بریدههایی از کتاب مامان و معنی زندگی (داستانهای رواندرمانی)
۳٫۲
(۱۰۹)
سخت؟ خوب شد گفتی. گاهی سونآپ را با یک کیشل که من پخته بودم میخورد ـ میدونی که کیشل درستکردن دردسر داره ـ و تنها چیزی که در موردش حرف میزد، سونآپ بود.
ـ حرفزدن خوبه مامان. این اولین باره. شاید همیشه این را میخواستم و برای همینه که در ذهن و رویاهام هستی. شاید حالا همه چیز فرق کنه.
عبدالوهاب
خب، اَل تلفن را جواب میداد و در اون مغازهٔ شلوغ همیشه فریاد میزد: «پادشاهه! پادشاه تلفن کرده! بذار پادشاه خودش مداد بخره. براش ورزش هم هست.» اَل حسود بود؛ والدینش به او چیزی نداده بودند. من هرگز به حرفاش اعتنا نمیکردم. اما حق با اَل بود؛ مثل پادشاه با تو رفتار میکردم. هر بار زنگ میزدی، شب یا روز، فرقی نمیکرد، بابا را با مغازهٔ پر از مشتری تنها میذاشتم و به مغازهٔ پنج تا ده سنتی میرفتم. استمپ، دفترچه و جوهر هم لازم داشتی. و بعدها خودنویس. همیشه تمام لباسهات جوهری بود. درست مانند یک پادشاه. سرزنشی در کار نبود.»
عبدالوهاب
«علاوه بر این مرگ جزیی از زندگی است. نادیده گرفتن و ناآگاهی نسبت به آن، از دست دادن یکی از ماجراهای بزرگ زندگی است.»
ellanica
با این حال پائولا با توجه به قدرت اقناعش، به زیبایی دیدگاهش را تشریح کرد که چرا مرگ ناگهانی بدترین شکل مرگ است. «شما به زمان نیاز دارید، بدون شتاب و عجله، تا دیگران را آمادهٔ مرگ خود کنید ـ شوهرتان، دوستانتان و مهمتر از همه فرزندانتان. باید به کارهای ناتمام زندگی بپردازید. چون قطعا پروژههای شما آنقدر مهم هستند که نباید از آنها دست بکشید. آنها شایستگی انجام یا حل شدن را دارند. در غیر این صورت زندگی شما چه معنایی دارد؟
ellanica
در بند پایانی نامه به او یادآوری کرده بود ریههای جنین انسان نفس نمیکشند و چشمانش نیز نمیبینند. به همین خاطر جنین آمادهٔ حیاتی میشود که هنوز نمیتواند تصورش کند. پائولا در آن نامه به پسرش گفته بود: «آیا ما نیز آمادهٔ حیاتی فراتر از فهم خود و حتی فراتر از رویاهایمان نمیشویم؟»
ellanica
نکتهٔ طلایی، مردن نیست بلکه بهره بردن کامل از زندگی با حضور مرگ است. به تلخی و گرانبهایی آخرین بارها فکر کن: آخرین بهار، آخرین پرواز قاصدکها، آخرین ریزش شکوفههای اقاقیا.»
پائولا میگفت: «دوران طلایی زمان آزادی بزرگ است ـ زمانی که آزاد هستی به تمام تعهدات کماهمیت «نه» بگویی، خود را کاملا وقف چیزهایی کنی که بیش از همه برایت مهم هستند: حضور دوستان، تغییر فصل، امواج خروشان دریا.
ellanica
کسی که به او کمک کرد راهش به خارج از باغ جیتسمانی پیدا کند، کشیش یک کلیسای اسقفی بود. کشیشی که با سخنان قصار عاقلانهٔ نیچه، در کتاب دجال، آشنا بود: کسی که «چرایی» در زندگی دارد، میتواند هر «چهگونهیی» را تاب بیاورد، کشیش به رنج او معنایی تازه بخشید. او به پائولا گفت: «سرطان همان صلیب توست که باید آن را بر دوشی کشی و رنجت همان رسالت توست.»
ellanica
از طریق پائولا این مسئله را آموختم که وحشت ناشی از مبتلا شدن به یک بیماری منتهی به مرگ، با گوشهگیری و کنارهگیری اطرافیان برای بیمار چند برابر میشود. انزوای بیمار محتضر با بازی احمقانهٔ افرادی تشدید میشود که سعی میکنند نزدیک شدن مرگ را از او پنهان کنند. اما مرگ را نمیتوان پنهان کرد؛
b
ـ در همین زمانها بود که در مراسم تدفین مادر دوستم شرکت کردم و در آن کشیش داستانی برای تسلای بازماندگان چنین تعریف کرد: جماعتی از افراد کنار ساحل را وصف کرد که برای کشتی در حال عزیمت دست تکان میدادند. کشتی کوچک و کوچکتر میشود تا وقتی که تنها دکلش قابل دیدن است. وقتی آن نیز ناپدید میشود، مردم زمزمه میکنند: «رفت.» با این حال درست در همان لحظه، جایی دور، گروه دیگری از افراد افق را نگاه میکنند و با دیدن نوک دکل فریاد میزنند: «آمد!»
ح.ق
ایمان زمانی افزایش مییابد که ترس بیشتر از همیشه باشد. نکته دقیقآ همین است: ترس موجب ایمان میشود؛ ما به خدایی نیاز داریم و می خواهیمش، اما با خواستن کاری از پیش نمیرود. مهم نیست ایمان چهقدر پرشور، ناب یا شدید باشد، در هر حال، حقیقت وجود خدا را اثبات نمیکند.
ح.ق
ایمان مذهبی همیشه مرا گیج کرده است. تا جایی که به یاد میآورم، بر همین باور بودم که نظامهای مذهبی از آن روی شکل میگیرند که آراممان کنند و نگرانیهای بشری را تخفیف دهند.
ح.ق
من در حال حاضر بیماری را میبینم که کل سال اول ـ یعنی چهار بار در هفته، دویست ساعت؛ فقط خود را تکرار میکرد. بارها و بارها، همان گریه و زاری، اما در جسمهای مختلف ـ غصه و عذاب بیپایان برای چیزی که هرگز نمیتوانست باشد. درنهایت از گوشدادن به خودش خسته شد، از چرخهٔ تکراری خودش به ستوه آمد. خودش متوجه شد نه تنها ساعات واکاوی، بلکه کل زندگیاش را هدر داده. نمیتوانی حقیقت را همینطور مستقیم به بیمار بیان کنی: تنها حقیقت واقعی، حقیقتی است که خودمان کشفش میکنیم.»
فائزه
حجم
۲۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۳۸,۵۰۰۳۰%
تومان