بریدههایی از کتاب سیر عشق
۴٫۱
(۲۵۳)
در جریان زندگی زناشویی، او اهمیت تدبیر و کاردانی را درمییابد، این قاعده که به خاطر پیامدهای مهمتر و حساستر لزوماً همیشه نباید شخص چیزی را که در ذهن دارد و کاری را که میخواهد انجام دهد، به زبان بیاورد.
ربیع نیروهای ضدونقیض، عاطفی و هورمونی را که مدام او را به صد جهت ناعاقلانه و بینتیجه میکشند، به ذهنش میسپارد. بها دادن به هریک از اینها برابر خواهد بود با از بین بردن فرصت برخورداری از یک زندگی منسجم.
Farzaneh Yazdani
ممکن نیست بر حسب اتفاق باشد که شیرینی بچهها در این برههٔ زمانی بسیار راحت به چشم میآید و مورد توجه قرار میگیرد. جوامع نسبت به ارزشهایی که در حال از دست رفتناند، حساس میشوند. جهانی که نیازمند درجات بالای خویشتنداری، بدگمانی و عقلانیت است و ناامنی شدید و جاهطلبی در آن هویداست، در کودک تنها به دنبال فضیلتهای متوازنکنندهٔ خود است، خصلتهایی که میبایست خیلی سختگیرانه و با قطعیت در ازای دریافت کلید ورود به قلمرو بزرگسالی، از آنان چشمپوشی شود.
Farzaneh Yazdani
تنها یک نفر است که میتوانیم فهرست گلایههایمان را برایش برملا کنیم، کسی که میتواند دریافتکنندهٔ تمام خشمهای انباشتهشدهٔ ما از بیعدالتیها و کاستیهای زندگیمان باشد. البته سرزنش کردن کاری بس بیهوده و به معنای داشتن درک نادرستی از قوانین زیربنایی عشق است. چون نمیتوانیم بر سر نیروهایی داد بزنیم که حقیقتاً مسبب مشکلات هستند، از دست آنهایی عصبانی میشویم که خوب میدانیم سرزنشهایمان را به بهترین شکل تحمل خواهند کرد. ما این رفتار را با بهترین، مهربانترین و وفادارترین افرادی که نزدیکمان باشند میکنیم، افرادی که کمترین آسیب ممکن را به ما رساندهاند، اما بیشتر از بقیه احتمال دارد که پرخاشها و سرزنشهای بیرحمانهمان را تاب بیاورند.
Farzaneh Yazdani
ناتوانی در به ذهن سپردن این حقیقت اصلی ماهیت انسان که همه، نهتنها شریک کنونی زندگیمان که دیگر کاملاً از عیبهای متعددش آگاه هستیم، بلکه «همه» وقتی زمان بیشتری را با آنها سپری میکنیم، متوجه میشویم که ایرادهایی اساسی و دیوانهکننده دارند، ایرادهایی که آنقدر بد هستند که مسخره بودن و بیهودگیِ آن احساسات هیجانانگیز اولیه را نشان میدهند.
تنها کسانی که ممکن است به نظرمان متعارف بیایند، آنهاییاند که هنوز خوب نمیشناسیم. بهترین درمان عشق، شناخت بهتر آنهاست.
سورینام
به کار بردن واژهٔ «شأن» برای اموری چون بردن بچهها به مدرسه و آوردنشان به خانه و امور مربوط به لباسشویی کاملاً بیجاست، چراکه ما متأسفانه آموختهایم که این واژه طبیعتاً متعلق به جای دیگری است، به امور سیاسی سطح بالا یا تحقیقات علمی، سینما یا مُد. اما شأن ماهیتاً تنها به هرچه در زندگی مهمتر و شرافتمندانهتر است، مربوط میشود.
ظاهراً نمیخواهیم بپذیریم که افتخار بشر فقط به پرتاب ماهواره، تأسیس کارخانهها و تولید نیمهرساناهایی که به طرزی شگفتآور باریکاند خلاصه نمیشود، بلکه توانایی گذاشتن قاشق ماست در دهانهای کوچک، پیدا کردن جورابهای گمشده، تمیز کردن توالت، کنار آمدن با کجخلقیها و پاک کردن چیزهای چسبیده به میز هم، حتی اگر این توانایی به طور گسترده در میان میلیاردها نفر مشترک باشد، جزء افتخارات محسوب میشود.
سورینام
یونانیان باستان در فلسفهٔ خود دیدگاهی مفید ولی غیرمتداول راجع به رابطهٔ بین عشق و آموزش ارائه کردند. از دید آنان، عشق در ابتدا و قبل از هرچیز حس ستایش ابعاد برتر انسانی دیگر بود. عشق هیجان مواجه شدن با خصلتهای پرهیزکارانه بود.
طبق نظریات این فلسفه، عمیق شدن عشق همیشه دربردارندهٔ تمایل به یاد دادن و در مقابل، یاد گرفتن راههایی است برای پرهیزکارتر شدن: چگونه کمتر عصبانی شویم یا کمتر کینهجو باشیم و بیشتر موشکاف و شجاع. عشاق راستین هیچگاه نمیتوانند به این قناعت کنند که یکدیگر را همانطور که هستند بپذیرند؛ چنین چیزی شکلدهندهٔ خیانتی بزدلانه و تنپرورانه به کل هدف این روابط است. همیشه چیزی در ما برای بهبود یافتن و آموزش به دیگران وجود دارد.
سورینام
اگر حقیقتاً عاشق کسی باشیم به هیچ وجه از او نمیخواهیم که تغییر کند. عقیدهٔ رمانتیسم راجع به این قضیه شفاف است: در عشق حقیقی باید تمام وجودِ شریک خود را پذیرفت. همین پایبندی اولیه به مهربانی است که ماههای اول عاشقی را بسیار تأثربرانگیز میسازد. در رابطهٔ جدید، آسیبپذیریهای ما با بلندنظری مواجه میشود. کمرویی، شرم و دستپاچگی (مثل دوران کودکیمان) ما را عزیز میکند به جای اینکه موجب کنایه و گلایه شود؛ ویژگیهای پیچیدهتر ما تنها از طریق صافیِ همدردی تعبیر میشود.
سورینام
عشق دیگران پاداشی برای خوب بودن است، نه رک و شفاف بودن.
سورینام
در روابط، حتی سخنورترین افراد وقتی شریک زندگیشان نتواند به درستی منظورشان را درک کند، از روی غریزه ترجیح میدهند همهچیز را توضیح ندهند. تنها ذهنخوانی صحیح و بیکلام نشانهٔ درستی است از اینکه میتوانیم به شریک زندگیمان اطمینان کنیم؛ تنها وقتی که مجبور نیستیم توضیح بدهیم، میتوانیم مطمئن باشیم که حقیقتاً درک شدهایم.
سورینام
قهر کردن ادای احترامی است به انگارهای زیبا و خطرناک که میتوان ریشهاش را در بدو خردسالی جستوجو کرد: وعدهٔ درک شدن بی هیچ کلامی.
سورینام
افراد کمی در این دنیا هستند که واقعاً همیشه بدجنس باشند؛ آنهایی که ما را میرنجانند، خودشان نیز در عذاباند. بنابراین واکنش مناسب به هیچ وجه بدبینی یا خشونت نیست؛ بلکه، در آن مواقع نادری که فرد بتواند از عهدهاش برآید، همیشه عشق است.
eli
عشق تنها شوروشوق نیست، بلکه مهارت است.
eli
اینکه چرخ زندگی را در نقطهای خاص نگه دارید تا قضاوت بیطرفانهٔ نفر سومی را جویا شوید ممکن است خطرناک باشد، چون شاید مجبور شوید تا ابد به اقراری پایبند بمانید که احتمالاً، با بازاندیشی، معلوم میشود تنها بازتاب حالت ذهنی شما در آن لحظه بوده است. اظهارات حزنانگیز همیشه قدرتی دارند که اظهارات سرخوشانه نمیتوانند از آنها پیشی بگیرند.
سورینام
زندگی بدون گفتوگوی صبورانه تلخ میشود: عصبانیتی که کسی یادش نیست از کجا نشئت گرفته است، شخص غرغرویی که چیزی را همانموقع میخواهد و به خودش زحمت ارائهٔ دلیل هم نمیدهد و طرف مقابل که دیگر دلش نمیآید توضیح بدهد که ریشهٔ مخالفت او برخی مخالفتهای مشهود متقابل است یا برخی ضعفهای شخصیتی رقتانگیز و شاید حتی قابلبخشش.
هر دو طرف صرفاً امیدوارند مشکلات، که برای هر دویشان ملالآورند، فقط از بین بروند.
سورینام
رمانتیسم فلسفهٔ توافق شهودی است. در عشق واقعی، نیازی نیست به طرز ملالتباری هرچیزی به زبان آورده یا دیکته شود. وقتی دو نفر به یکدیگر تعلق دارند، بالاخره یک احساس متقابلِ حقیقتاً حیرتآور وجود دارد که بر اساس آن هر دو طرف، جهان را کاملاً مشابه هم میبینند.
سورینام
طبق اغلب آمارهای ثبتشده، مردم به دلایل منطقی مختلفی ازدواج کردهاند: چون قطعهزمین دختر چسبیده به زمین او بود، خانوادهٔ پسر در تجارت غلات موفق بودند، پدر دختر در شهر مجری قانون بود، قصری بود که باید به آن میرسیدند یا پدر و مادرِ هر دو به تفسیر یکسانی از کتاب مقدس باور داشتند. نتیجهٔ این ازدواجهای منطقی، سِیلی بود از تنهایی، تجاوز، خیانت، کتککاری، سنگدلی و جیغهایی که از پشت در پرورشگاههای نوزادان شنیده میشد.
ازدواج عقلانی از هیچ منظری منطقی نبود؛ اغلب مصلحتی، متعصبانه، متکبرانه، استثمارگرانه و اجحافآمیز بود. به همین دلیل است که جایگزین آن، یعنی ازدواج احساسی، نیاز به توجیهپذیر بودنِ ازدواج را از بین برده است. آنچه اهمیت دارد این است که دو نفر سخت در آرزوی وقوع آن باشند، غریزهای قوی آنها را به سوی هم بکشاند و در دلِ خود به درستیِ آن یقین داشته باشند.
سورینام
بازیهای سلطهگری و سلطهپذیری، سناریوهای قانونشکنی، تمایل بتوارهپرستانه به واژههای خاص یا قسمتهای خاص بدن: تمام اینها فرصتهایی فراهم میکند برای زمینهیابی آرزوهایی که فراتر از صرفاً عجیبوغریب، احمقانه یا اندکی جنونآمیز هستند. آنها مجالهای آرمانی مختصری فراهم میآورند که در آن، با یک دوست کمیاب و واقعی، میتوانیم با اطمینانخاطر حفاظ خود را کنار بزنیم و در اشتیاق برای صمیمیت مفرط و مقبولیت دوطرفه شریک شویم و آن را ارضا کنیم. این است دلیل حقیقی و روانشناختی اینکه بازیها در نهایت بسیار هیجانانگیزند.
سورینام
جذابیت جنسی ممکن است ابتدا تنها پدیدهای فیزیولوژیکی به نظر برسد که نتیجهٔ تهییج هورمونها و تحریک اعصاب محیطی است. اما در حقیقت، بیشتر از اینکه به حواس مرتبط باشد به باورها مرتبط است، بیشتر از همه، باور پذیرش و نویدِ بهسرآمدن تنهایی و شرم.
سورینام
نقطهٔ آغاز داستانهای عاشقانه زمانی نیست که میترسیم مبادا طرفمان نخواهد دوباره ما را ببیند، بلکه وقتی است که او تصمیم میگیرد مدام با ملاقات با ما مخالفت نکند؛ وقتی نیست که از هر فرصتی برای فرار از دست ما استفاده کند، بلکه وقتی است که قولوقرارهایی ردوبدل شود که او با ما بماند و ما نیز با او بمانیم، تا ابد.
نخستین دقایق تکاندهنده و گمراهکنندهٔ عشق، درک ما را از اصل عشق منحرف کرده است. اجازه دادهایم داستانهای عاشقانهمان خیلی زودتر از آنچه باید، تمام شود. ظاهراً دربارهٔ چگونگی آغاز عشق چیزهای زیادی میدانیم، اما دربارهٔ چگونگی ادامهٔ آن
بسیار اندک.
سورینام
عشاق راستین هیچگاه نمیتوانند به این قناعت کنند که یکدیگر را همانطور که هستند بپذیرند؛ چنین چیزی شکلدهندهٔ خیانتی بزدلانه و تنپرورانه به کل هدف این روابط است.
sss
حجم
۲۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۲۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۷۰%
تومان