بریدههایی از کتاب هویت
۳٫۶
(۲۷)
برام تعریف کرد. چیزی رو به یادم آورد که احتمالاً تو شونزدهسالگی گفته بودم. همون وقت معنی منحصر به فرد دوستی رو فهمیدم. دوستی برای آدمی که حافظهش درست کار میکنه، ناگزیره. شاید یادآوری گذشتهمون، به قول معروف، برای حفظ تمامیت خودمون لازم باشه. برای اینکه مطمئن بشی خودت پژمرده و کوچیک نشده و در همون اندازهی خودش باقی مونده، باید همیشه حافظهتو مثل گلای گلدون آب بدی؛ و آب دادن حافظه یعنی اینکه با شاهدای گذشتهت که همون دوستاتن در ارتباط باشی. دوستا آیینهی ما هستن، حافظهی ما هستن؛ ما فقط ازشون میخوایم که هر از گاه این آیینه رو تمیز کنن تا بتونیم خودمونو توش ببینیم.
rain_88
نمیشه بچهای داشت و از جهان، اونطوری که هست، متنفر بود؛ چون این همون جهانیه که ما بچهای توش آوردیم.
ناهید
«دوستی واسه من اثبات وجود چیزی قویتر از ایدئولوژی، دین و کشوره.
من
چیزی که مردم آن را چون راز نگاه میدارند، معمولیترین و شایعترین چیزهاست، همان چیزی است که همه آن را دارند: بدن و نیازها، بیماریها و هیجاناتش ـ مثلاً چیزی مثل عادت ماهانه یا یبوست. ما این مسائل خصوصی را نه به دلیل اینکه خیلی شخصیاند، بلکه برعکس، به این دلیل که به طور رقتانگیزی غیرشخصیاند، پنهان میکنیم.
من
هیچ عشقی نمیتونه تو سکوت زنده بمونه
omid dabirinejad
عمهم هم به همین دلیل حرف میزنه، چون فَوَران کلمات باعث میشه زمان به طور نامعلومی بگذره، در حالی که اگه دهانش بسته باشه، اون وقت زمان ثابت میشه و از پشت سایههای بزرگ و سنگین بیرون مییاد و عمهی بیچارهی منو میترسونه
omid dabirinejad
شانتال در این باران سفیدی، نوستالژی تحملناپذیری را نسبت به ژانـ مارک احساس میکرد.
نوستالژی؟ وقتی ژانـ مارک درست رو به رویش نشسته بود، چطور میتوانست نسبت به او حسی نوستالژیک داشته باشد؟ چطور میتوانید در حضور یک فرد، از غیابش زجر بکشید؟ (ژانـ مارک پاسخ این پرسش را میدانست: اگر به آیندهای نگاه کنید که دیگر معشوقتان در آن نخواهد بود، و اگر مرگ معشوقتان حضور نامرئی داشته باشد، آنگاه در حضور او میتوانید از حس نوستالژیک زجر بکشید.)
Vahid Soleymanzadeh
کسایی هم هستن که اگه تو دورهی دیگهای به دنیا اومده بودن دنبال فلسفه، تاریخ هنر یا آموزش ادبیات فرانسوی میرفتن، ولی تو این روزگار برای اینکه چیز بهتری میخوان که به نومیدی منتهی نشه، تو شرکت ما دنبال کار میگردن. من میدونم که تَهِ دلشون از کاری که دنبالشن متنفرن و بنابراین همجنس خودم هستن.
Hana
فقط تو زندگی واقعیه که کابوس خیلی زود تموم میشه، یه فریاد میزنی و بیدار میشی، ولی من نمیتونستم فریاد بزنم. و هیچ چی بدتر از این نیست که نتونی فریاد بزنی، نتونی وسط یه کابوس فریاد بزنی.
آ ر ز و 🍃
حتی نمیتواند خودش را بکشد؛ زیرا خودکشی نوعی خیانت، امتناع از صبر کردن و از دست دادن شکیبایی خواهد بود. او محکوم به زندگی کردن تا زمانی است که این روزهای وحشتناک و بیرحمش به پایان برسند.
آ ر ز و 🍃
حجم
۱۲۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۲۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
۲۱,۵۰۰۵۰%
تومان