بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری | صفحه ۱۹ | طاقچه
کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری اثر میچ البوم

بریده‌هایی از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

۴٫۴
(۲۳۸)
بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.
Reza
«من همیشه آرزو می‌کردم که در کارم موفق‌تر باشم؛ آرزو می‌کردم کتاب‌های بیش‌تری نوشته بودم. همیشه بابت این مسائل به خودم سرکوفت می‌زدم. حالا می‌بینم که این کار هیچ فایده‌ای نداشت. با خودت در صلح باش. باید با خودت و تمام کسانی که اطرافت هستند در صلح باشی.»
MaRJaN
«مهربان باشید! و خودتان را مسئول یکدیگر بدانید. اگر ما فقط همین درس‌ها را آموخته بودیم، دنیا جای خیلی بهتری بود.»
MaRJaN
بیرون مطب، خورشید می‌درخشید و مردم مشغول انجام کارهایشان بودند. یک زن می‌دوید تا در پارکومتر سکه بیندازد. یکی دیگر خواربار حمل می‌کرد. میلیون‌ها فکر و خیال مختلف از مخیله شارلوت می‌گذشت: چقدر زمان برای ما باقی‌مانده است؟ چگونه از پس این موضوع بر خواهیم آمد؟ چگونه صورت‌حساب‌ها را پرداخت کنیم؟ در این حین، استاد سابق من از زندگی که به‌صورت عادی در اطراف جاری بود، شگفت‌زده بود. نباید دنیا متوقف شود؟ نمی‌دانند چه بلایی سر من آمده است؟ اما دنیا تمام نشد، اصلاً هیچ‌کس توجهی نکرد
Reza
اگر احساساتت را سرکوب کنی، اگر به خودت اجازه ندهی که همگام با آن‌ها قدم برداری، هیچ‌وقت نمی‌توانی از آن‌ها جدا شوی چون سرت گرم ترسیدن از آن‌هاست. تو از درد می‌ترسی، تو از غم می‌ترسی. تو از آسیب‌های احتمالی که عشق به دنبال دارد می‌ترسی. «اما اگر خودت را به دل این احساسات بیندازی، اگر اجازه بدهی تا اعماق آن غوطه‌ور شوی، حتی بگذاری این احساسات تا بالای سرت هم بیایند، تمام آن‌ها را کمال و تمام تجربه می‌کنی. می‌فهمی درد چیست. می‌فهمی عشق چیست. می‌فهمی غم چیست؛ و تنها در آن زمان است که می‌توانی بگویی: خیلی خب، من این حس را تجربه کرده‌ام. من این حس را می‌شناسم. حالا لازم است برای یک ‌لحظه از این حس جدا شوم.»
MaRJaN
«آه. میچ، ممکن است این‌گونه فکر کنی اما جدا کردن به این معنا نیست که نگذاری تجربه در تو رسوخ کند. برعکس تو می‌گذاری تمام وجودت را فرابگیرد و این‌گونه می‌توانی از آن جدا شوی و آن را رها کنی.»
MaRJaN
«مردن تنها چیزی است که می‌توان برایش غمگین شد، میچ. با غم زندگی کردن بحث دیگری است.
danial lotfalian
«میچ، زمانی که چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم خواهی آموخت.»
faraz moghaddam
به دختر می‌گوید: «می‌بینی. تو چشمانت را بستی. تفاوتش همین‌جا بود. گاهی نمی‌توانی آنچه می‌بینی را باور کنی، باید هر آنچه حس می‌کنی را باور کنی؛ و اگر می‌خواهی بقیه به تو اعتماد داشته باشند، تو هم باید به آن‌ها اطمینان کنی- حتی زمانی که در تاریکی به سر می‌بری. حتی زمانی که در حال سقوط هستی.»
faraz moghaddam
معلم هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید که تأثیراتی که می‌گذارد تا چه حد است؛ معلم بر روی ابدیت اثر می‌گذارد
soniya
گاهی نمی‌توانی آنچه می‌بینی را باور کنی، باید هر آنچه حس می‌کنی را باور کنی؛ و اگر می‌خواهی بقیه به تو اعتماد داشته باشند، تو هم باید به آن‌ها اطمینان کنی- حتی زمانی که در تاریکی به سر می‌بری. حتی زمانی که در حال سقوط هستی.
soniya
«مسابقه‌ی کشتی. بله می‌توان زندگی را این‌گونه هم تفسیر کرد.» و من می‌پرسم که کدام طرف برنده می‌شود؟ «کدام طرف برنده می‌شود؟» موری با دندان‌ها کج‌ومعوج و چشمانی پر از چین‌وچروک به من لبخند می‌زند. «عشق برنده می‌شود. عشق همیشه برنده است.»
soniya
«عشق برنده می‌شود. عشق همیشه برنده است.»
soniya
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
soniya
واژه‌ی مرگ با ازکارافتادگی و بی‌خاصیت بودن هم‌معنا نیست.
soniya
«می‌بینی. تو چشمانت را بستی. تفاوتش همین‌جا بود. گاهی نمی‌توانی آنچه می‌بینی را باور کنی، باید هر آنچه حس می‌کنی را باور کنی؛ و اگر می‌خواهی بقیه به تو اعتماد داشته باشند، تو هم باید به آن‌ها اطمینان کنی- حتی زمانی که در تاریکی به سر می‌بری. حتی زمانی که در حال سقوط هستی.»
MaRJaN
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
MaRJaN
هیچ‌چیزی به نام «خیلی دیر» در زندگی وجود ندارد. او تا آخرین روزی که خداحافظی کرد، در حال تغییر بود.
کاربر ۱۹۰۰۸۴۲
معلم هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید که تأثیراتی که می‌گذارد تا چه حد است؛ معلم بر روی ابدیت اثر می‌گذارد.»
lali
«حقیقت این است که امروزه هیچ بنیان و هیچ زمین محکم و امنی وجود ندارد که مردم بتوانند روی آن بایستند مگر خانواده. این موضوع از زمانی که مریض شدم برای من روشن‌تر شده است. اگر حمایت، عشق و توجه و نگرانی که از خانواده می‌گیری وجود نداشته باشد، چیز زیادی در دست نخواهی داشت. عشق بی‌نهایت مهم است. همان‌طور که شاعر بزرگ ما اودِن گفته بود: یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.»
Sajadifar Fereshteh

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۹۹
تومان