بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم اثر محمد  شمس لنگرودی

بریده‌هایی از کتاب می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۰ رأی
۳٫۰
(۲۰)
به باران‌ها چه کسی یاد می‌دهد موسم پاییز طوری ببارد که هیچ گلی از خانهٔ خود بیرون نیاید.
آرزو ایرانمهر
دریا بقچه‌ای است که هوا زیر بغل می‌زند و به آفتاب می‌سپارد تا ما فراموش کرده و ابرش بنامیم.
(:Ne´gar:)
دریا بقچه‌ای است که هوا زیر بغل می‌زند و به آفتاب می‌سپارد تا ما فراموش کرده و ابرش بنامیم.
مریم بانو
صبح قطرهٔ نوری است که نشت می‌کند عصر باد و هوا پاکش می‌کنند.
مریم بانو
ابر با تمام پیکر خود حرف می‌زند باد با خط بریلش بر گل‌ها ما با واژه سخن می‌گوییم تا پنهان کنیم حرف را در سایهٔ لبخندمان.
N
رود از چه سخن می‌گوید او که به پای خود دست‌افشان به جانب تبعید می‌رود.
R.R
ژرفاژرف و سرد است دریا چگونه نمی‌ترسد از خود در این تاریکی.
اژدهای کوچک
ژرفاژرف و سرد است دریا چگونه نمی‌ترسد از خود در این تاریکی.
اژدهای کوچک
از کجا آمده بود کجا رفت روزنامه‌ها و خیابان‌ها را به‌هم ریخت و کسی او را ندید موجودی که نام دیگر او باد بود.
هدیه
سگ‌ماهی ـ نامی عجیب‌تر از این نشنیدم سگ‌ها چگونه حمله نمی‌برند به بخش ماهی‌شان در وقت گرسنگی.
sadraa
و سرانجام عکست را یافتیم در پیراهن چارخانه‌ات چارخانه‌ها به پنجره‌های زندانت می‌مانست که به بیرون نگاه کرده‌ای.
جیمی جیم
چشم می‌مالد، به خود می‌نگرد ـ همان گل سرخ است با شبنم‌ها، پشه‌ها. نه پری که به جانب آسمان پر گیرد نه هرزه‌علف نام اوست تا هر سویی که دلش می‌خواهد سر کشد گل سرخی زیباست، زیباست که می‌ترسد از شاخه جدایش کنند.
i_ihash
غمگین مشو عزیز دلم مثل هوا کنار توام نه جای کسی را تنگ می‌کنم نه کسی مرا می‌بیند نه صدایم را می‌شنود دوری مکن تو نخواهی بود من اگر نباشم.
(:Ne´gar:)
کاش میوهٔ این دخترک بودم من و در اشتیاق دهانش می‌مردم.
مریم بانو
سخت است آدم‌برفی سخت است روشنایی روز را دوست داری دل‌دل می‌کنی نکند بیاید.
مریم بانو
سنجاقکی که از صدای تو شکل می‌گیرد بر خاک تری می‌نشیند که شعرم از آن می‌روید صدایم کن.
N
گپ‌وگفت آرام کوبیدن مشت بر دندان‌ها، گونه‌ها هیچ‌یک ثمری نبخشید باقی عمر را باید به گفتن با خویش سر کنی دریا هم اگر بوده باشی.
آناهیتا
خسته نمی‌شود این سکوت از این‌همه دم فرو بستن؟
آناهیتا
این شب سنگی هم آب می‌شود و به جوهر خودنویسم بدل می‌گردد. بر سفیدی روزها چه خواهم نوشت.
هدیه
ژرفاژرف و سرد است دریا چگونه نمی‌ترسد از خود در این تاریکی.
هدیه

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان