بریده‌هایی از کتاب چهل قانون عشق (ملت عشق)

این رمان، رمان فلسفه، تفکر، زندگی و برتر از همه رمان عشق و عرفان در مفهوم بسیار عمیق و ماندگار آن است. خواندن این رمان –بی‌تردید- به همهٔ ما کمک کند که به خودمان، به دیگران و جهانی که از هر سو ما را محاصره کرده است، عمیق‌تر نگاه کنیم و زیباتر و بهتر از قبل زندگی کنیم.

حال که انسان اشرف مخلوقات است، باید در رفتارش نشان دهد خلیفه خداوند بر زمین است. حتی اگر به زندان بیافتد، مورد افترا قرار گیرد، فقیر شود و حتی اسیر شود، در همه حال باید مثل یک خلیفه، مطمئن و استوار، چشم و دل سیر و با استقامت رفتار کند.

حرف حق هرکسی را از کوره به در می‌برد. تازه اگر از عشق بگویی که عصبانی می‌شوند و از تو متنفر.

وقتی کسی را بکشی حتما چیزی از او نزد تو باقی می‌ماند. یک تصویر، یک بو، یک نفس، یک آه، یک نفرین، یک صدا... من به این نفرین مقتول می‌گویم. به بدنت می‌چسبد. به درونت رسوخ می‌کند. و آنجا جا خوش می‌کند تا از نو متولد شود. در خواب به سراغت می‌آید و تو با ترس و لرز از خواب بیدار می‌شوی. روزها را می‌توانی جوری با آن کنار بیایی، اما شب‌ها در رختخواب رهایت نمی‌کند. آنجاست که ترس امانت نمی‌دهد. هر مقتول در درون قاتلش به زندگی ادامه می‌دهد. از زمانی که قابیل، هابیل را کشت، هیچ قاتلی نتوانسته از پذیرفتن امانت مقتولش سر باز زند.

پیمودن راه حق، کار دل است نه عقل. دلت چراغ راهت باشد، نه عقلت که بالای شانه‌هایت است. در زمره آن آدم‌هایی باش که بر نفسشان آگاهند، نه آن‌هایی که نفسشان را از یاد برده‌اند.

اگر مارکوپولو باشیم و مدام از شهری به شهر دیگر برویم، یا اگر از تولد تا مرگ‌مان را در یک خانه بگذرانیم، در نهایت زندگی همهٔ ما، با تولد شروع می‌شود و با مرگ خاتمه می‌یابد. زندگی مملو از آغازها و پایان‌هاست. برای تولد لحظه‌ای، لحظهٔ پیشین می‌میرد. همان‌طور که برای به وجود آمدن یک منِ جدید، باید منِ قبلی را ریشه‌کن کرد.

هیچ‌گاه نباید زنان خود را پایین‌تر از مردان تصور کنند. تبعیض قائل شدن تنها از خصوصیات ما انسان‌هاست، و گرنه همه در مقابل چشم خداوند یکی هستیم.

قانون دوم: پیمودن راه حق، کار دل است نه عقل. دلت چراغ راهت باشد، نه عقلت که بالای شانه‌هایت است. در زمره آن آدم‌هایی باش که بر نفسشان آگاهند، نه آن‌هایی که نفسشان را از یاد برده‌اند.

مرحله اول نفس امّاره است. در این مرحله باید از نفس خامی که مدام دیگران را متهم می‌کند، عبور کنیم. چه بسا انسان‌های زیادی در این مرحله، تا آخر عمرشان می‌مانند و اسیر نفس خویش می‌شوند. انسان‌هایی که جز به کارهای دنیوی به چیز دیگری فکر نمی‌کنند و طمع مال و مقام آن‌ها را در این مرحله نگه می‌دارد. انسان‌هایی را که در این مرحله جا خوش کرده‌اند را به راحتی می‌توان شناخت.

قانون چهلم: عمری که بی‌عشق سپری شود زندگی بیهوده‌ای است. هیچ‌وقت نپرس که به دنبال عشق الهی باشم یا مجازی؟ شرقی یا غربی؟ تنوع از تنوع زاییده می‌شود. عشق فارغ از هرگونه تعریفی، همانی است که باید باشد؛ خالص و ساده. عشق جوهرهٔ زندگی و معشوق روح آدمی است. عشق، آتش است. وقتی آب، معشوقه‌اش آتش باشد، جهان دگرگون خواهد شد.»

«پس در جای اشتباه به دنبال خدا می‌گردی. خدای تو از این‌جا رفته، نپرس کی برمی‌گردد که نمی‌دانم.» با حرف‌هایش قلبم به درد آمد، گفتم: «هر کس از خدا بد گوید، درواقع از خودش بد گفته است.»

قانون سی و ششم: نگران مکر و دسیسهٔ دشمن نباش. اگر کسی برای تو دامی گسترده باشد و بخواهد ضرری به تو برساند، خداوند هم بر سر راه آن‌ها دام پهن می‌کند. چاه کن همیشه ته چاه می‌ماند. هیچ‌گاه چیزی بی‌جواب نمی‌ماند. نه ذره‌ای کار خیر ونه ذره‌ای کار شر. بدون اجازه و بدون اراده خداوند حتی برگی از جایش تکان نمی‌خورد. فقط به این حقیقت ایمان بیاور.

حال آن‌که اگر کلمه‌ای ناشایست درباره کسی گفته می‌شود، می‌چرخد و می‌چرخد تا دوباره به سوی گوینده‌اش باز می‌گردد. آن هم درست در زمانی که انتظارش را ندارد.

هیچ‌گاه آهِ دلِ کسی را برنیاور، به خصوص کسانی که از تو ضعیف‌ترند.

می‌شود گاه در حسرت نزدیک‌ترین کَس‌ات هم باشی.

قانون نوزدهم: اگر از دیگران انتظار مهر و محبت و احترام داری، پیش از همه این را به خودت بدهکاری. کسی که خودش را دوست ندارد، امکان ندارد دوست داشته شود. خودت را که دوست داشته باشی، اگر دنیا برایت خار هم شود، ناامید نشو چون به زودی خارها گل می‌شود.

قانون هجدهم: دنیا با تمام وسوسه‌ها و تردیدهایش درون ماست. شیطان هیولای وحشتناکی نیست که منتظر بر سر راه ما نشسته باشد. شیطان در درون ماست. شیطان صدایی در درون ماست. شیطان را در درون خودت جستجو کن، نه در وجود دیگران. و فراموش نکن هرکسی نفسش را بشناسد خدایش را هم می‌شناسد. انسانی که مشغول شناخت خود می‌شود، در نهایت به عنوان پاداش خدایش را می‌شناسد. زن این‌بار دستانش

شخصا من در غمگین بودن عیبی نمی‌دیدم. برعکس، ریا انسان را خوشحال می‌کند و حقایق او را غمگین

قانون نهم: صبر پیشه کردن تنها انتظار کشیدن نیست، بلکه باید به آینده فکر کرد. صبر چیست؟ به خار نگریستن و گل را در نظر تجسم کردن است. به شب نگریستن و روز را در چشم آوردن است. عاشقان خدا می‌دانند زمان لازم است تا هلال ماه کامل شود

قانون ششم: بیشتر مشکلات دنیا ریشه در اشتباهات زبانی و کج‌فهمی‌ها دارد. به کلمات اعتنایی نکنید. در قلمرو عشق، زبان حکم نمی‌کند. عاشق بی‌زبان است.