بریدههایی از کتاب سایکوسیس ۴:۴۸
۳٫۹
(۷۵)
نه، این زندگیای نیست که من پشیمانِ نداشتنش باشم.
nazi_sfy
غمگینم
احساس میکنم آینده بیامیده و نمیشه چیزیرو بهتر کرد
خستهام و ناراضی از همهچیز
بهعنوان یک انسانْ شکستخوردهای تمامعیارم
گناهکارم، دارم تقاص پس میدم
دوست دارم خودم رو بکُشم
پیش از این میتونستم گریه کنم، اما الآن کارم دیگه از اشک گذشته
علاقهام رو به آدمهای دیگه از دست دادهام
نمیتونم تصمیم بگیرم
نمیتونم بخورم
نمیتونم بخوابم
نمیتونم فکر کنم
maedeh
غمگینم
احساس میکنم آینده بیامیده و نمیشه چیزیرو بهتر کرد
خستهام و ناراضی از همهچیز
بهعنوان یک انسانْ شکستخوردهای تمامعیارم
گناهکارم، دارم تقاص پس میدم
دوست دارم خودم رو بکُشم
پیش از این میتونستم گریه کنم، اما الآن کارم دیگه از اشک گذشته
علاقهام رو به آدمهای دیگه از دست دادهام
نمیتونم تصمیم بگیرم
نمیتونم بخورم
نمیتونم بخوابم
نمیتونم فکر کنم
Andrey
افرادی که به دست جامعه سرکوب میشوند، خُرد میشوند و هویت خویش را از دست میدهند.
Nilch
دکترهای مرموز، دکترهای معقول، دکترهای عجیبوغریب، دکترهایی که فکر میکنی اگه مدرک و دلیلی بهشون نشون ندی میشی جزء مریضای لعنتیشون، دکترهایی که سؤالای یکجور میپرسن. کلمهها رو توی دهنم میچپونن، درمانهای شیمیایی برای دلتنگیهای ذاتی تجویز میکنن
hasti
(بخت یارِ اوناست که حقیقتش رو نمیدونن)
فقط بعضی آدمهان که حقیقتِ سادهٔ رنج و درد رو میفهمن
hasti
آدم نمیتونه اونایی که از خودشون خوششون نمیآد رو دوست داشته باشه.
علی دائمی
او زبان خود را قطع کرده است تا مانع از بیان عشقش به راد شود. بااینحال، با نوشتن به او عشقش را ابراز میکند. او سپس دست خود را قطع میکند تا از نوشتن جلوگیری کند، اما رقصیدنش تبدیل به رقصی عاشقانه میشود.
fuzzy
من امسال از خودم بهقصدِ مرگ استعفا میدم
رضوان
من هیچوقت توی زندگیم مشکلی با این نداشتم که چیزی رو به کسی بدم که دلش میخواد داشته باشه، اما هیچکس هیچوقت برای من همچین کاری نکرده. هیچکس منو لمس نکرده، به من نزدیک نشده. اما حالا تو چنان وحشتناک یکجایی از اعماقِ منو لمس کردی که نمیتونم باور کنم و نمیتونم دقیقاً همین کارو برات انجام بدم. چون اصلاً نمیتونم پیدات کنم.
شقايق بانو
وویتسک، پوست و سایکوسیس ۴:۴۸نشاندهندهٔ شخصیتهایی فرورفته در افسردگی هستند. این شخصیتها احساس میکنند در یک سیستم گرفتار شدهاند و تنها راه نجاتشان مرگ است؛ در نهایت، آنها خودکشی را انتخاب میکنند؛ و در پایان، بهجای اینکه خشونت را در قبال دیگران بهکار بندند، آن را علیه خود استفاده میکنند.
کین بیتفاوتیِ عمومی در برابر خشونت را تقبیح میکند، اما در کنار این موضوع، مسئولیتناپذیریِ ما را نیز در مواجهه با خشونت نقد میکند. همچون شخصیت تینکر در نمایشنامهٔ پاکشده، بسیاری از مردم میکوشند با تکرار جملهٔ «من مسئول نیستم» از خود دفاع کنند، اما ما در برابر تداوم خشونت مسئولایم.
hooman
تئاتر، در معنای ارسطویی، باید مخاطب را از شر تنشهای روانی برهاند تا او به شهروندی خوب تبدیل شود؛
FatimaHabibi
در جهان مدرن اهمیتِ بدنِ انسان فراموششده است و تنها تئاتر میتواند آن را بار دیگر برانگیزاند.
FatimaHabibi
این خودِ من هستم که هرگز خودم رو ملاقات نکردهام، همون خودمی که چهرهاش پسِ پشتِ ذهنِ خودم ماسیده و باقی مونده
لطفاً پردهها رو کنار بزنید.
aida
فقط بعضی آدمهان که حقیقتِ سادهٔ رنج و درد رو میفهمن
aida
(سکوت)
بهنظرت اگه تنها بمونی به خودت صدمه میزنی؟
میترسم که بزنم.
همین میتونه ازت محافظت کنه.
آره. همین ترسه که منو از ریل قطار دور نگه داشته. فقط خداکنه این مرگ بالأخره یه پایانِ درستوحسابی باشه. خیال میکنم هشتاد سالمه. از زندگی خستهام و ذهنم میخواد که بمیرم.
همهٔ اینایی که میگی یه جور استعاره است، نه واقعیت.
یه جور تشبیهه.
اونم واقعیت نیست.
fateme
این اون دنیایی نیست که من آرزوی زندگیکردنش رو داشته باشم.
***
نقشهای چیدی؟
اینکه یه مشت دارو بخورم و اُوِردوز (۸) کنم، بعدش شاهرگم رو بزنم و بعدشم خودمو دار بزنم.
همهٔ اینا باهم؟
Eli N
نه. من افسردهام. افسردگی هم یه جور خَشمه. یه نفر جلوته و تو مدام سرزنشش میکنی، این همون کاریه که تو میکنی.
و تو چه کسی رو سرزنش میکنی؟
خودم رو.
nastaran
نه، این زندگیای نیست که من پشیمانِ نداشتنش باشم.
شقايق بانو
تنها چیزِ موندگار نابودیه
ما همهمون ناپدید میشیم
دارم دستوپا میزنم برای بهجاگذاشتنِ نشونهای موندگارتر از خودم
🆀🅴🆄
حجم
۱۱۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۱۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۴۲,۰۰۰۳۰%
تومان