عاشق رنج است نادان تا ابد
Aysan
ای زبان هم گنج بی پایان تویی
ای زبان هم رنج بی درمان تویی
Aysan
پس ترا هر لحظه مرگ و رَجعتیست
مصطفی فرمود: دنیا ساعتیست
Aysan
نام احمد، نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
Aysan
هر رازی نشاید باز گفت
Aysan
رحم خواهی، رحم کن بر اشک بار
رحم خواهی، بر ضعیفان رحم آر
Aysan
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو، ناگفتۀ ما میشنود
Aysan
با تو، بر خاک از فلک بردیم دست
بر سما ما بی تو، چون خاکیم پست
Aysan
آفتابی کز وی این عالم فروخت
اندکی گر بیش تابد، جمله سوخت
Aysan
کوزه بودش، آب می نامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست
«Ashkan»
صبر تلخ آمد، ولیکن عاقبت
میوۀ شیرین دهد، پر منفعت
شمع
رنج و غم را حق پی آن آفرید
تا بدین ضد، خوش دلی آید پدید
ahmad
از کرم دان آن که می ترساندت
تا به ملک ایمنی بنشاندت
۷۱.۳۱
* چون بترساند ترا آگه شوی
ور نترساند ترا گمره شوی
Hamed
چون حکیم از این سخن آگاه شد
وز درون همداستان شاه شد
F.m
صبر کردن، جان تسبیحات توست
صبر کن، کانست تسبیح درست
Zohreh
مشورت ادراک و هشیاری دهد
عقلها مر عقل را یاری دهد
roara
"گر خدا خواهد" نگفتند از بطر
پس خدا بنمودشان عجز بشر
B-vafa
* شمس تبریزی که نور مطلق است
آفتاب است و ز انوار حق است
B-vafa
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
{ آیه راد } کتاب نخوان همیشگی :)
مادر بتها، بت نفس شماست
1990