بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق با صدای بلند | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق با صدای بلند

بریده‌هایی از کتاب عشق با صدای بلند

نویسنده:نزار قبانی
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۵۴ رأی
۳٫۹
(۵۴)
زاد روزم را نمی‌دانم اهمیتی ندارد بانوی من آن‌چه به شمار می‌آید عشق جاودانه من است به تو.
MiM
بیروت چون مرواریدی ... غرق می‌شود در سیاهی چشمان تو... بیروت کاملاً ناپیدا می‌شود شن‌هایش...آسمان هایش...خانه هایش پشت پلک‌های بسته تو... در پی بیروت می‌گردم
marjan
تنها نوشتن مرا برهنه می‌کند زمانی که سخن می‌گویم لباس بر تن‌ام است
marjan
همه عاشقان جهان در تابستان عاشق می‌شوند تمامی حماسه‌های عشق در تابستان نوشته شده‌اند تمامی انقلاب‌ها در تابستان اتفاق افتاده است بگذار بر این تقویم تابستانی بشورم شبی با تو سر کنم بر بالشی از یخ سیمین و برف تازه...
imaanbaashtimonfared
اما در این روزگار سخت درختان جنگل به مبارزان پیوسته‌اند گل سرخ لباس جنگ به تن دارد گندم مسلح پرندگان مسلح فرهنگ مسلح مذهب مسلح نمی‌توانی قرص نانی بخری که در آن سلاحی پنهان نباشد نمی‌توانی گل سرخی از باغ بچینی که خارش صورتت را نخراشد نمی‌توانی کتابی بخری که در دستت منفجر نشود.
Sina Iravanian
گوشواره آرزومند بر گوش این زیبارو گوشواره‌ای ظریف در نوسان چون نوری لرزان درون کاسه آب که دستانش را به پایین کش می‌دهد در آرزوی رسیدن به شانه برهنه
Sina Iravanian
نفرت دارم از عاشق شدن مانند هر کس نفرت دارم از نوشتن مانند هر کس کاش دهانم کلیسایی بود واژه‌هایم ناقوس.
nastaran
ما مردمی پوست کلفت هستیم با روحی خالی روزهایمان به شعبده‌بازی می‌گذرد شب‌ها را با بازی شطرنج و خواب سر می‌کنیم آیا ما همان ملتی هستیم که خداوند نمونه بشریت‌مان خوانده؟
مریم کوهی
دیوانگی عزیزترینم دیوانه بودی اگر چون من همه جواهراتت را به دور می‌ریختی، تمامی دست‌بندهایت را می‌فروختی و در چشمان من آرام می‌گرفتی.
کاربر ۱۴۴۲۲۲۲
همه واژه‌ها در فرهنگ‌ها نامه‌ها و رمان‌ها مردند. می خواهم راهی بیابم برای دوست داشتنت بدون واژه‌ها.
کاربر ۱۴۴۲۲۲۲
ای عشق لبنانی من... ای زخم لبنانی من... هیچ کس دیگری خاطره‌ام را در تسخیر ندارد هیچ کس دیگری در پلک‌هایم لانه نکرده است همه زنان جهان مرده‌اند و تنها تو همچنان در فنجان من به زندگی ادامه می‌دهی...
Minoo Dabiri
قهوه را و سیگار را با صدای تو می‌آمیختم صدای تو برای زندگیم ضروری بود چشمه بود و چتر و بادبزن که برایم عطر طبیعت وحشی می‌آورد اینک صدای تو اندوه غروب جمعه است که در باران فاجعه شستشویم می‌دهد.
Maryishia

حجم

۱۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

حجم

۱۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

قیمت:
۱۳۸,۰۰۰
۹۶,۶۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۵
۱۶
صفحه بعد