بریدههایی از کتاب توبه
۴٫۶
(۲۹)
فرمود: شرط (رکن) اول توبه این است که روحت آتش بگیرد، مشتعل بشود، خودت را غرق در حسرت ببینی، غرق در ندامت و پشیمانی ببینی. چشمت را بر روی گناهانت باز کن، یک محاسبةالاعمالی برای خودت درست کن، از خودت حساب بکش، ببین روزی چند گناه کبیره مرتکب میشوی. شیخ بهایی میگوید:
جدّ تو آدم بهشتش جای بود
قدسیان کردند بهر او سجود
یک گنه ناکرده گفتندش تمام
مُذنبی مذنب، برو بیرون خرام
تو طمع داری که با چندین گناه
داخل جنّت شوی ای روسیاه؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اَلَمْ یأْنِ لِلَّذینَ امَنوا اَنْ تَخْشَعَ قُلوبُهُمْ لِذِکرِاللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ آیا نرسیده آن وقتی که این دلهای ما خشوع پیدا کنند، خاشع شوند، نرم شوند برای یاد خدا و به این قرآن حقی که از جانب خدا نازل شده است اعتنایی بکنیم، به تعلیماتش توجهی بکنیم؟! پی در پی محرّم بیاید، دلمان حداکثر به این خوش باشد که میرویم در جلسهای شرکت میکنیم و قطره اشکی میریزیم. والله اینها کافی نیست. باید یک فکر اساسی به حال خودمان و اسلاممان بکنیم. بچههایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعهمان از دست رفت، یک فکری بکنیم، توبه کنیم.
فرمود: شرط (رکن) اول توبه این است که روحت آتش بگیرد، مشتعل بشود، خودت را غرق در حسرت ببینی، غرق در ندامت و پشیمانی ببینی.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
برای توبهکردن، اول باید یک توجهی به غیبتهای خودمان بکنیم، توجهی به شرابخواریهای خودمان بکنیم، توجهی به تهمتزدنهای خودمان بکنیم، توجهی به قمارهای خودمان بکنیم، توجهی به چشمچرانیهای خودمان بکنیم، خانمها توجهی به لخت بودنهایشان بکنند. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: من در معراج زنهایی را دیدم که آنها را از موهایشان آویخته بودند و با تازیانههای آتشین میزدند. متحیر از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟! جبرئیل گفت: زنانی از امت تو که مویشان را از نامحرم نمیپوشانند. آنوقت که بیحجابی نبود ولی پیغمبر به چشم باطن دید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
پیغمبر فرمود: زِنَی الْعَینِ النَّظَرُ زنای چشم، چشمچرانی کردن است. همینطور آن که نماز را ترک کرده، آن که روزه را ترک کرده است. من نمیدانم ما چه جور مسلمانهایی هستیم؟!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
قرآن جلوی این را هم گرفته است، این را هم یک گناه بزرگ شمرده است، میگوید: اِنَّ الَّذینَ یحِبّونَ اَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ امَنوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ آنان که دوست دارند در میان مردم حرف زشتی درباره فرد مؤمنی، افراد مؤمنی، یک مؤسسه ایمانی شیوع پیدا کند (برایشان عذاب دردناکی است.) اگر از یک احمقی یا مغرضی یا کسی که معلوم است که ریشه حرفش در کجاست درباره کسی حرفی شنیدید، حق ندارید بگویید «شنیدهام»، «میگویند». خود این «میگویند» ها اشاعه دادن فحشاست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دیگر بالاتر از این تعبیر هم هست؟ تهمت یعنی دروغ بهعلاوه غیبت؛ یعنی دو گناه که با همدیگر توأم شوند اسمش میشود تهمت، و چقدر در میان ما تهمتزدن رایج است! و بعضی از ما که میخواهیم مقدسی کنیم، یک «میگویند» اول حرفمان میآوریم. مثلا شخصی به یک نفر تهمتی زده، میخواهیم از گردن خودمان رد کنیم، خیال میکنیم که سر خدا را هم میشود کلاه گذاشت! میگوییم: میگویند فلانی چنین است، میگویند فلانجا چنین است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این چه مسلمانیای است که من و شما داریم و کبائر محرّمات اسلامی را هم مرتکب میشویم؟ قرآن دیگر چقدر در مورد همین معصیت رایج میان ما، یعنی غیبتکردن و تهمت زدن، داد بکشد؟! به خدا قسم انسان از اینهمه تهمتهایی که میان مردم است تعجب میکند. میدانید تهمت یعنی چه؟ ما دو گناه کبیره درجه یک داریم: یکی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبت کردن. گناه کبیره یعنی گناهی که انسان بهوسیله آن استحقاق جهنم رفتن را پیدا میکند. لا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضآ اَیحِبُّ اَحَدُکمْ اَنْ یأْکلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیتآ مردم! غیبت یکدیگر را نکنید. آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مسلمانش را در حالی که مرده است بخورد؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دیدهاید گاهی انسان یک کاری میکند به خیال اینکه برایش سود دارد. بعد از اینکه آن را انجام میدهد، یک وقت میبیند که این کار برایش مثلا دههزارتومان ضرر داشته است. وقتی که میفهمد این کارش اشتباه بوده است، میگوید: آخ! و انگشت سبابهاش را میگزد: ای وای! چرا من این کار را کردم؟! این را «پشیمانی» مینامند که گاهی میگویند: آقا! یک کاری کردم و الآن بهقدری پشیمانم که اگر پشیمانی شاخ میداشت من شاخ درآورده بودم! شرط اول توبهکردن چنین پشیمانی و ندامتی است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
رکن اول توبه: پشیمانی بر گذشته
فرمود: اَوَّلُهَا النَّدْمُ عَلی ما مَضی اولین شرط (رکن) توبه پشیمانی و حسرت و تأسف و آتش درونی و ناراحتی است بر آنچه که گذشته است. یعنی توبه آنوقت واقعآ توبه است که شما نگاهی به صفحه سیاه اعمال گذشته خودتان بکنید، یکمرتبه یک ندامتی، یک پشیمانی زیادی، یک تأسف و حسرت فوقالعادهای در شما ایجاد شود و دلتان آتش بگیرد که این چه کاری بود که من کردم؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
استغفار و توبه یک کلمه است براساس شش پایه. این شش پایه را که علی (ع) بیان کرده است، علما اینطور درک کردهاند که دو تا از اینها رکن و اساس توبه است، دوتای دیگر شرط قبول توبه (یعنی دو تا ماهیت توبه را تشکیل میدهند و دو تای دیگر شرط قبول توبه ماهیتدار را) و دوتای آخر شرط کامل شدن توبه. حالا این شش پایه چیست؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نه خیال کنید که هر حالت بدی که انسان پیدا میکند درنتیجه یک عمل گذشته اوست، اینجور نیست. بنابراین آیا اگر انسانی در این دنیا هیچگونه مجازاتی نشد، دلیل بر این نیست که حسابش پاک بوده است؟ نه. آیا اگر کسی در دنیا سختیای دید، دلیل بر بدی عمل اوست؟ مثلا اینکه سیلی آمد و پاکستانیها را از بین برد، دلیل بر بدی عمل آنهاست؟
یعنی خدا به حساب آنها در این دنیا رسیده است؟ نه، اینجور نیست. درس اسلام به ما این است: اَلْیوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ وَ غَدآ حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ. دنیا دار عمل است، دار رسیدگی و حساب کردن نیست. برعکس، آخرت دار عمل نیست، منحصرآ دار حساب است و بس.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
همین که از مادر متولد شد، دیگر وابستگیاش به او تمام میشود، یک نظام دیگر بر زندگی او حکومت میکند و دیگر یک لحظه نمیتواند با نظام پیشین که نظام رحم است زندگی کند. انسان پس از آنکه از این دنیا رفت، نظام زندگیاش بکلی تغییر میکند و عوض میشود و امکان ندارد کوچکترین استفادهای از نظاماتی که در این دنیا هست بکند. عمل و توبه، پیشروی و پسروی، بالا رفتن و پایین رفتن و تغییر مسیر و جهت دادن، همه مال این دنیاست.
این کلام علی (ع) است: اَلْیوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ وَ غَدآ حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ. میگوید: ایها الناس! امروز روز عمل است و روز حساب نیست، دنیا محل مجازات و رسیدن به حساب نیست. نه اینکه بخواهد بگوید هیچ مکافاتی در دنیا نیست. بعضی از احوال در دنیا مکافات است و بعضی از بدبختیهایی که در دنیا به انسان میرسد نتیجه عمل انسان است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اما اینکه چرا توبه انسان در دنیای دیگر قبول نیست؟ جواب این سؤال اولا از همان جواب اول روشن شد، چون در آن دنیا هم انسان همه چیز را معاینه کرده و میبیند. در آنجا هم وقتی که ادعای توبه میکند و میگوید خدایا پشیمانم، آن اظهار پشیمانی انقلاب مقدس درونی نیست، انقلاب آزاد نیست. ثانیآ انسان همین که از این دنیا رفت، در حکم میوهای است که روی یک درخت بوده و پس از آنکه رسیده است یا به صورت کال و نیمرس (به هر شکلی)، از درخت جدا شده و افتاده است. میوه تا روی درخت است تابع نظام درخت است؛ اگر رشد میکند از طریق درخت رشد میکند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چرا توبه در لحظه معاینه قبول نیست؟ قرآن تصریح میکند که: فَلَمّا رَاَوْا بَأْسَنا قالوا امَنّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ کفَرْنا بِما کنّا بِهِ مُشْرِکینَ یعنی همین که انتقام ما را دیدند میخواهند توبه کنند و توبهشان را نمیپذیریم. در ساعتی که آن انتقام ما رسید، اظهار ایمان کردن و اظهار توبه کردن فایده ندارد، چرا؟ برای اینکه توبه تنها پشیمانی و بازگشت نیست؛ یعنی اگر انسان تحت هر عاملی فقط از راه کج خود بازگردد، این توبه شمرده نمیشود. توبه آنوقت است که یک انقلاب درونی در وجود انسان پیدا میشود، یعنی نیروهای مقدسی که در درون انسان نهفته است علیه نیروهای شهوانی و غضبی و شیطانی وجود انسان و تبهکاریهای او قیام کنند و زمام مملکت وجود انسان را در دست بگیرند. این معنای توبه است. توبه یعنی انقلاب درونی در انسان.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
من برای جنگ نیامدهام، برای امان آمدهام. خودش را میرساند به آقا اباعبدالله، سلام عرض میکند. اولین جملهاش این است: «هَلْ تَری لی مِنْ تَوْبَةٍ؟» آیا توبه این سگ عاصی قبول است؟ فرمود: بله، البته قبول است. کرم حسینی را ببینید! نفرمود آقا این چه توبهای است؟! حالا که ما را به این بدبختی نشاندهای، آمدهای توبه میکنی؟ ولی حسین اینجور فکر نمیکند. حسین همواره دنبال هدایت مردم است. اگر بعد از آنکه تمام جوانانش هم کشته شدند، لشکریان عمر سعد توبه میکردند، میگفت توبه همهتان را قبول میکنم؛
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
گفتم وقتی که جنایت بزرگ شد، وجدان انسان (اگر وجدان نیمهزندهای هم باشد) عکسالعمل نشان میدهد. حالا ببینید عکسالعمل نشان دادن مقامات عالی روح در مقابل مقامات دانی چگونه است؟ راوی میگوید حر بن یزید را در لشکر عمر سعد دیدم در حالی که مثل بید میلرزید. تعجب کردم. رفتم جلو، گفتم: حر! من تو را مرد بسیار شجاعی میدانستم و اگر از من میپرسیدند اشجع مردم کوفه کیست، من از تو نمیگذشتم. تو چطور ترسیدهای؟ لرزه به اندامت افتاده است. گفت: اشتباه میکنی، من از جنگ نمیترسم. از چه میترسی؟ من خودم را در سر دوراهی بهشت و جهنم میبینم، خودم را میان بهشت و جهنم مخیر میبینم، نمیدانم چه کنم
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
میگوید: برادر جان! به اینها بگو همین امشب را به ما مهلت بدهند، من فردا میجنگم. من اهل تسلیم نیستم، میجنگم اما یک امشب را به ما مهلت بدهند (وقت غروب بود). بعد برای اینکه گمان نکنند که حسین میخواهد دفعالوقت کند، این جمله را گفت: برادر! خدا خودش میداند که من مناجات با او را دوست دارم. من میخواهم امشب را به عنوان شب آخر عمرم با خدای خودم مناجات کنم و شب توبه و استغفار خودم قرار بدهم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مَوْلای مَوْلای! اِذا رَاَیتُ ذُنوبی فَزِعْتُ وَ اِذا رَاَیتُ کرَمَک طَمِعْتُ. از علی بن الحسین است: خدای من، مولای من، آقای من! چشمم که به گناهان خودم میافتد، خوف و فزع و ترس مرا فرا میگیرد اما یک نظر که به تو میکنم، رحمت تو را که میبینم، رجا و امید در دل من پیدا میشود؛ من همیشه در میان خوف و رجا هستم، به یک چشم به خودم نگاه میکنم خوف مرا میگیرد، به چشم دیگر به تو نگاه میکنم رجا بر من غالب میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این حدیث قدسی چقدر عالی توبه را توصیف میکند: اَنینُ الْمُذْنِبینَ اَحَبُّ اِلَی مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین. خدای تبارک و تعالی، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیحکنندگان. بروید به درگاه خدای خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسی نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولی در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید. (خودتان که میدانید. خودتان قاضی و مؤاخِذ وجود خودتان باشید.) بعد این گناهان را ببرید پیش ذات پروردگار، تقصیرهای خودتان را بگویید، ناله کنید، تضرّع کنید، طلب مغفرت کنید، طلب شستشو کنید. خدا شما را میآمرزد، روح شما را پاک و پاکیزه میکند، به دل شما صفا عنایت میکند، لطف خودش را شامل حال شما میکند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ اَسْرَفوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ یغْفِرُ الذُّنوبَ جَمیعآ.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۹,۰۰۰
۳,۶۰۰۶۰%
تومان