بریدههایی از کتاب مثنوی معنوی
۴٫۵
(۴۲۰)
گر گِران و، گر شتابنده بود
آنکه جویندست یابنده بود
Zohreh
جنگِ ما و صلح ِ ما در نور ِ عین
نیست از ما، هست بَین الاصبعین
zahra_biniyaz
گفت: هر دارو که ایشان کرده اند
آن عمارت نیست ویران کرده اند
کاربر ۳۹۶۳۳۷۷
من چه گویم؟ یک رگم هشیار نیست
شرح آن یاری که او را یار نیست
seti
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ، خر را در ربود
azn
درنیابد حال پخته، هیچ خام
پس سخن کوتاه باید، والسلام
azn
هر کسی کاو دور ماند از اصل ِ خویش
باز جوید روزگار وصل ِ خویش
Seashell
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود
چون شکست آن شیشه را، دیگر نبود
Ahmad
تن ز جان و، جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دیدِ جان دستور نیست
Maryam
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
sana
بعد از این میده، ولی از کس مخواه
ما بدادیمت ز غیب این دستگاه
۱۲۲.۳
هر که خواهد از تو، از یک تا هزار
دست در زیر حصیرت کن بر آر
۱۲۲.۴
هین، ز گنج ِ رحمتِ بی مرّ بدِه
در کفِ تو، خاک گردد زر، بده
۱۲۲.۵
هر چه خواهندت بده، مندیش از آن
دادِ یزدان را تو بیش از بیش دان
۱۲۲.۶
در عطای ما نه تحسیر و نه کم
نه پشیمانی، نه حسرت، زین کرم
۱۲۲.۷
دست، زیر بوریا ُکن، ای سند
از برای روی پوش ِ چشم ِ بد
۱۲۲.۸
پس ز زیر بوریا پُر کن تو مشت
دِه به دستِ سائل ِ اشکسته پُشت
کاربر ۱۵۵۹۶۴۹
هر که او از همزبانی شد جدا
بینوا شد، گر چه دارد صد نوا
arash roohanian rasht abadi
خود جهان ِ جان سراسر آگهیست
هر که بیجانست از دانش ُتهیست
Atena Tt
جمله معشوق است و، عاشق پرده ای
زنده معشوق است و، عاشق مُرده ای
🍃نــہـــالــــے🍃
گر بریزی بحر را در کوزه ای
چند ُگنجد؟ قسمت یک روزه ای
۱.۲۹
کوزۀ چشم حریصان پُر نشد
تا صدف قانع نشد، پُر دُرّ نشد
fatemeh
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نوشتن شیر و، شیر
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
Ahmadreza Anaami
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
Ahmadreza Anaami
چون دو کس بر هم زند بی هیچ شک
در میانشان هست قدر مشترک
۵۰.۸
کی پرد مرغی بجز با جنس َخود؟
صحبت ناجنس گور است و لحد
Zohreh
حجم
۱٫۷ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۳۰۱ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۳۰۱ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان