بریدههایی از کتاب آشنایی با چند مفهوم کلیدی اخلاق
۴٫۴
(۶۱)
تقوا یعنی تغییر دادن وضع طبیعی و تسلط پیدا کردن بر حیات حیوانی.
تقوا یعنی نشان دادن قدرت خداپرستی در متن نیازهای طبیعی در جریان شنا کردن برخلاف مسیر رودخانههای خرابکنندهٔ دنیا.
تقوا یعنی آن ارزش افزودهای که انسان میتواند با برنامههای بندگی در متن زندگی ایجاد کند.
تقوا یعنی تولید نور از طریق ایجاد اصطکاک بین نیازهای حداقلی و حداکثری.
تقوا یعنی تصرّف در عالم خلقت در برابر خالق، به اذن او و به امر او، برای رسیدن به او.
Sajede Moghadam
آخرین رسول مهربان خدا (ص) میفرمایند: «اِتَّقِ اللهَ فَإنَّهُ جِمَاعُ الخَیر؛ تقوا پیشه کن، که تقواپیشگی، جمع همهٔ خوبیهاست.» و همچنین فرمودهاند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ فِیهِ جِمَاعُ کُلِّ عِبَادَةٍ صَالِحَةٍ؛ تقوا پیشه کنید که در آن جمع همهٔ عبادات خوب است.» و درجای دیگری فرمودهاند: «وَ فِیهِ جِمَاعُ کُلِّ خَیرٍ وَ رُشْدٍ؛ و در آن جمع همه خوبیها و ترقّیهاست.»
Sajede Moghadam
وعده داده است، از گرفتاریهای متّقین گرهگشایی کند: مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (سوره طلاق، آیه ۲)
۱۵. و کارشان را آسان نموده: مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یسْراً (سوره طلاق، آیه ۴)
۱۶. و روزیشان را از راههایی که گمان نمیبرند، نصیبشان نماید: وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ (سوره طلاق، آیه ۳)
Sajede Moghadam
خدا فقط از اهل تقوا قبول میکند: إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ (سوره مائده، آیه ۲۷)
۸. و به ایشان اجر عظیم میدهد: وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ (سوره آل عمران، آیه ۱۷۹)
۹. رحمت خود را بر متّقین واجب کرده است: وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یتَّقُونَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذینَ هُمْ بِآیاتِنا یؤْمِنُونَ (سوره اعراف، آیه ۱۵۶)
۱۰. و خود را دوست و ولی آنان میداند: وَ اللَّهُ وَلِی الْمُتَّقینَ (سوره جاثیه، آیه ۱۹)
۱۱. مهمتر از همه، خدا متّقین را دوست دارد: بَلی مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقینَ (آل عمران، آیه ۷۶)
۱۲. و آنها را گرامی میدارد: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم (سوره حجرات، آیه ۱۳)
۱۳. علاقهٔ خدا به تقوا آنقدر شدید است، که خود را هم اهل تقوا برمیشمرد: هُوَ أَهْلُ التَّقْوَی وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (سوره مدثر، آیه ۵۶)
Sajede Moghadam
۱. هدایت مخصوص متّقین: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ (سوره بقره، آیه ۲)
۲. و عاقبت ویژهٔ آنان است: فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقینَ (سوره هود، آیه ۴۹)
۳. سرای آخرت برای ایشان: وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقینَ (سوره زخرف، آیه ۳۵)
۴. و جنّت ارزانی آنهاست: وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقینَ (سوره شعراء، آیه ۹۰)
۵. در این دنیا خدا با متّقین است: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ (سوره بقره، آیه ۱۹۴)
۶. و در آن دنیا وفودشان و ورودشان به محضر خدای رحمن است: یوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقینَ إِلَی الرَّحْمنِ وَفْداً (سوره مریم، آیه ۸۵)
Sajede Moghadam
امام صادق (ع) در آداب روزه فرمودهاند: «وَ اَلزِم ما استَطَعتَ مِنَ الصَّمتِ وَ السُّکُوتِ اِلّا عَن ذِکرِاللهِ؛ تا میتوانی خود را به سکوت و خاموشی ملزم کن، مگر برای ذکر خدا.»
خُب، حالا کیست که همزاد بودن حکمت و سکوت را نداند؟ امام علیبنموسیالرضا (ع) میفرمایند: «إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِکْمَةِ؛ سکوت یکی از درهای (ورود به) حکمت است.» گویا وقتی انسان دهان میبندد و از گفتن بازمیایستد، داشتههایش افزایش پیدا میکند؛ خصوصاً آنکه گفتههای باطل و عبث، زبان او را مشغول بدارد.
وقتی در جریان حرف زدن، انسان مشغول واکاویدن در سطوح پایین اندیشههای خود باشد، طبیعی است دیگر مجالی برای رشد اندیشه باقی نمیماند.
Sajede Moghadam
گرسنگی کشیدن عموماً در بهدست آوردن حکمت مؤثر است، تا چه رسد به اینکه در جریان روزه، رنج گرسنگی بر انسان هموار شود که مطمئناً مؤثرتر خواهد بود. تا آنجا که در ادامهٔ همین روایت، خداوند متعال میفرمایند:
«یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا جَاعَ بَطْنُهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ، عَلَّمْتُهُ الحِکْمَةَ. وَ إِنْ کَانَ کَافِراً، تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیهِ وَ وَبَالًا؛ ای احمد اگر بندهای شکمش را گرسنه نگه بدارد و زبانش را حفظ کند، به او حکمت میآموزم حتی اگر کافر باشد؛ که اگر کافر بود حکمتش سبب اتمام حجت بر او و وبال گردنش خواهد بود.»
Sajede Moghadam
کمک یکی از سخنان امیرالمؤمنین (ع) که فرمودند: «هرچه حکمت افزایش پیدا کند، شهوت کمتر میشود؛ کُلَّما قَوِیتِ الحِکمَةُ ضَعُفَتِ الشَّهوَةُ.» و نیز فرمودند: «شهوت و حکمت یک جا گرد نیایند»، که به رابطهٔ معکوس حکمت و شهوت تصریح میکند، میتوان به یکی از رابطههای بین روزه و حکمت پی برد.
Sajede Moghadam
اکرم (ص) فرمودند: در شب معراج، خداوند متعال در حین برشمردن چهار ویژگی کسانی که خدا بهشت را برای آنان واجب کرده است، به عنوان چهارمین ویژگی فرمودند:
«وَ تَکُونُ قُرَّةُ عَینِهِ الْجُوعَ. یا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا. قَالَ: یا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ؟ قَالَ: الحِکْمَةُ.»؛ «و نور چشم این گروه گرسنگی است. ای احمد! کاش شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت و آنچه که از ثمرات اینها بر جای میماند را بچشی. اینجا پیامبر از خداوند پرسید: ثمرهٔ گرسنگی کشیدن چیست؟ و خداوند فرمود: حکمت.»
Sajede Moghadam
«یا أَحْمَدُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا جَاعَ بَطْنُهُ وَ حَفِظَ لِسَانَهُ، عَلَّمْتُهُ الحِکْمَةَ. وَ إِنْ کَانَ کَافِراً، تَکُونُ حِکْمَتُهُ حُجَّةً عَلَیهِ وَ وَبَالًا؛ ای احمد اگر بندهای شکمش را گرسنه نگه بدارد و زبانش را حفظ کند، به او حکمت میآموزم حتی اگر کافر باشد؛ که اگر کافر بود حکمتش سبب اتمام حجت بر او و وبال گردنش خواهد بود.»
Sajede Moghadam
گویا حکیم از قواعد حاکم بر حیات بشر خبر دارد که بدون دیدن حوادث هم میتواند آنها را درک کند و حتی آنها را پیشبینی نماید. به همین دلیل پذیرش احکام دین برای حکیم راحت است، چون میداند اگر محدودیتی در اثر اجرای احکام خدا پیش میآید، در واقع این محدودیتها ناشی از سنتهای حاکم بر حیات بشر است و نهتنها از آن گریزی نیست، بلکه تنها دین است که میتواند راه عبور از آن محدودیتها را نشان دهد.
در مورد «دقائق دین» نیز باید گفت تنها اهل حکمت هستند که قدر آیات خدا را میدانند و حقیقت و حقانیت آن را درک میکنند.
Sajede Moghadam
ویژگی تمایزدهندهٔ دیگر حکمت این است که اگر بخواهیم راه تحصیل حکمت را بیابیم تنها در مدرسهٔ تعلیم نباید به جستجوی آن بپردازیم. همچنانکه از تجربه نیز بهدست نمیآید. هرچند کمترین تجربه عملی و تحصیل علمی برای کسی که حکمت دارد بیشترین منفعت را بهدنبال خواهد داشت و برای او حکم سرچشمه را پیدا خواهد کرد و بهانهٔ خوبی برای جوشش حکمتهای او خواهد شد.
به این ترتیب حکمت اساساً یک آگاهی نیست، بلکه نوعی «توانایی» در میدان آگاهی است. حکمت نوعی خوشفهمی است. و قدرت فهمیدن است، بیمقدمه و بیمعطّلی. حکمت نوعی قدرت حدس است و سرعت درک؛ مانند آنچه در طبابت به آن حدس بالینی گفته میشود. حکیم با این توانایی، میتواند از جزئی به کلی راه یابد و راه طولانی تفحّص را کوتاه نماید. او از مختصر حوادثی که میبیند قواعدی کشف مینماید، که برای یک عالِم ممکن نیست. حکمت، توانایی از بالا نگاه کردن است و در عین حال از نزدیک مشاهده کردن. جزئیات را درست دیدن و کلیات آن را درست فهمیدن.
ویژگی دیگر حکمت آن است که موضوع آن یا حقایق عالم است و یا دقایق دین. حقایق عالم هستی، که زندگی ما در آن شناور است در مشت حکیم مانند دانههای تسبیح قابل شمارش است و نقشههای سنتهای الهی که بستر حرکتهای ما و بازتابهای آنهاست، توسط حکیم قابل رؤیت است.
Sajede Moghadam
ه: «یؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یشاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کَثِیراً؛ به هرکس که خواهد حکمت میدهد، و به هرآنکس که حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده است.»
در سخنان حکیمانهٔ اولیاء خدا نیز حکمت از جایگاه رفیعی برخوردار است. اولاً حکمت را رزقی از خزانهٔ غیب دانستهاند: «حکمت از خزائن غیب ظاهر میشود.»
و ثانیاً انسان را آنچنان شیفتهٔ حکمت معرفی فرمودهاند که هیچگاه از آن خسته نمیشود: «کُلُّ شَیءٍ یمِلُّ، ما خَلا طَرائِفُ الحِکَم؛ انسان از هر چیزی خسته و دلتنگ میشود، مگر نکتههای ظریفِ حکیمانه.»
و ثالثاً تفکر در غیر امور حکیمانه را بدون حکمت، هوس و باطل شمردهاند: «الفِکرُ فِی غَیرِ الحِکمَةِ هَوَسٌ؛ فکر کردن در غیر حکمت، هوس است.»
... و در نهایت برای تحریص مؤمنان برای یافتن حکمت و توصیه به کسب آن، حکمت را گمشدهٔ مؤمنان توصیف فرمودهاند: «الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِن.»
Sajede Moghadam
روزه، حکمت را به ارث میگذارد؛ «اَلصَّوْمُ یورِثُ الحِکْمَةَ.»
Sajede Moghadam
فرمودهاند: «مَنْ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ ینَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ؛ هر که چهل صباح خالصانه خدا را عبادت کند، چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری میشود.»
Sajede Moghadam
«لَا أَطَّلِعُ عَلَی قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمَ مِنْهُ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیاسَتَهُ؛ اگر از دل بندهام خبر یابم، و در آن دل دوست داشتن اخلاصِ در عبادتم و جلب رضایت خود را ببینم، مسلماً متولّی راست کرداری و تدبیر امورش خواهم شد.»
Sajede Moghadam
سوم آنکه دنیا و علاقهٔ مذموم به آن، پایهٔ همه رفتارهای غیرمخلصانه و سختیهای اخلاص بهحساب میآید. وقتی روزه میگیریم، و در واقع با یکی از شاخههای دنیاطلبی نهچندان مذموم مقابله میکنیم، از اساس، دنیاگرایی خود را تضعیف میکنیم. و وقتی این دنیاگرایی، هرچند در حدّ میل به خوردن و آشامیدن، تضعیف شد، طبیعتاً زمینه برای رهایی نفس از زیر یوق حبّ الدنیا پدید میآید. و وقتی در همین حد، دنیا در دل و دیدهٔ انسان بهخاطر امر خدا تضعیف شد، چنین آثار معنویای در پی خواهد داشت.
چهارم آنکه اساساً وقتی به آثار بسیار زیانبار شکمبارگی و راحتطلبی در خورد و خوراک، در ایجاد مانع برای تقرّب الیالله نگاه میکنیم، باید طبیعی بدانیم روزه که از خوردن و آشامیدنهای بیرویه جلوگیری میکند، چه آثاری در ایجاد صفای دل و پدید آمدن فرصت برای رشد هرگونه پاکی میتواند داشته باشد. آنقدر پرخوری و خوشآشامی قساوت قلب ایجاد میکند، که طبیعی است ما از روزه انتظار رقّت قلب داشته باشیم؛ و وقتی رقّت قلب پدید آمد، میل به خلوص و تمنّای «بهیگانگی رسیدنِ» انسان در دل شدید میشود و حتی آدم برای اخلاص در وجود خود احساس دلتنگی هم میکند.
Sajede Moghadam
«أکثَرُ أهلَ الجَنَّةِ البُله»، یعنی اکثر اهل بهشت کسانی هستند که از نوعی سادگی و سادهدلی برخوردارند.
Sajede Moghadam
«لَا بُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ خَالِصِ النِّیةِ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ وَ سُکُونٍ لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ یکُنْ هَذَا الْمَعْنَی یکُونُ غَافِلًا وَ الْغَافِلُونَ قَدْ وَصَفَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی فَقَالَ: أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا وَ قَالَ: أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون؛ لازم است عبد در همهٔ حرکتهای خود نیت خالصانه داشته باشد، که اگر اینچنین نباشد، «غافل» خواهد بود و غافلان اینگونه در کتاب خدا وصف شدهاند که فرمود: ایشان مانند چهارپایان هستند، بلکه گمراهتر. و فرمود: آنها همان غافلان هستند.»
Sajede Moghadam
: «خداوند روزه را برای آزمودن و تمرین اخلاص بندگان واجب کرد؛ فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ ... وَ الصِّیامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْق.»
Sajede Moghadam
حجم
۷۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۷۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان