بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیدل دهلوی | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیدل دهلوی

بریده‌هایی از کتاب بیدل دهلوی

نویسنده:بیدل دهلوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۶۳ رأی
۴٫۱
(۶۳)
ساقی‌امشب‌چه‌جنون ریخت‌به‌پیمانهٔ هوش که شکستم به دل از قلقل مینا، مینا محو اوگشتم و رازم به ملاء توفان‌کرد هست حیرانی عاشق لب‌گویا،‌گویا داغ معماری اشکم‌که به یک لغزیدن عافیتها شد ازین آبله برپا، برپا
mahsa
زبر و بم وهم است چه‌ گفتن چه شنیدن توفان صداییم در این ساز و صدا هیچ سرتاسر آفاق یک آغوش عدم داشت جز هیچ نگنجید دراین تنگ فضا هیچ
Juror #8
می‌برد با خویش آخرهرچه را باد آورد
hosein
شب‌ که دل از یأس مطلب باده‌ای در جام‌ کرد یک جهان حسرت به توفان داد و آهش نام‌کرد
hosein
غریبی در دیار بیکسی یاد وطن دارد
Hosna
آن سوی ظلمت بغیر از نور نتوان یافتن
Hosna
که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا
1990
دو روزی با غم و رنج حوادث صبر کن بیدل جهان آخر چو اشک از دیده‌ات یکبار می‌افتد
Hosna
تا قیامت در کف خاکی که نقش پای اوست دل تپد، آیینه بالد،‌گل دمد، جان بشکفد
Toobakiani
بی فقر آشکار نگردد عیار مرد بخت سیه بود محک اعتبار مرد
Juror #8
از فلک بی‌ناله‌کام دل نمی‌آید به دست شهد خواهی آتشی زن خانهٔ زنبور را
Juror #8
گریک مژه چون چشم فراهم شده باشی شیرازهٔ اجزای دو عالم شده باشی
Juror #8
ممنون غفلتیم‌که بی‌منت طلب ما را به ما رساند به شبگیر خواب پا
Juror #8
محو اوگشتم و رازم به ملاء توفان‌کرد هست حیرانی عاشق لب‌گویا،‌گویا
Juror #8
زندگانی در جگرخار است و در پا سوزن است
Juror #8
تا تقاضا به میان آمده‌، مطلب رفته‌ست نیست غیر ازکف افسوس طلبها، لبها
Juror #8
برخاست ر‌گ گردن و آمد به میان بحث
Juror #8
مقیم بیکسی آسوده از پریشانی‌ست
Juror #8
لب مگشای چون صدف تا گهر آوری به‌ کف گوش طلب‌که‌کارگوش هیچ دهن نمی‌کند
Juror #8
زنهار! ازحلاوت دنیا، مخور فریب تا زندگیت تلخ نگردد ز قنداو
میلاد پرنیانی

حجم

۱٫۳ مگابایت

حجم

۱٫۳ مگابایت

قیمت:
رایگان