بریدههایی از کتاب توبه
۴٫۶
(۲۹)
راه لذت از درون دان نز برون
احمقی دان جُستن از قصر و حصون
Hoseyn Mohtadi
عبادت و عبودیت اگر به شکل صحیحی صورت بگیرد، خواه ناخواه مستلزم تقرّب واقعی انسان به ذات اقدس الهی است.
Hoseyn Mohtadi
وقتی میرفت، چهرهای گرفته و دژم داشت ولی وقتی که بیرون آمد چهرهاش خندان و خوشحال و شاد بود. چه انقلابی حسین در وجود او ایجاد کرد، من نمیدانم. چه چیز را به یادش آورد، من نمیدانم. ولی همینقدر میدانم که انقلاب مقدس در وجود زهیر صورت گرفت. آمد، معطل نشد، دیدند دارد وصیت میکند: اموالم، ثروتم را چنین کنید، بچههایم را چنان. راجع به زنش وصیت کرد که او را ببرید به خانه پدرش برسانید؛ یک وصیت تمام. خودش را مجهز و آماده کرد و گفت: من رفتم. همه فهمیدند که دیگر کار زهیر تمام است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
توبه مرا پذیرفت، تمام ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم. فرمود: این کار را نکن. گفت: یا رسولالله! اجازه بدهید دوثلث ثروتم را به شکرانه اینکه توبهام در راه خدا قبول شده صدقه بدهم. فرمود: نه. گفت: اجازه بدهید نصف ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم. فرمود: نه. گفت: اجازه بدهید یک ثلث ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم. فرمود: «مانعی ندارد.» اسلام است و همه حسابهایش درست؛ چرا میخواهی همه ثروتت را صدقه بدهی، چرا میخواهی نصف ثروتت را در راه خدا صدقه بدهی، زن و بچهات چه کنند؟ یک ثلث را در راه خدا بده، بقیهاش را نگه دار.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
گفتند: یا رسولالله! ابولبابه خواهشش این است که شما بیایید با دست مبارک خودتان او را باز کنید. پیامبر آمد و باز کرد. (توبه حقیقی یعنی این.) فرمود: ابولبابه! توبه تو قبول شد؛ آنچنان پاک شدی که مصداق اِنَّ اللهَ یحِبُّ التَّوّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرین شدی. الآن تو حالت آن بچهای را داری که از مادر متولد میشود. دیگر لکهای از گناه در وجود تو وجود ندارد. (کسانی که به مدینه مشرّف شدهاند میدانند که در روی یکی از ستونهای مسجدالنّبی نوشته شده است: «اُسْطُوانَةُ التَّوْبَة» یا: «اُسْطُوانَةُ اَبی لُبابَة». این همان ستون است، که البته آن موقع چوبی بوده ولی محل ستونها تغییر نکرده است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«بُشر حافی» یعنی بُشر پابرهنه. گفتند: چرا با پای برهنه راه میروی؟ گفت: چون آن توفیقی که در خدمت امام موسی بن جعفر نصیب من شد در حالی بود که پایم برهنه بود. دلم نمیخواهد که دیگر کفش به پایم کنم. میخواهم آن هیئتی را که در آن، توفیق نصیب من شد برای همیشه حفظ کنم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
یک عمل دیگر هست که سایر رهبران انقلابها در دنیا قادر به انجام آن نیستند، فقط پیغمبران قادر بودهاند، غیر از آنها کسی قادر نیست و آن این است که خود بشر را علیه خودش برانگیزانند یعنی کاری کنند که بشر خودش احساس گناه کند و بعد خودش علیه خودش قیام کند، انقلاب مقدس کند، کودتا کند، که نام آن توبه است. شما در غیر انبیاء یک نفر را پیدا نمیکنید که قدرت داشته باشد مردم را علیه تبهکاریهای خودشان وادار به قیام و انقلاب کند. پیغمبران نه تنها مظلوم را علیه ظالم برمیانگیختند، بلکه میتوانستند خود ظالم را علیه خودش برانگیزانند! شما اگر تاریخ اسلام را مطالعه کنید میبینید اسلام، هم مظلوم و فقیر و مستضعف و به اصطلاح حقیر شمردهشده را علیه آن گردنکلفتها
