بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری | صفحه ۲۷ | طاقچه
کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری اثر میچ البوم

بریده‌هایی از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

۴٫۴
(۲۳۸)
بدون عشق، ما پرندگانی با بال‌های شکسته هستیم.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
«حقیقت این است که امروزه هیچ بنیان و هیچ زمین محکم و امنی وجود ندارد که مردم بتوانند روی آن بایستند مگر خانواده. این موضوع از زمانی که مریض شدم برای من روشن‌تر شده است. اگر حمایت، عشق و توجه و نگرانی که از خانواده می‌گیری وجود نداشته باشد، چیز زیادی در دست نخواهی داشت. عشق بی‌نهایت مهم است. همان‌طور که شاعر بزرگ ما اودِن گفته بود: یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
امیدوارم بتوانی قدرت شفا را در رنج و اندوه پیدا کنی.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
اگر قبول کنی که احتمال دارد هرلحظه بمیری، ممکن است به‌اندازه الآن جاه‌طلب نباشی.» به‌زور لبخند زدم. «تمام چیزهایی که بیش‌تر وقتت را صرف آن می‌کنی- تمام کاری که انجام می‌دهی- ممکن است آنقدر مهم به نظر نرسد. ممکن است مجبور شوی برای مسائل معنوی جای بیش‌تری باز کنی.»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
چرا اندیشیدن درباره‌ی مرگ تا این حد سخت است؟ موری ادامه داد: «چون بیش‌تر ما طوری به این‌طرف و آن‌طرف می‌رویم گویی که در خواب راه می‌رویم. ما دنیا را به‌طور کامل تجربه نمی‌کنیم چون نیمه‌خواب هستیم و به‌صورت خودکار کارهایی را انجام می‌دهیم که فکر می‌کنیم باید انجام بدهیم. و روبه‌رو شدن با مرگ تمام این‌ها را تغییر می‌دهد؟ «آه، بله. تو از مسائل جانبی فاصله می‌گیری و بر روی ضروریات تمرکز می‌کنی. زمانی که درک کنی که قرار است بمیری، همه‌چیز را متفاوت خواهی دید.»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
زمانی که چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم خواهی آموخت
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
اصلاٌ چطور می‌شود برای مرگ آماده شد؟ «کاری که بودائی‌ها انجام می‌دهند، انجام بده. هرروز، پرنده‌ای را روی شانه‌هایت تصورکن که از او می‌پرسی: امروز موعدش است؟ آیا آماده‌ام؟ آیا تمام‌کارهایی که لازم است را انجام می‌دهم؟ آیا همان آدمی که باید، هستم؟»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
این‌که بدانی که قرار است بمیری و هرلحظه برای آن آماده باشی. این‌گونه بهتر است. این‌گونه می‌توانی تا زمانی که زنده هستی، حقیقتاً زندگی کنی.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
او قول دیگری به خودش داد که تا آخرین لحظه‌ی عمرش آن را حفظ کرد: هرگز شغلی را انتخاب نکند که به‌واسطه‌ی آن از دیگران کار بکشد و اینکه هیچ‌گاه به خودش اجازه ندهد که از عرق ریختن دیگران صاحب‌مال و ثروت شود.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
ما به‌شدت درگیر منیّت، کار، خانواده، ثروت، وام، خرید ماشین جدید و تعمیر رادیاتورهای خراب هستیم؛ درواقع ما برای ادامه‌ی زندگی درگیر هزاران کار کوچک هستیم؛ بنابراین عادت نداریم که یک‌لحظه عقب بکشیم و به زندگی خود نگاه کنیم و بگوییم، همه‌اش همین است؟ این تمام چیزهایی است که می‌خواهم؟ جای هیچ‌چیز این وسط خالی نیست؟
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
من بر این باورم که نوارها، درست مثل عکس‌ها و فیلم‌ها، تقلایی است از روی استیصال برای دستبرد زدن به چمدان مرگ.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
گاهی نمی‌توانی آنچه می‌بینی را باور کنی، باید هر آنچه حس می‌کنی را باور کنی
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
با خودم فکر کردم که چقدر شگفت‌آور است. من خبرنگار بودم. از داستان‌هایی می‌نوشتم که در آن مردم می‌مردند. با خانواده‌های عزادارشان مصاحبه می‌کردم. در مراسم ترحیم‌شان شرکت می‌کردم؛ اما هرگز گریه نمی‌کردم و موری برای رنج مردمی که آن‌طرف دنیا زندگی می‌کردند، اشک می‌ریخت. آیا این همان چیزی است که در پایان اتفاق می‌افتد؟ شاید مرگ همان چیزی بود که بین همگان تساوی برقرار می‌کرد؛ همان پدیده‌ی بزرگ که موجب می‌شد بالاخره افراد غریبه و بیگانه برای یکدیگر اشک بریزند.
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
یکی دیگر از سخنان موری را به خاطر آوردم: «خیلی از مردم به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند درحالی‌که زندگی‌شان هیچ معنا و مفهومی ندارد. حتی زمانی که به‌زعم خود مشغول انجام کار مهمی هستند هم به نظر در عالم خواب‌وبیداری سیر می‌کنند. تنها علتش هم این است که به دنبال چیزهای اشتباه هستند. برای اینکه به زندگی‌ات معنا ببخشی باید خودت را وقف دوست داشتن دیگران کنی، خودت را وقف جامعه اطرافت کنی و خودت را وقف ساختن چیزی کنی که به تو انگیزه و مفهوم بدهد.»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
در مورد سرگشتگی در گروه سنی‌ام حرف می‌زنم؛ از مقایسه‌ی دائمی بین آنچه من برای خودم می‌خواهم و آنچه از من انتظار می‌رود، می‌گویم. او می‌گوید: «آیا در مورد کشش دو قطب مخالف با تو حرف زده‌ام؟» کشش دو قطب مخالف؟ «زندگی مجموعه‌ای است از پس‌روی‌ها و پیش‌روی‌ها. تو می‌خواهی کاری را انجام بدهی اما مجبور می‌شوی به کار دیگری تن بدهی. گاهی چیزی باعث آزارت می‌شود با اینکه به‌خوبی می‌دانی که نباید این‌گونه باشد. قدر برخی چیزها را نمی‌دانی درحالی‌که به‌خوبی می‌دانی که نباید هیچ‌چیز را به دست فراموشی بسپاری.» «کشش دو قطب مخالف مانند کش آمدن لاستیک است. و بیش‌تر ما درجایی دراین‌بین زندگی می‌کنیم.» به نظر من چیزی شبیه کُشتی است. او خندید: «مسابقه‌ی کشتی. بله می‌توان زندگی را این‌گونه هم تفسیر کرد.» و من می‌پرسم که کدام طرف برنده می‌شود؟ «کدام طرف برنده می‌شود؟» موری با دندان‌ها کج‌ومعوج و چشمانی پر از چین‌وچروک به من لبخند می‌زند. «عشق برنده می‌شود. عشق همیشه برنده است.»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
°•●☆ آسمان شب ☆●•°
معلم هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید که تأثیراتی که می‌گذارد تا چه حد است؛ معلم بر روی ابدیت اثر می‌گذارد.»
zahraostadi
زمانی که چگونه مردن را یاد بگیری، چگونه زیستن را هم خواهی آموخت.»
MIM
موری با دندان‌ها کج‌ومعوج و چشمانی پر از چین‌وچروک به من لبخند می‌زند. «عشق برنده می‌شود. عشق همیشه برنده است.»
Reyhane_gh
«من فکر می‌کنم تو حرف‌های زیادی برای گفتن داری. میچ، درواقع تو مرا به یاد شخصی می‌اندازی که می‌شناختم؛ او هم زمانی که جوان‌تر بود، دوست داشت مسائل و حرف‌هایش را درون خودش نگه دارد.» چه ‌کسی؟ «خودم.»
mohammad

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۹۹
تومان