بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیدل دهلوی | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیدل دهلوی

بریده‌هایی از کتاب بیدل دهلوی

نویسنده:بیدل دهلوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۶۳ رأی
۴٫۱
(۶۳)
شبنم صفت زخویش برآتا نظرکنی وضع جهان به دیدهٔ حیران آفتاب
alireza
به هیچ آهنگ عرض مدعا صورت نمی‌بندد چو مضمون بلند افتاده‌ام در خاطر لالی
alireza
سر زلفش ز دستم رفت اشکم ریخت از مژگان که چون شب بگذرد ریزد ز چشم آسمان انجم
alireza
به صد دام آرمیدم دامن از چندین قفس چیدم ندیدم جز به بال نیستی پرواز آزادی
alireza
زندگی‌محمل‌کش وهم دوعالم آرزوست می‌تپد در هر نفس صدکاروان بانگ درا
tamim shirzad
تیغ مژگانت به آب ناز دامن می‌کشد چشم مخمورت به‌خون تاک می‌بندد حنا
tamim shirzad
عافیت می‌طلبی بگذر از اندیشهٔ جاه شمع را آفت سر افسر زرین آمد
hosein
با روی توگل لاف طراوت زد ازآنرو پامال ره باد صبا شد چه بجا شد
hosein
اشکم‌ که دلی داشت‌ گره بر سر مژگان درکوی تو از دیده جدا شد چه بجا شد
hosein
دل خاک سر کوی وفا شد چه بجا شد سر در ره تیغ تو فدا شد چه بجا شد
hosein
هر گوهر ازین دریا دارد صدف دیگر دل درکف دلدار است در سینه نمی‌باشد
hosein
غم جدایی اسباب می‌خورد همه کس همیشه نان تعلق دو پوست می‌باشد
hosein
با خیالت غربتم صد ناز دارد بر وطن جان فدای بی کسی هاکز توام تنها نکرد
hosein
که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا
کاربر ۷۸۹۷۴۷

حجم

۱٫۳ مگابایت

حجم

۱٫۳ مگابایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱
...
۱۵
۱۶
صفحه بعد