بریدههایی از کتاب شهر خرس
۴٫۱
(۱۵۵)
در خانه از بچگی تنها بوده و این امر برایش طبیعی شده اما اکنون دیگر نمیتواند تنهایی را تحمل کند، هیچ جا.
ملیکا بشیری خوشرفتار
همهی سازمانها دوست دارند پز بدهند که دارند فرهنگسازی میکنند، اما سر بزنگاه همه نشان میدهند که تنها نگران یک نوع فرهنگ هستند: فرهنگ برد. سونه میداند که آسمان همهجا همین رنگ است، اما چنین چیزهایی در یک جامعهی کوچک بیشتر خود را به رخ میکشد. ما عاشق برندهها هستیم، گرچه بهندرت آدمهای دوستداشتنیای هستند. آنها معمولاً آدمهایی وسواسی، خودخواه و پررو هستند، اما این که مهم نیست، ما میبخشیمشان. ما تا وقتی که برنده هستند، دوستشان داریم.
ملیکا بشیری خوشرفتار
هیچ اهمیتی به نظر دیگران نده. وقتی برنده بشیم، همه دوستمون خواهند داشت.
ملیکا بشیری خوشرفتار
یک بازیکن نوجوان علاوه بر استعداد به بلوغ ذهنی هم نیاز دارد و از نظر او تعداد کسانی که بهخاطر پیشنهادهای زودهنگام شکست خوردهاند خیلی بیشتر از کسانی است که بهخاطر کشف دیرهنگام به جایی نرسیدهاند. ولی هیچکس به حرفهای او گوش نمیدهد.
مردم بیورناستاد به اینکه بازندههای بدی هستند افتخار میکنند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
هنوز هم میشود شاهد بعضی از این روزها بود، گرچه دارند کمتر میشوند؛ منظورم روزهایی است که آدم را شگفتزده میکند. اما اینگونه روزها بیخبر از راه میرسند، کاش فقط بتوانیم آنها را تشخیص بدهیم.
ملیکا بشیری خوشرفتار
بیشتر روزها فکر میکنی که دیگر هیچ ایدهی دستاولی باقی نمانده است، که همه چیز قبلاً به ذهن دیگران رسیده، گفته شده و به دست همهی مربیانی که یکی مغرورتر از دیگری است نوشته شده است. اما گهگداری، بهندرت، روزهای متفاوتی هم پیش میآید. لحظات خاصی که یخ مسائلی را آشکار میکند ورای نوشتهها. مسائلی که آدم را شگفتزده میکند.
ملیکا بشیری خوشرفتار
خواست و اراده از شانس بالاتره.
ملیکا بشیری خوشرفتار
کرا آموخت که در بیورناستاد باید پوستکلفت بود. این به آدم کمک میکند که هم در برابر سرما تاب بیاورد و هم در برابر انزوا.
ملیکا بشیری خوشرفتار
شکرگزاری، شکرگزاری، شکرگزاری. این وظیفهی مادرش است. اما وظیفهی بچهها رؤیاپردازی است. و پسر او هم رؤیای روزی را دارد که مادرش بتواند بدون آنکه معذرت بخواهد، وارد اتاق شود.
ملیکا بشیری خوشرفتار
«فرهنگ»، استفاده از این کلمه در هاکی خیلی عجیبوغریب است؛ سر زبان همه هست اما هیچکس نمیتواند توضیح دهد به چه معناست. همهی سازمانها دوست دارند پز بدهند که دارند فرهنگسازی میکنند، اما سر بزنگاه همه نشان میدهند که تنها نگران یک نوع فرهنگ هستند: فرهنگ برد. سونه میداند که آسمان همهجا همین رنگ است، اما چنین چیزهایی در یک جامعهی کوچک بیشتر خود را به رخ میکشد. ما عاشق برندهها هستیم، گرچه بهندرت آدمهای دوستداشتنیای هستند. آنها معمولاً آدمهایی وسواسی، خودخواه و پررو هستند، اما این که مهم نیست، ما میبخشیمشان. ما تا وقتی که برنده هستند، دوستشان داریم.
haniyeh
حجم
۳۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان