بریدههایی از کتاب آزارشان به مورچه هم نمیرسید
۳٫۶
(۲۰)
ملادیچ در ازای آنچه در بوسنی انجام داده بود، مجازات شد. او بوسنی را ویران کرد، اما عاقبت، بوسنی کار او را تمام کرد. اگر آنا به دست انسانی کشته شده بود، به دست دشمن، نوعی انتقام بشری بود. اما آنا به دست خودش این کار را کرد. خدایان از ملادیچ انتقام گرفتند. زندگی وی مانند یک تراژدی یونانی بود که در آن خدایان در زندگی قهرمان مداخله میکنند و با اینکه هنوز زنده است، او را به سبب گستاخیاَش مجازات میکنند. ملادیچ سرانجام طعم رنجی را که بر هزاران نفر در سارایوو، صربرنیتسا و گوراژده تحمیل کرده بود، چشید. اما این همان رنج بود؟ یک قصاب میتواند احساساتی مشابه قربانیانش را تجربه کند؟ بله، زیرا رنج پدری که فرزندش را از دست داده، دردی مشترک است.
امیر
ملادیچ در ازای آنچه در بوسنی انجام داده بود، مجازات شد. او بوسنی را ویران کرد، اما عاقبت، بوسنی کار او را تمام کرد. اگر آنا به دست انسانی کشته شده بود، به دست دشمن، نوعی انتقام بشری بود. اما آنا به دست خودش این کار را کرد. خدایان از ملادیچ انتقام گرفتند. زندگی وی مانند یک تراژدی یونانی بود که در آن خدایان در زندگی قهرمان مداخله میکنند و با اینکه هنوز زنده است، او را به سبب گستاخیاَش مجازات میکنند. ملادیچ سرانجام طعم رنجی را که بر هزاران نفر در سارایوو، صربرنیتسا و گوراژده تحمیل کرده بود، چشید. اما این همان رنج بود؟ یک قصاب میتواند احساساتی مشابه قربانیانش را تجربه کند؟ بله، زیرا رنج پدری که فرزندش را از دست داده، دردی مشترک است.
امیر
ملادیچ در ازای آنچه در بوسنی انجام داده بود، مجازات شد. او بوسنی را ویران کرد، اما عاقبت، بوسنی کار او را تمام کرد. اگر آنا به دست انسانی کشته شده بود، به دست دشمن، نوعی انتقام بشری بود. اما آنا به دست خودش این کار را کرد. خدایان از ملادیچ انتقام گرفتند. زندگی وی مانند یک تراژدی یونانی بود که در آن خدایان در زندگی قهرمان مداخله میکنند و با اینکه هنوز زنده است، او را به سبب گستاخیاَش مجازات میکنند. ملادیچ سرانجام طعم رنجی را که بر هزاران نفر در سارایوو، صربرنیتسا و گوراژده تحمیل کرده بود، چشید. اما این همان رنج بود؟ یک قصاب میتواند احساساتی مشابه قربانیانش را تجربه کند؟ بله، زیرا رنج پدری که فرزندش را از دست داده، دردی مشترک است.
امیر
در جامعهای استبدادی مانند صربستان، دستیابی به افتخارات و عناوین دشوار نیست، به ویژه اگر همسر رئیس جمهور باشی.
امیر
در جوانی اغلب تصور میکنیم که عشق آرمانی هنگامی است که معشوقی مییابیم، کسی که تقریباً قسمتی از ما میشود. کسی که بهطور کامل بتوان به او اعتماد کرد، کسی که هرگز شما را نومید نکند. اکثر ما خیلی زود درمییابیم که عشق شبیه این نیست. گهگاه زوجهایی را میبینیم که ظاهراً چنین رابطهای دارند، اما معمولاً چیزی عجیب در آنها وجود دارد، انگار که در پیلهٔ کوچک خود محبوس شدهاند و از ترک آن میترسند. ظاهراً هرچه مدت بیشتری کنار یکدیگر باشند، با دنیا بیگانهتر میشوند.
امیر
صربها اینقدر سریع پس از زندانی شدن میلوشویچ، به او پشت کردند این بود که صرفاً به این دلیل از او ناامید شده بودند، که گذاشته بود دستگیرش کنند. او آن کسی که گمان میکردند، نبود، قهرمانی که به او لقب آزادی (اسلوبو-اسلوبودو ) داده بودند. او فقط مردی عادی بود، که برای جانش بیم داشت. دیدن او که شبیه دزدی حقیر تسلیم شده، باید برای همهٔ کسانی که به او ایمان داشتند، تحقیرآمیز بوده باشد. آنها او را مثل خدا میپرستیدند. و پس از این همه او فقط یکی مثل خود آنها بود؟ تسلیم او باعث شد مردم ساده و احمق به نظر برسند و به این خاطر نمیتوانستند او را ببخشند.
امیر
میتوانم تصور کنم که میلوشویچ لحظات پایانی در خانهاش در بلگراد، در حالی که از سوی پلیس محاصره شده بود، چه احساسی داشته است، بهطور حتم افرادش باید برای دفاع از او که رهبر محبوبشان بود، میآمدند؛ اما نیامدند. مردم او را ناامید کردند، همان کاری که عادت دارند درحق دیکتاتورها انجام دهند.
امیر
به احتمال زیاد میلوشویچ بر این باور بوده است که میتواند قدرت ملیگرایی را کنترل کند و در جهت منافع خود از آن بهره ببرد. او عوامفریبی ماهر بود که بر موج عواطف میهنپرستی دیگران سوار شده بود. تناقض میلوشویچ در این است که نه کمونیست بود و نه ملیگرا بلکه فرصتطلبی بود که میتوانست از هر ایدئولوژی که به او در بقای قدرتش کمک میکرد، بهره گیرد. فرصتطلبی شاید مهمترین ویژگی او بود. اگر این ملیگرایی بود که به او کمک میکرد که بر سر قدرت بماند، بگذار باشد.
امیر
خود تیتو مطلقاً نمیدانست که داشت میمرد. پایش قطع شده بود و کلیههایش از کار افتاده بود، اما تیتو به صحبت دربارهٔ طرحهایش برای آینده ادامه میداد. آیا میتوانست به این سبب باشد که وقتی شخصی قدرت مطلق مییابد، باور به نامیرا بودن خودش نیز در او شکل میگیرد؟ و دیگران نیز به این باور میرسند؟ هر چه باشد، تیتو به مدت بیش از سی سال بر سر قدرت بود. واقعاً به نظر میرسید که انگار قرار است تا ابد بر سر قدرت بماند.
امیر
مدتی طول کشید تا غربیها این را دریابند. زندگی در جوامع پساکمونیست (همانند جوامع کمونیست) در فرهنگ دروغ غرق میشود. هیچ اصل اخلاقی که توصیه کند «نباید دروغ بگویی!» وجود ندارد. برخلاف آن، همه میتوانند به چشم ببینند که میتوان با دروغ گفتن زنده ماند و سود برد و این را ببینند که راستگویی حماقت است.
امیر
حجم
۲۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۲۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان