بریدههایی از کتاب بیدل دهلوی
۴٫۱
(۶۳)
من نمیدانم خیالم یا غبار حیرتم
چون سراب از دور چیزی اعتبارم کردهاند
مرتضی ش.
خون به دل، خاک به سر، آه به لب، اشک به چشم
بیجمال تو چهها بر من مسکین آمد
hosein
دل قطره ی اشکی شد و غلتید به پایت
hosein
طفل بازیگوش نسیانگاه سعی غفلتیم
هرچه خواندیم از دبیرستان عبرت، یاد نیست
Toobakiani
نه از موج نسیم است اینقدرها جوش بیتابی
تب شوقکسی در رقص دارد نبض دریا را
مینا
در مملکت سایه ز خورشید نشان نیست
ای بیخبر از ما نتوان یافت سراغش
Hawra
گه مایل دنیایم وگه طالب عقبا
انداخت خیالت زکجایم به کجاها
kimia
کسی در بندغفلتماندهای چون منندید اینجا
دو عالم یک درباز است و میجویمکلید اینجا
سراغ منزل مقصد مپرس ازما زمینگیران
به سعی نقش پا راهی نمیگردد سفید اینجا
Moon
درره عشق ز دل فکر سلامت غلط است
گرهمهسنگبود شیشه بهچنگ استاینجا
شیما
درهای فردوس وا بود امروز
از بیدماغی گفتیم فردا
ایمان
دارد آغوشیکه آسان میکند دشوار ما
mohito
دور است آسمان، تو مراد از زمین طلب
Juror #8
بیدل ازیاد خویش هم رفتم
که فراموشکرده است مرا؟
Juror #8
بر جنون میپیچم واز خویش بیرون میروم
گردباد شوق را تاکی نفس تنگیکند
کاربر ۴۲۶۶۹۰۲
زسعی دست وپا آیینهٔ مقصد نشد روشن
کجایی ای ز خود رفتن توچیزی وانما ما را
مینا
درهای فردوس وا بود امروز
از بیدماغی گفتیم فردا
فاطمه میرزائی
درین ویرانه همچشم نگاهمکز سبکروحی
درون خانهام وز خویش خالی کردهام جا را
Juror #8
کردهام باز به آن گریهٔ سودا، سودا
که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا
ساقیامشبچهجنون ریختبهپیمانهٔ هوش
که شکستم به دل از قلقل مینا، مینا
Juror #8
از وحشت نفسها کو فرصت تامل
Juror #8
با عقل چه جوشیمکه جز وهم ندارد
از عشق چه لافیم که بیش از هوسی نیست
Juror #8
حجم
۱٫۳ مگابایت
حجم
۱٫۳ مگابایت
قیمت:
رایگان