بریدههایی از کتاب مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی)
۳٫۲
(۱۰۹)
کسی که «چرایی» در زندگی دارد، میتواند هر «چهگونهیی» را تاب بیاورد،
زیبا رحیمی
«ما مخلوقاتی در جستوجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرت شدن به جهانی دست و پنجه نرم کنیم که ذاتآ معنایی ندارد.»
ARASTEH
شخصا معتقدم ما با تاسف بیش از حد در مورد ناتوانی در شناخت واقعی دیگری یا بازسازی گذشتهٔ دیگری، خود را فریب میدهیم.
لیلی مهدوی
«همهاش تصادف بوده! رهایش کن! بدشانسی آوردهای، و ربطی به اتفاقاتی که در آینده میافتد ندارد. تاس که حافظه ندارد.»
لیلی مهدوی
این خشم ماسکی است برای پوشاندن غم، نومیدی و ترس عمیق او.
لیلی مهدوی
اگر کلید درست را پیدا کنید، امکان باز کردن در رنج همهٔ افراد وجود دارد.
لیلی مهدوی
ایمان زمانی افزایش مییابد که ترس بیشتر از همیشه باشد.
نسیم رحیمی
«سرطان همان صلیب توست که باید آن را بر دوشی کشی و رنجت همان رسالت توست.»
نسیم رحیمی
چرا نمیفهمم زمانهایی هست که علیرغم نیازم به او، حتما باید از او دور شوم
ourelia
دستش را به سمتم دراز کرد. دوباره پیش هم برگشته بودیم.
چهطور اینقدر از هم دور شده بودیم؟ به گذشته که نگاه میکنم، متوجه میشوم احساسات ما به گونهیی بنیادین با هم در تعارض بود: من وجودی خردگرا بودم؛ او رومانتیکی پر از اندوه بود. شاید این شکاف اجتنابناپذیر مینمود؛ شاید اشکال کنار آمدن ما با تراژدی ذاتا در تقابل با هم قرار داشت. فرد در بهترین شرایط چهطور با وجود واقعیتهای بیرحمانهٔ زندگی روبهرو میشود؟ باور دارم ایرن اساسا حس میکرد تنها دو استراتژی به یک اندازه ناخوشایند وجود دارد: پذیرش وجهی از انکار یا زندگی با آگاهی به شکل تحملناپذیری نگرانکننده
ourelia
در پژوهش خود من که درست قبل از پذیرش مورد ایرن انجام شده بود، هر مرد و زن بیوهٔ مورد مطالعه به تدریج خود را از همسر مرده جدا و بعد روی چیز یا کس دیگری سرمایهگذاری میکردند. و این مسئله حتی در مورد افرادی نیز صادق بود که عاشقانهترین روابط را داشتند. در واقع ما به شواهدی قدرتمند در این مورد دست یافتیم که بسیاری از زنان بیوه که بهترین ازدواجها را میداشتهاند، راحتتر از افراد دارای مناقشات عمیق، مرحلهٔ داغداری و جدا شدن را پشت سر گذاردهاند. (به نظر من توضیح این تناقض در «پشیمانی» نهفته است: برای افرادی که زندگی خود را در ازدواج با فرد اشتباهی گذرانده بودند، داغداری پیچیدهتر بود چون آنها اندوه و حسرت سالهای از دست رفته را نیز داشتند.) چون به نظر من ازدواج ایرن به شکلی استثنایی عاشقانه و حمایتگر بود، ابتدا پیشبینی داغداری نه چندان پیچیدهیی را میکردم.
عبدالوهاب
. از سال ۱۹۱۱، زمانی که فروید برای اولین بار رویا را مورد بحث قرار داد، نوعی رازگونگی پیرامون رویای اولیهای که بیمار در روانکاویگزارش می کند، وجود داشته است. به اعتقاد فروید این رویای اول، ساده و به شدت افشاگرانه است چون بیماران تازهکار ساده و بیتکلف هستند و هنوز حالت دفاعی ندارند. در ادامهٔ درمان، وقتی روشن میشود که درمانگر تواناییهای تفسیر رویای بسیار تخصصی دارد، رویاباف نهفته در ناخودآگاه، محتاط میشود، کاملا هشیار میشود، و از آن پس مراقب است رویاهای پیچیدهتر و مبهمتری را پدید آورد.
عبدالوهاب
محرک برخی افراد در تمام طول زندگی، تصور فتح جنگی است که در سراسر زندگیشان جریان دارد؛ برخی با نومیدی تمام، تنها رویای آرامش، کنارهگیری و آزادی از رنج را میبینند؛ برخی زندگی خود را وقف موفقیت، ثروت، قدرت یا حقیقت میکنند؛ گروهی به دنبال اعتلای فردی هستند و خود را غرق هدف یا یک موجود دیگر، یک عزیز یا ذاتی روحانی، میکنند و بقیه معنای زندگی را در خدمترسانی، شکوفایی فردی یا بیان خلاقانه میبینند.
mry_azd
در این مورد دست یافتیم که بسیاری از زنان بیوه که بهترین ازدواجها را میداشتهاند، راحتتر از افراد دارای مناقشات عمیق، مرحلهٔ داغداری و جدا شدن را پشت سر گذاردهاند
شیما
«نظر خوب و درستی به من دادی ایرو. دقیقا همان چیزی بود که به آن نیاز داشتم.» با اندوه بازی روزگار را حس کردم که درست حالا که قصد فریبش را داشتم، مرا مفید و با ارزش تلقی کرده بود.
شیما
«دوران طلایی زمان آزادی بزرگ است ـ زمانی که آزاد هستی به تمام تعهدات کماهمیت «نه» بگویی، خود را کاملا وقف چیزهایی کنی که بیش از همه برایت مهم هستند: حضور دوستان، تغییر فصل، امواج خروشان دریا.»
RaHas
«ما مخلوقاتی در جستوجوی معنا هستیم که باید با دردسر پرت شدن به جهانی دست و پنجه نرم کنیم که ذاتآ معنایی ندارد.»
کاربر ۵۵۱۵۶۲۵
متقاعد شدهام که گرچه مواجههٔ صادقانه با وضعیت وجودی فرد میتواند موجب ترس و تزلزل شود، اما در نهایت تسکیندهنده و غنابخش است.
کاربر ۲۴۷۸۹۹۲
هر کس بیشتر از مرگ، از انزوای محض همراه با آن میترسد. میکوشیم زندگی را دو نفره پیش ببریم اما هر یک از ما باید تنها بمیرد ـ هیچ کس نمیتواند همراه ما یا برای ما بمیرد.
Royas
با وظیفهیی مضاعف رو به رو هستیم. اول این که طرحیبزرگ برای معنای زندگی ابداع کنیم، طرحی با چنان قدرتی که بتواند از زندگی پشتیبانی کند. بعد کاری کنیم که نقش ابداعی خودمان را فراموش کنیم و خود را قانع سازیم که ما طرح معنای زندگی را نه ابداع، بلکه کشف کردهایم ـ یعنی این معنا «در بیرون»، وجود خارجی و مستقل دارد.
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
حجم
۲۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۳۸,۵۰۰۳۰%
تومان