کاش میوهٔ این دخترک بودم من
و در اشتیاق دهانش
میمردم.
مریم بانو
سخت است آدمبرفی
سخت است
روشنایی روز را دوست داری
دلدل میکنی نکند بیاید.
مریم بانو
سنجاقکی که از صدای تو شکل میگیرد
بر خاک تری مینشیند
که شعرم از آن میروید
صدایم کن.
N
گپوگفت آرام
کوبیدن مشت بر دندانها، گونهها
هیچیک ثمری نبخشید
باقی عمر را باید به گفتن با خویش سر کنی
دریا هم اگر بوده باشی.
آناهیتا
خسته نمیشود این سکوت
از اینهمه دم فرو بستن؟
آناهیتا
صبح
قطرهٔ نوری است
که نشت میکند
Bud
مرگ
بالای سرش ایستاده
و لبخند میزند.
Bud
مرگ
بالای سرش ایستاده
و لبخند میزند.
Bud
این شب سنگی هم آب میشود
و به جوهر خودنویسم بدل میگردد.
بر سفیدی روزها
چه خواهم نوشت.
هدیه
اندوهش چنان است
که هر قطره اشکش
به دریاچه بدل خواهد شد
هدیه
ژرفاژرف و سرد است
دریا
چگونه نمیترسد از خود
در این تاریکی.
هدیه
میمیرم
به جرم آنکه هنوز زنده بودم.
Atena
غمگین مشو عزیز دلم
مثل هوا کنار توام
نه جای کسی را تنگ میکنم
نه کسی مرا میبیند
نه صدایم را میشنود
دوری مکن
تو نخواهی بود
من اگر نباشم.
Atena
به حقارت این سبد پاره نگاه نکن
موسایی حمل میکند.
Atena
ما با واژه سخن میگوییم
تا پنهان کنیم
حرف را
در سایهٔ لبخندمان.
Atena
ژرفاژرف و سرد است
دریا
چگونه نمیترسد از خود
در این تاریکی.
Atena
غمگین مشو عزیز دلم
مثل هوا کنار توام
نه جای کسی را تنگ میکنم
نه کسی مرا میبیند
نه صدایم را میشنود
دوری مکن
تو نخواهی بود
من اگر نباشم.
Saba.aasal
سخت است آدمبرفی
سخت است
روشنایی روز را دوست داری
دلدل میکنی نکند بیاید.
hosna
دریا
بقچهای است
که هوا زیر بغل میزند
و به آفتاب میسپارد
تا ما فراموش کرده
و ابرش بنامیم.
sama
سخت است آدمبرفی
سخت است
روشنایی روز را دوست داری
دلدل میکنی نکند بیاید.
نغمه میلانی