- طاقچه
- ادبیات
- طنز
- کتاب فیض بوک
- بریدهها
بریدههایی از کتاب فیض بوک
۳٫۸
(۳۹)
من آمدهام تا حرمت، وام بگیرم
تا هی نکشانند مرا اینسو و آنسو
محمدرضا نقوی
پهلوی ضریح تواَم امّا به چه وضعی
خدّام تو نگذاشت برایم پک و پهلو
محمدرضا نقوی
با این حساب، فاتحۀ شعر خواندنیست
تا عدّهای تفاخرشان بیسوادی است
محمدرضا نقوی
آسمان بار خماری نتوانست کشید
نیست سنگینتر از این ضایعه، باری ساقی!
محمدرضا نقوی
بنشین بر سر جای خودت و عشوه مریز!
که بعید است ز تو این حرکات ای ساقی
محمدرضا نقوی
شاهد و مطرب و می جمله مهیّاست ولی
دارد این هر سه برایم خطرات، ای ساقی!
محمدرضا نقوی
نداشت زخم وطن جز پماد دین، مرهم
به شرط آن که نمالند از این پماد، زیاد
محمدرضا نقوی
برای لقمۀ نانی به لطف دولت مهر
گذشت روز و شبم درکمیتۀ امداد
محمدرضا نقوی
زدند از پی ارشاد پرسهها در شهر
شدند جمله خلایق ز گشتها ارشاد
محمدرضا نقوی
از وفور نفاق و رنگ و ریا
تخته شد دکّۀ نقاب فروش
محمدرضا نقوی
«دا» به چاپ دویستم که رسید
مملکت پر شد از کتاب فروش
محمدرضا نقوی
راستی! چیست در این باده که هِی میریزی!؟
چهرهام را نکند می کج و مج ای ساقی!؟
محمدرضا نقوی
مثل هر شهر که در مملکت ایران است
نیست یک میکده در شهر کرج ای ساقی!
محمدرضا نقوی
مثل هر شهر که در مملکت ایران است
نیست یک میکده در شهر کرج ای ساقی!
محمدرضا نقوی
بعد یک عمر شاعری کردن
سود ما جز زیان نخواهد شد
محمدرضا نقوی
چای بیزعفران بلا تردید
چای با زعفران نخواهد شد
محمدرضا نقوی
برای گیر ندادن به این و آن، آدم
چه خوب میشد اگر بود کور مادرزاد
علی الخصوص در این روزها که خاک وطن
رها شدهست ز هرچه خلاف شرع و فساد
miladtj90
اگه دوس داری روحت تازه باشه
لباست، تو تنت اندازه باشه
گوشات باید تو این دور و زمونه
یکیش در، اون یکیش دروازه باشه
محمد
طبیبا! تا شفا نزد خدای ابن سیناهاست
مجوی از داروی چینی، شفای عاجل ما را
محمد
دریا طوفانی بشه، غریبا آشنا میشن
تموم ناخداها یک شبه باخدا میشن
محمد
حجم
۹۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۹۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان