بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیدل دهلوی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیدل دهلوی

بریده‌هایی از کتاب بیدل دهلوی

نویسنده:بیدل دهلوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۶۳ رأی
۴٫۱
(۶۳)
زندگی لیلیست مجنونانه باید زیستن
__mohadeseh.b__
درس دانش ختم کن کایینه‌دار سیم و زر
Harmony
دل به زبان نمی‌رسد لب به فغان نمی‌رسد کس به نشان نمی‌رسد تیر خطاست زندگی
1990
تو ز خود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی
Juror #8
رنگ زردما عیار قدرت‌عشق است وبس
Harmony
اگر عشق بتان‌ کفر است بیدل کسی جز کافر ایمانی ندارد
"Shfar"
پوست از تن رفت و مغز از استخوان‌، اما هنوز بر نمی‌دارد چو نی دست از گریبان ناله‌ام
آلوین (هاجیك) ツ
صد تعلق در طلسم وهم هستی بسته‌اند چشم واکردم به خویش آلودهٔ دنیا شدم
FerFerism
گفتی چه‌کسی در چه خیالی به‌کجایی بیتاب توام‌، محو توام‌، خانه خرابم
Ali
یافتن ‌گم‌کردنی می‌خواهد اما چاره نیست کاش گم کرده چه سازم گم شدن گم کرده‌ام
maryam_z
صحبت بی‌گفتگویی داشتم با خامشی برق زد جرات لبی واکردم وتنها شدم
FerFerism
به جیب تست اگر خلوتی و انجمنی‌ست برون ز خویش‌کجا می‌روی جهان خالیست
علی
جهان جز کنج تنهایی ندارد جای مأنوسی
فاطمه
غبار ما، همان باد فنا خواهد ز جا بردن
Aisan
هجوم درد پیچیده‌ست هستی تا عدم بیدل تو هم‌گرگوش داری ناله‌ای خواهی‌شنید اینجا
آلوین (هاجیك) ツ
ازکه دورم‌که به خود ساختنم دشوار است
نادر
از سر تعمیر دل بگذر که معماران عشق روز اول رنگ این ویرانه ویران ریختند
فاطمه
دو روزی با غم و رنج حوادث صبر کن بیدل جهان آخر چو اشک از دیده‌ات یکبار می‌افتد
Hosna
به‌هرسومی‌روم چون موج برخود می‌نهم پا را
Juror #8
هرجا اثر وهم و گمان رفت یقین ماند
میلاد پرنیانی

حجم

۱٫۳ مگابایت

حجم

۱٫۳ مگابایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۶صفحه بعد