بریدههایی از کتاب آخرین انار دنیا
۴٫۰
(۱۵۵)
«زندگی نوری است در صندوقی دربسته. آن صندوق هم شاید در بین صندوقهای دیگر باشد. هر وقت خواستی زندگی آشکار شود، باید از تاریکی بیرونش بکشی، و همه پوشش و پوستههایش را جدا کنی...
sadegha
«آزادی ما را میکشد... اگر هشیار نباشیم ما را نابود میکند.»
بیزینس کوچ
همیشه در جهانی خیالی که آدمهایش به چیزی عمیقتر از برادری و پدری و دوستی و عشق نیاز داشتند، غرق شده بودیم.
گیسو
جنگ دردهای جهان را بزرگتر میکند. جنگ هر چند هم بر ضد خرابیها باشد در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد میکند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم میکند.
پیمان
شهامت آن نیست که ترسی نداشته باشیم، آن است که در مقابل ترسهایمان مقاوم باشیم.
پیمان
یک به یک حکایت سقوط شهرها را تعریف کرد. حکایت شیوع طاعون و وبا، حکایت نابودی ناگهانی هزاران ایل و عشیره، و قبایل عجیب و غریب، کشتار پرندهها، نابودی صدها گونه گل، سقوط و کشتار هزاران ستاره، تولد شهرها از خاکستر شهرهای دیگر.
6456
شهامت آن نیست که ترسی نداشته باشیم، آن است که در مقابل ترسهایمان مقاوم باشیم.
روزنه های دانش
آنكه میتواند تقدیر اسارت را بر خود هموار کند میتواند آزادی را هم تحمل کند
روزنه های دانش
زمانی که همه شما بینایان این سرزمین خودتان را گم کرده بودید، آن کور کوچک باورش به کوری خودش بزرگتر از باور شما به بیناییتان بود.
mahdie
انسانها همه کور زاده میشوند. در بین تمام انسانهای روی این سیاره کسی نیست که از ابتدای تولدش قادر به دیدن باشد. مپندار آنهایی که چشم دارند میتوانند ببینند. هیچ چیزی در دنیا مشکلتر از دیدن نیست، احتمال دارد که انسان دو چشم زلال و روشن داشته باشد، با این حال هیچ نبیند.
mahdie
کسی که بخواهد اعتنایی به مرگ نکند، باید تا به آخر دنبال زندههایی بگردد که آنها را از دست داده.
sina_m_farsakh
گاه فاجعههای بزرگ طوری در زندگی به جریان میافتند که هیچ تلاشی آنها را باز نمیدارد.
sina_m_farsakh
گویا زندگی من مثل تیری است که از کمان رها شده، تیری که بیهیچ هدفی به سرعت میرود به چیزی برخورد میکند و درهم میشکند.
Arman ekhlaspour
بیابان و سیاست هر دو مثل همند، دو زمین که چیزی از آن نمیروید
صبا بانو:)
انسان مانند هر چیز دیگری باید گسترهای برای خودش اشغال کرده باشد تا بعدها نبودنش حس شود. مانند هر چیز دیگر؛ مثل گلدانی روی میز، یا صدای رادیو از پنجرهای، باید ابتدا جایگاهی را اشغال کرده و بعدها گم شده باشند. اما اگر ابتدا چیزی نبوده باشد، صدایی یا رنگی، دیگر نبودنش را حس نمیکنی.
صبا بانو:)
آه، هیچ چیزی مانند شن خاطرات ما را نمیبلعد...
Mafhoot
آدمی که میداند به کدام طرف میرود گم نمیشود. من میدانم آدمی موجودی است که راهها را خیلی زود گم میکند. میدانم که آدمی راههایش را پیدا نمیکند، این واقعیتی زهرآلود است که دیر به آن ایمان میآوریم. هیچ موجود دیگری در روی زمین به اندازۀ انسان راهها را گم نمیکند... انسانها چیزی نیستند جز موجوداتی که راهها را گم میکنند.
hedgehog
دوست داشتن دیرهنگام هم شبیه ترحم و پشیمانی است نه عشق.
hedgehog
حس میکردم با دروغ گفتن مردم خیلی خوشحال میشوند. من هم وقتی از جنگ برمیگشتم مدام دروغ میگفتم.
hedgehog
او این قدرت را داشت که خودش را آموزش دهد. خیلیها میتوانند خودشان را پرورش دهند.
hedgehog
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
قیمت:
۱۹۵,۵۰۰
۱۵۶,۴۰۰۲۰%
تومان