بریدههایی از کتاب قهرمان عصر ما
نویسنده:ماریو بارگاس یوسا
مترجم:خجسته کیهان
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۹ رأی
۴٫۲
(۱۹)
حرص پول مردها را دیوانه میکند، این واقعیتی انکارناپذیر است.
پویا پانا
آنچه گفتم شاید خوشایند نبود، ولی آیا دروغ گفتم یا مبالغه کردم، گروهبان لیتوما؟ شاید ظالمانه بود، اما حقیقت محض بود.
Morteza Rahmani
«میخواهم آخرین سالهایم را خوش و آسوده بگذرانم، و امیدوارم با سلامتی. همراه همسرم از زندگی لذت ببرم. دیر، بهتر از هرگز است ریگوبرتو. تو بهتر از هر کسی میدانی که تا حالا فقط برای کارم زندگی میکردم.»
Morteza Rahmani
آدم نباید به جنگی وارد شود که نمیتواند در آن برنده شود،
پویا پانا
وقتی به زور پدرش به سربازی رفت، فلیسیتو تصور میکرد رفتار بچهپولدارها را کنار بگذارد، اما چنین نشد ــ و همانطورکه به پادگان رفته بود، از آنجا بیرون آمد.
Ramtin
فکر کرد، «کاش به جای آن مگس بودم.»
Morteza Rahmani
«من در تمام این سالها تقاص گناهانم را پس میدادم فلیسیتو.»
Morteza Rahmani
من هم نمیخواستم زنت بشوم، فلیسیتو. میدانستم که هرگز با تو خوشبخت نمیشوم. مادرم مجبورم کرد
Morteza Rahmani
تو آدم خیلی خوبی هستی نارسیسو، برای همین است که بیشتر وقتها میترسی
Morteza Rahmani
«پاییز بهترین فصل در سراسر اروپاست، و زیباترین فصل...
پویا پانا
«زندگی برایمان غیرقابل تحمل شده.
پویا پانا
زندگی همین است... تو بهتر از هرکس میدانی. وقتی آدم با آتش بازی میکند، یک نفر میسوزد.
پویا پانا
یکروز اعتقادم را از دست دادم و هرگز بازنیافتم. گمان میکنم با شروع به تعقل و تفکر، آن را از دست دادم. حفظ ایمان با تفکر میانهای ندارد.»
پویا پانا
«در این مملکت حتی نمیتوان فضای کوچکی برای تمدن ایجاد کرد، چون عاقبت توحش همهچیز را نابود میکند.»
پویا پانا
هیچکس را نمیشود کامل شناخت، آدمها خیلی پیچیدهاند.»
پویا پانا
اگر کتابی در خانه باشد، امکان خواندنش بیشتر از آن است که در کتابفروشی باشد.»
پویا پانا
«تو هم در پس دادن تقاص به من کمک کردی فلیسیتو و از این بابت متشکرم. به همینخاطر هیچوقت چیزی نگفتم. به همینخاطر هیچوقت حسادت نکردم و چیزی نپرسیدم که باعث ناراحتیات شوم. برای همین هیچوقت نشان ندادم که میدانم عاشق زن دیگری شدهای، زنی جوان و زیبا، نه مثل من پیر و زشت. برای همین هیچوقت از رابطهات با میبل شکوه نکردم و هرگز تو را سرزنش نکردم. چون میبل هم کمکم کرد عقوبت بکشم.»
Morteza Rahmani
احساس کرد چیزی ناپیدا و نازدودنی آنها را از هم جدا میکند، اگرچه فاصلهشان فقط یک متر بود.
Morteza Rahmani
هرگز باور نداشت که سرنوشت انسان از قبل تعیین شده و زندگی مانند سناریویی باشد که آدمها بیخبر در آن ایفای نقش میکنند؛
Morteza Rahmani
اما نظر من این است که اگر کتابی در خانه باشد، امکان خواندنش بیشتر از آن است که در کتابفروشی باشد
Morteza Rahmani
حجم
۴۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۴۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
۱۲۴,۰۰۰
تومان