بریدههایی از کتاب آزارشان به مورچه هم نمیرسید
۳٫۶
(۲۰)
حالا، پس از گذراندن زمانی در دادگاه، دلیل خلوت بودنش را میفهمم.
محاکمه، نه فقط این یکی بلکه همهٔ محاکمات، قاعدتاً کند و کسالتبار پیش میرود. اما این دقیقاً همان چیزی است که باید باشد. محاکمه نمایشی برای حضار نیست. لازم نیست جالب یا سرگرمکننده باشد. محاکمه موضوعی جدی است: عدالت زیر سؤال است، زندگی انسانها در خطر است و هیچ صحنهٔ دیدنیای در اثبات جرم یا بیگناهی کسی وجود ندارد.
امیر
این سادهتر و خیلی راحتتر است که با دروغ زندگی کنیم تا اینکه با حقیقت و به واسطهٔ حقیقت با احتمال تقصیر فردی و مسئولیت جمعی رودررو شویم.
امیر
برای رهبران سیاسی استفاده از تصاویری شبیه آنچه من در خاطر دارم، با هدف بهرهبرداری از حافظهٔ هیجانی مردم و کاشتن تخم کینه علیه دشمنان کار سختی نیست. چرا که در جوامع دیکتاتوری، که تاریخشان بویی از حقیقت نبرده، هر فرد در حافظهٔ خود دارای مجموعهای از چنین تصاویری است و اگر جز آن چیزی نداشته باشد، برایش خطرآفرین میشود. رهبران سیاسی میتوانند توجه مردم را به این تصاویر جلب کنند، آنها را با اساطیر تودهها بیامیزند و به طور دائم با تکرار تبلیغات از تلویزیون شور بیافرینند. چنانچه تاریخ مشترکی که همه بتوانند آن را باور کنند، در دست نباشد، افراد به ندرت میتوانند در مقابل چنین تبلیغاتی مقاومت کنند. تاریخی که به ما آموختند و در واقع تاریخ نبود، دوری از خردورزی به نفع احساسات محض را برای ما آسانتر ساخت.
امیر
کتابهای تاریخ ما نه با حقایق بلکه با افسانهها پر شده بود: با حملات ارتش تیتو، نبردهای بزرگ وی و پیروزیهای بزرگترش
امیر
چطور متوجه آمدن جنگ نشدیم؟ البته میتوانستیم شعارهای روی دیوار را ببینیم. نشانگان بسیاری از نزدیک شدن فاجعه وجود داشت، اما نتوانستیم آنها را، پیش از آنکه خیلی دیر شود، به درستی دریابیم. هوشمندی برای فهم آنچه اتفاق افتاده، کار سختی نیست. آیا امکان جلوگیری از جنگ وجود داشته است؟ شاید. اما تقریباً هیچ کس چنین تلاشی نکرده است.
امیر
اواخر دههٔ هشتاد، نظام کمونیستم در سراسر اروپای شرقی و نیز هرکجا که در آن زمان، هنوز زیر پرچم اتحاد جماهیر شوروی بود، فروپاشید. یوگسلاوی آمادگی تغییرات سیاسی ناشی از این فروپاشی را نداشت. ما از پیش، برای استقرار هیچگونه نظام جایگزین مردمسالارانه (آنطور که لهستان و چکسلواکی اقدام کرده بودند) بسترسازی نکرده بودیم و خلأ سیاسی موجود ناگهان با احزاب ملیگرا پر شد. آنها همه برنامهای مشترک داشتند: استقلال وحاکمیتهای ملی متعلق به خود.
دیری نپایید که موج پرخروش ملیگرایی، همچون آتشی شعلهور به همه جا زبانه کشید.
امیر
روزی روزگاری، در سرزمینی دور در اروپا، آن سوی هفت اقلیم و هفت دریا، سرزمینی زیبا به نام یوگسلاوی وجود داشت. مردمانش از شش ملیت و سه مذهب بودند و به سه زبان مختلف سخن میگفتند. آنها کرُوات، صِرب، اسلووِنیایی، مقدونی، مونتهنگروییو مسلمان بودند و با این حال طی چهل و پنج سال در کنار یکدیگر کار میکردند، درس میخواندند، پیمان زناشویی میبستند و در صلحوصفا زندگی میکردند.
اما از آنجا که قصهٔ این سرزمین، افسانهٔ پریان نیست، پایان خوشی ندارد. یوگسلاوی در جنگی هولناک و خونین تجزیه شد. جنگی که جان حدود ۲۰۰ هزار نفر را (اکثراً در بوسنی) گرفت، دو میلیون نفر را آواره ساخت و کشورهای نوظهور اسلووِنی، بوسنی، کرواسی، صربستان و مقدونیه را پدید آورد. آلبانیاییها و مونتهنگروییها هنوز هم درگیر نبرد برای استقلال خود هستند.
امیر
حجم
۲۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۲۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان