بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب احضاریه | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب احضاریه

بریده‌هایی از کتاب احضاریه

۳٫۸
(۱۸۷)
در پیغام علی آمده بود که برو به مزار رسول خدا و مادرت فاطمه، و دل‌تنگی مرا عرضه کن. دل‌خوشی من از دنیا مجاورت در محضر آن دو بزرگوار بود و اکنون که دورم، دل‌تنگی یعنی نفس تنگ. در خاک مزار آن دو عزیز شفای نفسِ تنگِ مرا بجوی!
م.ظ.دهدزی
می‌فرماید: «این چه کژی است که در دین پدید آورده‌اید؟ آیا دینی که خدا فرستاده، ناقص است و اکنون در کامل ساختن آن از شما یاری خواسته؟ یا شاید دینی را که خدا فرستاده، کامل بوده، اما رسول خدا در ارسال آن کوتاهی کرده؟ خوب می‌دانید که هیچ‌کدام از این‌ها که برشمردم، نیست. خدا فرموده دینتان را کامل کردم و رسول خدا هم دین خدا را کامل بر ما عرضه کرد. پس نقص از شماست که به شبهه کار می‌کنید و به راه شهوت می‌روید...»
م.ظ.دهدزی
علی گفت: «می‌دانند. گفته‌ایم. شنیده‌اند، اما باز گناه می‌کنند و از رزقشان محروم می‌شوند.»
م.ظ.دهدزی
السلام علیکم یا ایها النبی و رحمت الله و برکاته. زینب همیشه در این سلام یاد این جملهٔ مادر می‌افتاد که حکایت این سلام نه به پدربزرگ تو و پدر من است، هرچند او پدربزرگ تو و پدر من است. این سلام به رسول‌الله است که رحمت است بر عالمیان اگر بدانند و اگر به انکار آن برنخیزند.
م.ظ.دهدزی
در آن لحظه به یک نکتهٔ دیگر هم پی بردم که اشک نیز رها از اختیار است. طلبیده شده که سفیر چشم‌ها شود...
م.ظ.دهدزی
تکیه دادم به دیوار و گفتم: شنیده بودم که عزیز مایی، اما از نزدیک ندیده بودم!
م.ظ.دهدزی
«لا حُکْمَ إلاّ لله سخن حقّی است که شما معنی باطلی از آن استخراج کرده‌اید. آری، حکم مخصوص خداست، اما نه به این معنی که خدا خودش یا فرشتگانش در میان ما حاضر شوند و حکم برانند. منظور این است که در هر امری، مطابق با آنچه در کتاب خدا آمده، عمل کنیم، چنان‌که رسول خدا چنین می‌کرد.»
hamtaf
امام می‌فرماید: «قبلا گفته‌ام، باز هم می‌گویم. فریب نخورید! معاویه و عمرو عاص اهل دین و قرآن نیستند. من آن‌ها را خیلی بهتر از شما می‌شناسم. در کودکی بدترین کودکان بودند و اکنون نیز شرورترین مردمان‌اند.»
hamtaf
هوا ابری شده و این حال مرا خوش می‌کند. من با ابرها مأنوس‌ترم تا با آفتاب. آفتاب را جز با عینک تیره نمی‌توانم تحمل کنم، اما با ابرها رفیقم.
hamtaf
گفت: «مثل این‌که تا خودم آستین بالا نزنم، اتفاقی نمی‌افتد!» گفتم: «خدا بعضی را طاق آفرید.» خندید. گفت: «حضرت آدم وقتی طاق بود، خیلی به درگاه خدا نالید تا جفت شود. ظاهرا تو در این مورد به درگاه خدا استغاثه نمی‌کنی!» گفتم: «من جای حضرت آدم بودم، به همان مواهب بهشت دل خوش می‌کردم و دنبال دردسر نمی‌گشتم.»
hamtaf
وقتی مادر نباشد، خواهر جای مادر را هم می‌گیرد و مرد بی این‌که متوجه باشد، به لفظ می‌گوید خواهر اما در باطن می‌گوید مادر.
hamtaf
علی گفت: «بعضی فکر می‌کنند اگر زهد به خرج دهند و به نعمت‌های این دنیا پشت کنند، نعمت‌های آخرت را به دست می‌آورند. درست است که دنیا برای ماندن دائمی نیست، اما باید به قدر کفایت از نعمت‌های حلال دنیا استفاده کنیم. همان‌قدر که حرام‌خواری بد است، پرهیز از حلال‌خواری هم بد است...»
hamtaf
زینب گفت: «فقر علت‌های مختلف دارد که یکی از آن‌ها تنبلی و کم‌کاری است. می‌توانم به علت‌های دیگری مثل اسراف اشاره کنم، چه فردی چه جمعی. می‌توانم به بی‌برنامگی و سوءتدبیر اشاره کنم، چه فردی چه خانوادگی چه جمعی. یکی از عوامل دیگر فقر که خیلی هم خطرناک است و دشمنیِ رویاروی با خداوند قادر است، رباست. خداوند برکت را از سود به‌دست‌آمده از معامله و قرض ربوی برداشته است، چنان‌که می‌فرماید همان‌طور که سود ربا را نابود می‌کنم، سود صدقاتی را که می‌دهید، چند برابر می‌کنم.»
hamtaf
علی گفت: «عصبانیت او به‌خاطر وضعیتی است که در آن گرفتار آمده. عادت ندارد. احساس گم‌گشتگی داشت. خسته و گرسنه و تشنه. اما آدم خوبی است. صراحت لهجه‌اش نشان از صداقت او دارد. شکمش که سیر شود و خوب هم بخوابد، از این حال درمی‌آید.» حسن پرسید: «گرسنگی و تشنگی و خستگی می‌توانند توجیهی برای عصبانیت او باشند؟» علی گفت: «عصبانیت مورد تأیید نیست، اما قابل توجیه است.»
hamtaf
صبح زود، یا بهتر است بگویم هنگام سحر لایهٔ نفاق به‌شدت ضعیف است و دروغ گفتن و خود را پشت دیگری پنهان کردن سخت‌تر از ساعات دیگر روز است. برای همین است که دعا بیشتر اثر دارد!
hamtaf
مغزم به فضا نیاز دارد. به این‌که دو دوتا چهارتا کند. به این‌که بعضی چیزها را از من منها، بعضی چیزها را به من اضافه، بعضی چیزها را در من ضرب، مرا تقسیم کند تا یا مساوی بشوم با ماندن یا مساوی بشوم با برگشتن...
Toba
دلم می‌خواست مشمای کفش‌هام را پرت کنم یک طرف و از شرشان راحت شوم. چه جای کفش است؟ در این محضر؟ خودت هم بار اضافه‌ای برای این صحن
Toba
علی گفت: «بعضی فکر می‌کنند اگر زهد به خرج دهند و به نعمت‌های این دنیا پشت کنند، نعمت‌های آخرت را به دست می‌آورند. درست است که دنیا برای ماندن دائمی نیست، اما باید به قدر کفایت از نعمت‌های حلال دنیا استفاده کنیم. همان‌قدر که حرام‌خواری بد است، پرهیز از حلال‌خواری هم بد است...» زینب گفت: «در جلسهٔ بعد حتما خواهم گفت!»
Toba
زینب گفت: «بارها از پدرم شنیده‌ام که به دیگران می‌فرمود: از گناهان بپرهیزید، زیرا هر بلایی، از کم شدن روزی بگیرید تا حتی خراش‌ها و زخم‌های بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی، از گناهان سرچشمه می‌گیرد...»
Toba
مطمئن بودم امام رضا دعای مرا شنیده و عمو یدالله، شوهرعمه و عمه را با سوغاتی‌هاش فرستاده خانهٔ ما. برای عارفه بلوز بنفش آورده بودند که هیچ‌وقت نپوشید. برای من هیچی نیاورده بودند. جا گذاشته بودند. هیچ‌وقت نیاوردند. حتی وقتی رفتیم خانه‌شان. در گوش مامان که گفتم، لب پایینش را گاز گرفت و گفت: «مبادا چیزی بگویی!»
shariaty

حجم

۱۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان