بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب احضاریه | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب احضاریه

بریده‌هایی از کتاب احضاریه

۳٫۸
(۱۸۷)
حُسن دوستی با فرهیخته‌ای چون او در این است که در چنین موقعیتی جملاتی چندش‌آور از جنس شل‌کن سفت‌کن درآورده‌ای را نمی‌شنوی و لبخندش را از پشت تلفن احساس می‌کنی و می‌شنوی که: «اگر گفت جا نداریم، می‌گویم مرا حذف کن و دوستم را جایگزین کن!»
Parisa
زنی گفت: «استاد، پس چرا خانوادهٔ من متناسب با رنجی که می‌کشد، به مال و منال، آن‌طور که پدرت گفته، دست نمی‌یابد؟» توجه علی بیشتر جلب شد. عبدالله از جا برخاست. گفت: «با اجازه الان برمی‌گردم.» زینب گفت: «فقر علت‌های مختلف دارد که یکی از آن‌ها تنبلی و کم‌کاری است. می‌توانم به علت‌های دیگری مثل اسراف اشاره کنم، چه فردی چه جمعی. می‌توانم به بی‌برنامگی و سوءتدبیر اشاره کنم، چه فردی چه خانوادگی چه جمعی. یکی از عوامل دیگر فقر که خیلی هم خطرناک است و دشمنیِ رویاروی با خداوند قادر است، رباست. خداوند برکت را از سود به‌دست‌آمده از معامله و قرض ربوی برداشته است، چنان‌که می‌فرماید همان‌طور که سود ربا را نابود می‌کنم، سود صدقاتی را که می‌دهید، چند برابر می‌کنم.»
نازبانو
اول علی داخل شد بعد زینب بعد حسنین.
نون صات
فرمود: «اگر ما اهل بیت حسین با او همراه نمی‌بودیم، دشمنش واقعهٔ عاشورا را همان گونه تحریف می‌کرد که معاویه، این اسیرِ آزادشده، وقایع دیگر مربوط به پدرم و برادرم حسن را تحریف کرده است.
کاربر ۳۴۱۵۷۵۹
صبح زود، یا بهتر است بگویم هنگام سحر لایهٔ نفاق به‌شدت ضعیف است و دروغ گفتن و خود را پشت دیگری پنهان کردن سخت‌تر از ساعات دیگر روز است. برای همین است که دعا بیشتر اثر دارد!
شیرین نگار
وقتی با خدا معامله می‌کنی، این‌طور نیست که چیزی را از تو بگیرد و در عوضِ آن چیزی به تو بدهد... از مالی که در راهش هزینه می‌کنی، هفت خوشه می‌روید که در هر خوشه‌اش صد دانه است. یعنی آن مال را از تکاثر به در می‌آورد و به کوثر تبدیل می‌کند و تحویل تو می‌دهد... جانت را در راهش بدهی، آن را به کمال مزین می‌کند و تحویل می‌دهد... و چه معامله‌ای پرسودتر از این؟
arf._.hz
از مالی که در راهش هزینه می‌کنی، هفت خوشه می‌روید که در هر خوشه‌اش صد دانه است. یعنی آن مال را از تکاثر به در می‌آورد و به کوثر تبدیل می‌کند و تحویل تو می‌دهد
کاربر ۱۰۳۶۸۴۳
صبح زود، یا بهتر است بگویم هنگام سحر لایهٔ نفاق به‌شدت ضعیف است و دروغ گفتن و خود را پشت دیگری پنهان کردن سخت‌تر از ساعات دیگر روز است. برای همین است که دعا بیشتر اثر دارد!
بنده خدا
و او برای همه کافی است.
mojtaba
«اگر ما اهل بیت حسین با او همراه نمی‌بودیم، دشمنش واقعهٔ عاشورا را همان گونه تحریف می‌کرد که معاویه، این اسیرِ آزادشده، وقایع دیگر مربوط به پدرم و برادرم حسن را تحریف کرده است. تو هم به همان دلیل این‌جایی که ما این‌جاییم. ما این‌جاییم تا حقیقت تکثیر شود.»
کاربر ۲۰۰۰۶۹۳
من هم به علی گفتم کاری به پسر ابی‌قحافه ندارم. امام من تویی و من به تو ایمان دارم. هرچه بگویی، همان می‌کنم، حتی اگر بگویی از پسر ابی‌قحافه جدا شوم. علی گفت: «خدا به تو جزای خیر بدهد، اسماء. همچنان نزد ابوبکر بمان و برای او همسر خوبی باش!»
کاربر ۹۰۸۳۶۷
«بهترین امن، امان خداوند است، زیرا کسی که در دنیا از او نهراسد، خداوند روز قیامت به او امان نخواهد داد، برای همین ما از خدا خوفش را در دنیا می‌طلبیم تا موجب امانش در روز قیامت شویم...»
علیرضا شعبان زاده
علی گفت: «بعضی فکر می‌کنند اگر زهد به خرج دهند و به نعمت‌های این دنیا پشت کنند، نعمت‌های آخرت را به دست می‌آورند. درست است که دنیا برای ماندن دائمی نیست، اما باید به قدر کفایت از نعمت‌های حلال دنیا استفاده کنیم. همان‌قدر که حرام‌خواری بد است، پرهیز از حلال‌خواری هم بد است...»
علیرضا شعبان زاده
زینب لبخند زد و دلش خواست عبدالله لبخندش را ببیند.
Parisa
این یک کشف است. صبح زود، یا بهتر است بگویم هنگام سحر لایهٔ نفاق به‌شدت ضعیف است و دروغ گفتن و خود را پشت دیگری پنهان کردن سخت‌تر از ساعات دیگر روز است. برای همین است که دعا بیشتر اثر دارد!
mahsa
می‌دانم باید شما را به خدا بسپارم. سپرده‌ام. اما از این فکر درنمی‌آیم که بعد از شهادت دایی، چه بر سر شما می‌آید؟ زینب گفت: «خدا همان‌قدر که کریم است، غیور هم هست.»
نسیم
زینبِ مادر شد زینبِ خواهر
Zahra Zia
اصلا پیش از ورود به حرم، باری از روی دوش آدم برداشته می‌شود که فکر می‌کنم دنیاطلبی است. نیروهای منفی که آدمی‌زاد را دوره کرده‌اند، اجازهٔ ورود به حرم را پیدا نمی‌کنند. یعنی جرئتش را ندارند. پشت در حرم می‌مانند و همین خودش نعمت بزرگی است که وارد مکانی شوی که جولانگاه روح است و با تغذیه‌ای که از محضر امام می‌شود، به حالِ خوشی می‌رسد که نتیجه‌اش حداقل یک ماه سبک‌بالی است
ام باقر
بارها دیده بود که حسین چقدر و به چه تعداد -غیرقابل شمارش- تکثیر شده است. انگار عالم است و حسین. می‌دید پیرهنی که امانتیِ مادر بود، از جنسی بسیار ارزان و از چند جا پاره، وقتی بر تن حسین می‌نشیند، انگار تار و پودش از طلا می‌شود، از طلا بالاتر. طلا چه ارزشی دارد؟ و ناگهان راز پیرهن که در این سال‌ها بر او مکتوم مانده بود، برملا شد. پیرهن نبود، پوستی بود بر تن حسین. محافظ حسین از گزند مزدوران وقتی زره‌ها و لباس او را از تنش به در می‌آورند، با دیدن این پیرهن پارهٔ ارزانِ به خون آغشته، از خیرِ به غنیمت بردنش بگذرند و جسم حسین را عریان رها نکنند. زینب فهمید غیرت مادر نمی‌طلبیده است که حسین را نانجیبان عریان ببینند...
نون صات
«بهتر است رازها همچنان مکتوم بمانند و با گشایش خود پیش از وقوع، کام را تلخ نکنند.»
نون صات

حجم

۱۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان