بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شهر خرس | صفحه ۳ | طاقچه
۴٫۱
(۱۶۵)
وقتی خودت بنا نیست پاسخگوی چیزی باشی، حرف زدن از اخلاقیات بسیار بسیار ساده است.
Nazanin
چیزی هستند که به آن ها گقته اند هستند.
bud
به این دلیل است که جاهایی مثل اینجا چشم امیدشان به جوانانشان است، چون تنها آن‌ها هستندکه به یاد ندارند اوضاع قبلاً بهتر بود.
fãti
طبیعت و انسان سر جا دارن با هم طناب‌کشی می‌کنن.
fãti
پدر و مادر بودن باعث می شود احساس کنی پتویی هستی که همیشه کوچک تر از آنی است که باید باشد؛ مهم نیست چقدر سعی کنی همه را بپوشانی، همیشه کسی هست که سردش است.
HASTI
تنهایی یک بیماری نامرئی است.
Mary gholami
همه‌ی ما بزرگ‌سالان در زندگی روزهایی داریم که کاملاً احساس تهی بودن می‌کنیم. وقت‌هایی که دیگر نمی‌دانیم داریم این‌همه وقت را صرف جنگیدن برای چه می‌کنیم، وقت‌هایی که واقعیت و نگرانی‌های روزمره به ما هجوم می‌آورد و نمی‌دانیم دیگر چقدر می‌توانیم دوام بیاوریم. مسئله‌ی جالب این است که ما همه این توانایی را داریم که مدت‌ها به همین ترتیب زندگی کنیم و دست از این افکار هم برنداریم، اما وحشتناک اینجاست که نمی‌دانیم دقیقاً چه مدت.
Emma
آدم‌ها گاه می‌گویند غم چیزی روانی است، اما گیر افتادن در دام آن یک مسئله‌ی فیزیکی است. اولی زخم است و دومی عضوی قطع‌شده.
akbar74
وقتی کوین نمره ی اول کلاس تاریخ می شود ــ که همیشه هم می شود ــ و در خانه می گوید که از پنجاه، چهل و نه گرفته، پدرش خیلی بی احساس می پرسد: «چی رو اشتباه کردی؟» کمال در خانواده ی ارداهل یک هدف نیست، یک هنجار است.
realarezu
«نمی شه تو این شهر زندگی کرد، مایا. آدم تو این شهر فقط زنده است، زندگی نمی کنه.»
MaaM
هر چه را می‌سازی دیگران نابود می‌کنند، اما باز هم بساز، چون در پایان فقط تو هستی و خدا و این مسئله بین شما دو تا است، نه بین تو و دیگران.
fariba.
اگر صادق باشی، سرت کلاه می‌گذارند، اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت می‌کنند، اما مهربان باش. تمامی خوبی‌های امروزت فردا به دست فراموشی سپرده می‌شود، اما خوبی کن.
mohammad
مایا با لبخند می‌گوید: «من... من امشب می‌رم خونه‌ی آنا. می‌خوایم... درس بخونیم.» دخترش دروغ می‌گوید و مادر هم البته دروغ می‌گوید وقتی وانمود می‌کند دروغ دخترش را نفهمیده. در این لحظه‌ی خاص از زندگی هر کدام نگران دیگری است، انگار با هم در تعادل‌اند. نوجوانی دوران کوتاهی از تعادل است بین کودکی و بزرگ‌سالی، وقتی مایا این‌قدر بزرگ شود که بیش از آنچه والدینش نگران او هستند او نگران آن‌ها باش
keep
آن‌ها توان بالایی برای آشغال بودن دارند
keep
«موفقیت اتفاقی به دست نمی‌آد. ممکنه شانسی پول‌دار بشی اما شانسی موفق نمی‌شی.»
سیویل
«استعداد مثل دو تا بالونه که بفرستی هوا. اینکه کدوم تندتر بالا می‌ره مهم نیست. مهم اینه که نخ کدومشون بلندتره.
سیویل
نمی‌توان به یک سنگ قبر خیره شد و تقاضای بخشش کرد.
سیویل
هیچ زمانی به اندازه‌ی وقتی که پانزده ساله هستی دلت نمی‌خواهد از خانه فرار کنی.
fãti
وقتی پیتر بیست ساله بود و کاپیتان تیم، و از بازی فینالی برگشته بودند که تقریباً برنده‌ی آن بودند، در برگشت اولین چیزی که پدرش از آشپزخانه به او گفت این بود: «تقریباً؟ محض رضای مسیح، نمی‌شه که تقریباً تو قایق باشی؛ یا تو قایقی یا تو آب. وقتی هم که همه‌ی شما احمق‌ها افتادین تو آب، چه اهمیتی داره که تو نفر آخری بودی که افتادی؟»
mehrdad321
جوک‌ها چنین قدرتی دارند. می‌توانند انحصارطلب باشند و یا جمع‌گرا؛ ما بسازند یا آن‌ها.
akbar74

حجم

۳۹۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۳۹۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان