برای‌مان فقط یک امید باقی می‌ماند. داشتن رویاهایی در سر، در تابوت‌مان، شاید آن موقع رویاهایی دلنشین به سراغ‌تان بیایند.
Omid Souri
در سرزمین‌هایی که آب‌وهوای مساعدی دارند، مردمان‌شان کم‌تر با طبیعت درگیر می‌شوند، خلق‌وخوی ملایم‌تر و رفتاری محبت‌آمیزتر دارند. همگی‌شان زیبا، ملایم و حساس‌اند، گفته‌هاشان با ظرافت همراه است و حرکات‌شان دلپذیر. هنرها و دانش‌ها در این سرزمین‌ها شکوفا می‌شوند، فیلسوف‌ها بدبین نیستند، مردها با نرم‌خویی و ظرافت زیادی با زن‌ها رفتار می‌کنند...
6456
حقیقت هرچه باشد، کم‌تر از بلاتکلیفی و بی‌خبری دردناک است.
محمد جواد اخباری
یک زن موقعی می‌تواند با مردی دوست شود که اول رفیقش و بعد هم معشوقه‌اش شده باشد.
محمد جواد اخباری

حجم

۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد