بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غروب‌ پروانه | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب غروب‌ پروانه

بریده‌هایی از کتاب غروب‌ پروانه

نویسنده:بختیار علی
انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۶ رأی
۴٫۲
(۲۶)
«خداوند انسان را در میلیون‌ها شکل دیده است، میلیون‌ها چهره به آن بخشیده است... چطور ما را می‌بخشد وقتی ما او را به یک شیوه می‌بینیم؟ چطور ما را می‌بخشد اگر ما مانند حاکمی تنگ‌نظر که کتابی دم دست اوست و صفحاتش را ورق می‌زند و بر اساس آن حکم صادر می‌کند نگاهش کنیم؟ استاد، این تحقیری بزرگ و پایین آوردن و کاستن از نیروی عظیم و فراوان ابداع خداوند است.»
arghavan
انسان فقط با اعتقاد زندگی نمی‌کند، همان‌طور که نمی‌تواند فقط با عشق زندگی کند. انسان فقط با خیال زندگی نمی‌کند، همان‌طور که فقط با حقیقت هم نمی‌تواند زندگی کند...
arghavan
رویا استثنایی‌ترین و خاص‌ترین محصول تنهایی انسان است
arghavan
عشق همهٔ مردان عادی را به هنرمند تبدیل می‌کند...
arghavan
«مکان‌ها همه‌شان مکان هستند. آن‌که باید عوض شود انسان‌ها هستند.
sina_m_farsakh
ما در روزگاری ترسناک زندگی می‌کنیم که انسان باید بتواند از رویاهایش دست بردارد و زندگی کند.
Parinaz
روزی که گوشت‌های قربانی را پخش می‌کردیم، به احتمال زیاد قربانی‌ها از روزهای دیگر بیشتر بودند. آن غروب گفتم که سیلاب خون شهر را با خود می‌برد، گفتم: «گاوی روی زمین باقی نگذاشتند، همه را قربانی کردند. دیگر در و دیوارهای این شهر از خون پاک نمی‌شود.» اما پروانه گفت: «همه‌چیز موقت است، هر چیزی فقط برای لحظه‌ای عمر دارد، از عمرش که گذشت فراموش می‌شود. هیچ‌چیز نیست که عاقبت به تلی از غبار بدل نشود. پایان چیزها غباری بیش نیست.»
Arya Darveshi
بعضی امیدها هستند که انسان هرقدر هم پیر باشد، نمی‌تواند دست‌بردارشان شود. بعضی امیدها هستند که از طاعون کشنده‌ترند
👑Nargess Ansari👑
وحشتناک است اگر هر انسانی بخواهد رویاهای خودش را به انسان‌های دیگر و به تاریخ تحمیل کند. زیرا رویا استثنایی‌ترین و خاص‌ترین محصول تنهایی انسان است. بر این باور بود که تنهایی و رویا، ناامیدی و رویا، بن‌بست و رویا از یکدیگر جدا نمی‌شوند، حتی عشق و رویا از یکدیگر جداشدنی نیستند. انسان همیشه عاشق همان کسی است که هرگز از رویاهایش بیرون نمی‌آید. انسان عاشق کسی است که در پشت دیوارهای رویا پنهان و از دست‌برد جهان حفظش می‌کند.
👑Nargess Ansari👑
«باید به عشق مانند دینی تازه نگاه کنیم. زیبایی باید پیدایش شکوه عشق باشد، نه اقلیمی دور و جدا برای گریز و پنهان کردن خود... چون اگر زیبایی رابطه‌ای عمیق با عشق نداشته باشد یک بازی کشنده می‌شود، بازی‌ای که گوشه‌گیری و تنهایی انسان‌ها را عمق می‌بخشد.»
منصوره
«همه‌چیز موقت است، هر چیزی فقط برای لحظه‌ای عمر دارد، از عمرش که گذشت فراموش می‌شود. هیچ‌چیز نیست که عاقبت به تلی از غبار بدل نشود. پایان چیزها غباری بیش نیست.»
arghavan
چه معنی دارد خداوندی که هستی را با این‌همه رنگارنگی ساخته است، رنگارنگی را نمی‌پذیرد؟ یعنی چه، خداوندی که خود آرزویی عظیم برای آفریدن داشته است، آرزویی چنان عظیم که میلیاردها ستاره و خورشید را آفریده، آرزویی که از حکمت شکفتن یک غنچه تا تمامی حکمت‌های دیگر هستی را در خود جمع کرده است، نمی‌تواند آرزوی آفریدن و کشف را در انسان بپذیرد؟ چگونه است خدایی که جهان را در حرکت و نو شدن دائمی ساخته است، علیه توان پرواز و نوگرایی و تغییر در انسان باشد؟
sina_m_farsakh
طمع در بهشت ممکن است به خداناشناسی عمیقی تبدیل شود. آرزوی رفتن به بهشت می‌تواند تبدیل شود به ضدیت با همهٔ قوانین انسان و خدا.
sina_m_farsakh
سخت‌ترین تصمیم در زندگی انسان، انتخاب کتابی است برای خواندن.
sina_m_farsakh
روز محشر روزی است که انسان نتواند بنویسد. روز آخرت روزی است که نوشتن پایان یابد. آن‌وقت است که دیگر انسان نمی‌تواند بر هر چیز نامی بگذارد و دنیا را وصف کند...
sina_m_farsakh
یک روز آسمان شکافته می‌شود و عشق و محبت از ملکوت‌های دور فرو می‌بارد. کشتزارها به جنب‌وجوش می‌افتند و از ساقهٔ نازک درختان سرسبز شبنم عشق فرو می‌چکد و سرزمین عشق را می‌پوشاند. انسان به‌جز محبت و دوستی کار دیگری برایش باقی نمی‌ماند. هر انسانی می‌آید و گرد عاطفه را بر سر آن دیگری می‌افشاند. تنها عشق است که بزرگ می‌شود و گسترش می‌یابد، به اندازه‌ای که دیگر به‌جز عشق هیچ واژهٔ دیگری نمی‌ماند. دیگر لازم نیست انسان انواع زبان‌ها را بداند، چون عشق تنها یک زبان دارد. انسان لازم نیست انواع هنرها را داشته باشد، چون عشق تنها هنر می‌شود. دیگر لازم نیست کسی کار بکند چون عشق تنها کار انسان می‌شود
sina_m_farsakh
عشق به‌خودیِ‌خود سعادتمندی است.
sina_m_farsakh
توبه کردن یعنی به انسانی غمگین تبدیل شدن. بدان که غم ما را یا به سوی مردن می‌برد یا توبه کردن.
محمدرضا
انسان فقط با اعتقاد زندگی نمی‌کند، همان‌طور که نمی‌تواند فقط با عشق زندگی کند. انسان فقط با خیال زندگی نمی‌کند، همان‌طور که فقط با حقیقت هم نمی‌تواند زندگی کند... دنیای محدود میان مرزها، مانند دنیایی که شکلی ندارد سهمناک است.
منصوره
«یک روز آسمان شکافته می‌شود و عشق و محبت از ملکوت‌های دور فرو می‌بارد. کشتزارها به جنب‌وجوش می‌افتند و از ساقهٔ نازک درختان سرسبز شبنم عشق فرو می‌چکد و سرزمین عشق را می‌پوشاند. انسان به‌جز محبت و دوستی کار دیگری برایش باقی نمی‌ماند. هر انسانی می‌آید و گرد عاطفه را بر سر آن دیگری می‌افشاند. تنها عشق است که بزرگ می‌شود و گسترش می‌یابد، به اندازه‌ای که دیگر به‌جز عشق هیچ واژهٔ دیگری نمی‌ماند. دیگر لازم نیست انسان انواع زبان‌ها را بداند، چون عشق تنها یک زبان دارد. انسان لازم نیست انواع هنرها را داشته باشد، چون عشق تنها هنر می‌شود. دیگر لازم نیست کسی کار بکند چون عشق تنها کار انسان می‌شود.»‌
منصوره

حجم

۳۱۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۳۱۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۷۰%
تومان