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در جایی که یک طبقه ظالم و یک طبقه مظلوم بهوجود بیاید. دعوت کردن مظلوم به احقاق حق خودش یک عمل انسانی است که در اسلام این عمل وجود دارد. پیغمبران هم این کار را میکردند و مخصوصآ در برنامه اسلام تشویق و تقویت مظلوم علیه ظالم هست. از وصایای علی (ع) به دو فرزند بزرگوارش حسن (ع) و حسین (ع) است که: کونا لِلظّالِمِ خَصْمآ وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنآ همیشه دشمن ستمگر و یار مظلوم و ستمکش علیه ستمگر باشید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انقلابی که عقل در وجود انسان بکند، کودتایی که فطرت خداشناسی و خداپرستی انسان در وجود او بکند، یک انقلاب مقدس است. انقلاب مقدس توأم با اصلاح است. انقلاب مقدس آثار شوم گذشته را از بین میبرد، انقلاب مقدس قصاص میکند. وَ لَکمْ فِی الْقِصاصِ حَیوةٌ یا اُولِی الاَْلْبابِ. عرض کردم که علی (ع) فرمود: از بدن خودت انتقام بکش، قصاص بگیر، گوشتهایی را که از حرام روییده است آب کن. این همان قصاص کردن و انتقام گرفتن از شهوات نفسانی است. انقلاب وقتی که مقدس شد، میخواهد آثار شوم گذشته را از میان ببرد و از میان هم میبرد. این است که قرآن اینطور تعبیر میکند: فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ اَصْلَحَ آن که توبه کند و اصلاح نماید. اصلا توبه یک قیام اصلاحی است و غیر از این چیزی نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دیشب عرض کردم که یکی از مشخِّصات و خصوصیات انسان این است که گاهی نیمی از وجود او علیه نیم دیگر وجودش قیام و انقلاب میکند. و عرض کردم که این قیام و انقلاب، گاهی از طرف مقامات دانی وجود انسان است: شهوت قیام میکند، غضب قیام میکند، شیطنت قیام میکند، و گاهی از طرف مقامات عالی روح انسان است: عقل قیام میکند، فطرت قیام میکند، وجدان قیام میکند، دل و عمق ضمیر قیام میکند. اگر قیام از طرف مقامات نامقدس وجود انسان باشد (اینجا که عالی و دانی میگوییم یعنی مقدس و غیرمقدس)، از طرف عناصر حیوانی باشد، نتیجه این قیام و انقلاب، بلبشوست، اسمش بلواست. دیشب مثال زدم: افرادی که به نام قدس و زهد و تقوا از لحاظ شهوات محرومیت کشیدهاند و به خودشان محرومیت دادهاند، یکمرتبه میبینید که افسارگسیخته میشون
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شرط دوم کمال توبه
ششمین شرط را هم برایتان عرض کنم. فرمود: به این بدن که اینهمه لذت معصیت را چشیده است، رنج طاعت را بچشان. از نازکنارنجی بودن بیرون بیا. با نازکنارنجیگری آدم بنده خدا نمیشود، اصلا انسان نمیشود؛ آدم نازکنارنجی انسان نیست. روزه میگیری سخت است، مخصوصآ چون سخت است بگیر. شب میخواهی تا صبح احیا بگیری برایت سخت است، مخصوصآ چون سخت است این کار را بکن. یک مدتی هم به خودت رنج و سختی بده، خودت را تأدیب کن.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حاج میرزا حبیب با آن مقامات علمی و با آن شهرت اجتماعی و با اینکه مجتهد درجه اول خراسان بود، رفت پیش این مرد زاهد متقی و اهل معنی زانو زد. ایشان گفتند: بعد از مدتی حاج میرزا حبیب با آن هیکل را دیدم در حالی که کوچک شده بود. (مردم میروند اروپا برای لاغر شدن رژیم غذایی میگیرند!) ما دیدیم هیکل حاج میرزا حبیب در آخر عمرش کوچک شده، آب شده. مصداق سخن علی (ع) شد که این گوشتهایی را (البته من به ایشان جسارت نمیکنم و نمیگویم از راه حرام) که در حال غفلت روییده است، آب کن.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شرط اول کمال توبه
بعد علی (ع) دو موضوع را فرمود که شرط کمال توبه واقعی است. فرمود: توبه آنوقت توبه است که این گوشتهایی را که در حرام رویانیدهای آب کنی؛ اینها گوشت انسان نیست. یعنی چه؟ یعنی این گوشتهایی که در مجالس شبنشینی در بدن تو آمده است، این هیکلی که از حرام درست کردهای و استخوانت از حرام است، پوستت از حرام است، گوشتت از حرام است، خونت از حرام است، باید کوشش کنی که اینها را آب کنی و به جای اینها گوشتی که از حلال روییده باشد پیدا شود. خودت را ذوب کن. حتمآ باور نمیکنید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حرص دنیا آنچنان ما را گرفته است که چون زبان انگلیسی کلید درآمد و مادیات است، بچه هفت سالهمان را هم میفرستیم تا زبان انگلیسی یاد بگیرد. کمتر خانوادهای است که لااقل یک نفر در آن زبان انگلیسی را نداند ولی حاضر نیستیم یک کلاس عربی تشکیل بدهیم و زبان عربی را بهخاطر خدا یاد بگیریم، بهخاطر نمازمان یاد بگیریم، بهخاطر قرآنمان یاد بگیریم
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شرط دوم توبه این است که حقوق الهی را ادا کنی. حق الهی یعنی چه؟ مثلا روزه حقالله است، روزه مال خداست. روزههایی را که خوردهای باید قضا کنی. نمازهایی را که ترک کردهای باید قضایش را بجا بیاوری. مستطیع بودهای و حج نرفتهای، حجت را باید انجام بدهی. اینها شوخی نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان اگر میخواهد توبه کند باید حقوق و دیون مردم را بپردازد. آن کسی که زکات به او تعلق گرفته و نداده، حقالناس به گردنش است و باید بپردازد. آن کسی که خمس به گردنش است و نداده، حقالناس به گردنش است و باید بپردازد. آن کسی که رشوه خورده است باید به صاحبش برگرداند. هر کسی از هر راه حرامی مال به دست آورده باید برگرداند. اگر جنایتی بر کسی وارد کرده است، باید او را استرضاء کند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
این مرد با بزرگواریای که داشت، به من گفت: غیبتکردن از امثال ما دو جور است: یک وقت به شکلی است که اهانت به اسلام است و یک وقت به شخص ما مربوط میشود. من دانستم مقصود ایشان چیست. (گفتم) نه، من چیزی نگفتم و جسارتی نکردم که به اسلام توهین بشود؛ هرچه بوده مربوط به شخص خودتان است. گفت: من گذشتم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
شرط اول توبه: بازگرداندن حقوق مردم
شرط اول این است که حقوق مردم، حقالناس را باید برگردانی. خدا عادل است، از حقوق بندگانش نمیگذرد. یعنی چه؟ مال مردم را خوردهای؟ باید یا آن مال را به صاحبش برگردانی یا لااقل او را راضی کنی. از مردم غیبت کردهای؟ باید استرضاء کنی؛ بروی خودت را بشکنی بگویی آقا من از تو غیبت کردهام، خواهش میکنم از من راضی باش.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی حد و اندازه برای گناه ذکر نکردهاند. نگفتهاند اگر گناهت به این حد رسید توبهات قبول میشود و از آن بالاتر که شد نه، بلکه گفتهاند توبه کن قبول میشود اما به شرط اینکه واقعآ توبه کنی. اگر آتش درونی در تو پیدا بشود، انقلاب مقدس در روح تو پیدا بشود و تصمیم بر عدم عود بگیری، توبه تو قبول است اما به شرط اینکه تصمیم تو واقعآ تصمیم باشد، نه اینکه بیایی اینجا پچپچی هم با خودت بکنی و بگویی عجب وضع بدی داریم و بیرون که رفتی فراموش کنی. این به درد نمیخورد و بدتر است. امام فرمود: کسانی که استغفار میکنند و باز گناه را تکرار میکنند، استغفارشان از استغفار نکردن بدتر است چون این مسخره کردن توبه است، استهزاء خداست، استهزاء توبه است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
رکن دوم: تصمیم به عدم بازگشت
شرط (رکن) دوم توبه چیست؟ فرمود: اَلْعَزْمُ عَلی تَرْک الْعَوْدِ یک تصمیم مردانه، یک تصمیم جدی که دیگر من این عمل ناشایست را تکرار نمیکنم. البته شما را با این شعری که خواندم مأیوس نکرده باشم. نگویید پس کار تمام است؛ لا تَقْنَطوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۵۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۹,۰۰۰
۳,۶۰۰۶۰%
تومان