بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثنوی معنوی | صفحه ۲۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثنوی معنوی

بریده‌هایی از کتاب مثنوی معنوی

انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۲۰ رأی
۴٫۵
(۴۲۰)
لقمه ای کان نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال
Aysan
حبس کردی معنی آزاد را
Aysan
چون جهان رنجور و زندانی بود چه عجب رنجور اگر فانی بود
Aysan
جان من لرزید و، دل از جای رفت
Aysan
بحر بی پایان بود عقل بشر بحر را غواص باید، ای پسر
Aysan
حسرت و زاری، گه بیماری است وقت بیماری، همه بیداری است ۲۹.۳۰ آن زمان که میشوی بیمار تو میکنی از جرم استغفار تو ۲۹.۳۱ مینماید بر تو زشتی گنه میکنی نیت: که باز آیم به ره ۲۹.۳۲ عهد و پیمان میکنی که: بعد از این جز که طاعت نبودم کاری گزین ۲۹.۳۳ پس یقین گشت آن که بیماری تو را می ببخشد هوش و بیداری تو را
Aysan
ای که چون تو در زمانه نیست کس الله الله، خلق را فریاد رس
Aysan
عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود، عاقبت ننگی بود
Aysan
جسم ِ خاک از عشق بر افلاک شد کوه در رقص آمد و چالاک شد
Aysan
آتش است این بانگِ نای و، نیست، باد هر که این آتش ندارد، نیست باد
M.Mohammadi
همچو نی زهری و تریاقی که دید؟ همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
amir
هر که بی باکی کند در راه دوست ره زن مردان شد و، نامرد اوست
HO.OV
نی حدیث راهِ پُر خون میکند قصه های عشق ِ مجنون میکند
3741
خفته آن باشد که او از هر خیال دارد اومید و، کند با او مقال ۱۷.۱۱ نی چنانکه از خیال آید بحال آنخیالش گردد او را صد وبال
I.F
جان همه روز از لگدکوب خیال واز زیان و، سود و، از خوفِ زوال ۱۷.۹ نی صفا میماندش، نی لطف و فر نی به سوی آسمان راه سفر
I.F
هر که در خواب است، بیداریش به مست غفلت، عین هشیاریش به ۱۷.۷ چون به حق بیدار نبود جان ما هست بیداری چو دربندان ما
I.F
گفت لیلی را خلیفه: کان توئی؟ کز تو مجنون شد پریشان و غوی؟ ۱۷.۲ از دگر خوبان تو افزون نیستی گفت: خامش، چون تو مجنون نیستی
I.F
عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود، عاقبت ننگی بود
I.F
دانه چون اندر زمین پنهان شود سِرّ آن، سر سبزی بستان شود ۷.۴۳ زرّ و نقره گر نبودندی نهان پرورش کی یافتندی زیر کان؟
I.F
گر چه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بی زبان روشنتر است
I.F

حجم

۱٫۷ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰۱ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰۱ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان