«میفهمی این چیه؟ میفهمی یا نه؟ بشریت از زمان آدم و حوا فکر کرده تا تونسته این رو اختراع کنه... حالا افتاده دست کلهپوکی مثل تو که نمیفهمه چهطوری ازش استفاده کنه.»
Kak Farhad
اما عشق کاری میکند که انسان همهٔ استعدادهای پنهانیاش را به کار بیندازد و تمام توانش را برای مبهوت کردن معشوقهاش به کار ببندد.
رها
«یه قاشق از نویسندهٔ بد رو با یه قاشق از سیاستمدار بد قاطی کن و خوب به هم بزن... بعد چند قاشق از محلولِ بیسوادی بِهش اضافه کن... مقدار کمی هم آب رو این معجون بریز و بذار رو آتیش تا خوب بجوشه... چیزی که درمیاد، روزنامهنگار تمامعیار مملکت ماست.»
aliasaran
هرگاه مطالعهٔ روزنامه یا مجلهای را تمام میکردم، بایستی فوراً از اتاق بیرون میزدم و عمق بیکران آسمان را نگاه میکردم تا بتوانم خودم را از تأثیر ناگوار این حرفهای پوچ برهانم
SFatemehM
احساس میکنم از حالا یه وظیفهٔ دیگه رو دوشم گذاشتهن... دستکم باید از این به بعد یادداشتای خودم رو بنویسم... تا نسلای آینده ـ همهٔ بچههایی که توی ایران و عراق بزرگ میشن ـ دیگه نجنگن... تبدیل بشن به دو ملت که همدیگه رو دوست داشته باشن... چون میدونم که من از آسمون، بیشتر از هر کسی بدیای این جنگ رو میبینم.
SFatemehM
تنها چیزی که از پرواز جادوییتره، این دنیاس.»
Baharak
«جنگ توی هر جبههای که باشه، برای من همون جنگه و همون کشته شدن آدم به دست برادر خودشه...
Baharak
کسی بهدرستی نمیداند که چه روزی باد جمشیدخان را با خود میبرد. آنچه معلوم است اینکه اولین پروازش در یک شب سرد زمستانی، در یکی از زندانهای خاص کرکوک اتفاق میافتد.
Pianita
دیکتاتورها نمیمیرند، بلکه همچون ققنوس خاکستر میشوند و کمی بعد دوباره از زیر خاکستر خود سر برمیآورند
محمدرضا
«نوشتن کتاب در مورد خود، بزرگترین حماقته، بلاهت محضه... فقط احمقا میتونن راجع به خودشون کتاب بنویسن... . کتاب برای این به وجود اومده که آدم از طریق اون بتونه خودشو فراموش بکنه، نه اینکه توی حفرههای تاریک و دامهای پیچیدهٔ درون خودش بیفته.»
شلاله