بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه خواهر | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب سه خواهر اثر آنتوان چخوف

بریده‌هایی از کتاب سه خواهر

نویسنده:آنتوان چخوف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۴۵ رأی
۳٫۳
(۴۵)
ماشا: به نظر من بشر باید ایمان داشته باشد، دست‌کم به یک چیز، در غیر این صورت زندگی‌اش توخالی خواهد بود... زندگی کردن، بدون این‌که آدم بداند چرا لک‌لک‌ها پرواز می‌کنند، چرا بچه‌ها زاده می‌شوند، چرا آسمان پرستاره است... باید فهمید چرا زندگی می‌کنیم، در غیر این صورت، همه‌چیز مهمل و دری‌وری خواهد بود.
کاربر ۸۹۶۲۰۳
این عشق و علاقه‌ام نسبت به شما، بهترین چیزی است که می‌توانم داشته باشم.
boratav
اما آیا این وضع می‌تواند برای همیشه به همین منوال ادامه پیدا کند؟ شک دارم! شک دارم! دوران دیگری آغاز شده، هیولایی به سویمان می‌آید، توفان قدرتمندی دارد شکل می‌گیرد، کاملاً نزدیک است و به‌زودی تنبلی، بی‌تفاوتی، تبعیض‌ها، از زیر کار دررفتن‌ها، ملال و افسردگی در جامعه‌مان پایان می‌گیرد.
boratav
«اصل در سراسر عمر نحوه‌ی درست زندگی‌کردن است. هر کس این اصل را از دست بدهد، محکوم به فناست.»
Anonymous
فقط بلدند بخورند، بیاشامند، بخوابند و بعد هم بمیرند. کره‌خر بیایند و الاغ بروند... کسان دیگری هم به دنیا می‌آیند و به نوبه‌ی خود می‌خورند، می‌آشامند و می‌خوابند، هیچ کاری هم نمی‌کنند که زندگی‌شان را کمی تغییر دهند تا خرفت و بی‌مصرف نشوند. عمرشان را با پلیدی، می‌خوارگی، قمار و دعوا و مرافعه سپری می‌کنند؛ زن‌ها به شوهران‌شان خیانت می‌کنند، شوهرها دروغ می‌گویند، وانمود می‌کنند متوجه چیزی نیستند، نه چیزی را می‌بینند و نه می‌شنوند و نفوذ پرهیزناپذیر فرومایگی‌شان باعث انحطاط فرزندان‌شان هم می‌شود. نفخه‌ی الهی را که در آن‌هاست خاموش می‌کنند؛ می‌شوند مرده‌های متحرک، همگی شبیه به هم، به اندازه‌ی پدر و مادرهاشان ترحم‌انگیز...
windy
گاهی وقت‌ها چه موضوع‌های احمقانه‌ای، چه جزییات بیهوده‌ای ناگهان بدون هیچ دلیلی در زندگی آدم اهمیت پیدا می‌کنند! هر قدر هم آدم نمی‌خواهد به آن‌ها اهمیت بدهد، جدی‌شان نگیرد، بازهم تعادلش را از دست می‌دهد و هیچ وسیله‌ای هم پیدا نمی‌شود جلو این دلشوره را بگیرد
windy
به نظر من بشر باید ایمان داشته باشد، دست‌کم به یک چیز، در غیر این صورت زندگی‌اش توخالی خواهد بود... زندگی کردن، بدون این‌که آدم بداند چرا لک‌لک‌ها پرواز می‌کنند، چرا بچه‌ها زاده می‌شوند، چرا آسمان پرستاره است... باید فهمید چرا زندگی می‌کنیم، در غیر این صورت، همه‌چیز مهمل و دری‌وری خواهد بود.
هدیهٔ دریا
من فردا از این‌جا می‌روم، دوست عزیز. شاید دیگر هرگز هم یکدیگر را نبینیم. می‌خواهم نصیحتی به تو بکنم. کلاهت را سرت بگذار، چوبدستی‌ات را بردار و برو... برو و پشت سرت را هم نگاه نکن. هرقدر دورتر بروی برایت بهتر است.
nataliansic
ناتاشا را دوست دارم، اما بعضی وقت‌ها به نظرم بی‌نهایت فرومایه و مبتذل می‌آید. آن‌وقت است که گیج می‌شوم و سر درنمی‌آورم چرا تا این حد دوستش دارم، یا به چه دلیل دوستش دارم.
nataliansic
بیایید برای یک‌بار هم که شده حرف‌هامان را رک‌وراست و بی‌پرده به هم بزنیم. چه دلخوری‌ای از من دارید؟ بگویید چی؟
nataliansic

حجم

۹۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۹۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰
۵۰%
تومان