به بارانها چه کسی یاد میدهد
موسم پاییز
طوری ببارد
که هیچ گلی
از خانهٔ خود بیرون نیاید.
آرزو ایرانمهر
دریا
بقچهای است
که هوا زیر بغل میزند
و به آفتاب میسپارد
تا ما فراموش کرده
و ابرش بنامیم.
(:Ne´gar:)
دریا
بقچهای است
که هوا زیر بغل میزند
و به آفتاب میسپارد
تا ما فراموش کرده
و ابرش بنامیم.
مریم بانو
صبح
قطرهٔ نوری است
که نشت میکند
عصر
باد و هوا پاکش میکنند.
مریم بانو
ابر
با تمام پیکر خود حرف میزند
باد
با خط بریلش بر گلها
ما با واژه سخن میگوییم
تا پنهان کنیم
حرف را
در سایهٔ لبخندمان.
N
رود
از چه سخن میگوید
او که به پای خود
دستافشان
به جانب تبعید میرود.
R.R
ژرفاژرف و سرد است
دریا
چگونه نمیترسد از خود
در این تاریکی.
اژدهای کوچک
ژرفاژرف و سرد است
دریا
چگونه نمیترسد از خود
در این تاریکی.
اژدهای کوچک
از کجا آمده بود
کجا رفت
روزنامهها و خیابانها را بههم ریخت
و کسی او را ندید
موجودی
که نام دیگر او
باد بود.
هدیه
سگماهی ـ
نامی عجیبتر از این نشنیدم
سگها چگونه حمله نمیبرند
به بخش ماهیشان
در وقت گرسنگی.
sadraa