بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آخرین انار دنیا | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آخرین انار دنیا

بریده‌هایی از کتاب آخرین انار دنیا

۴٫۰
(۱۵۵)
انسانیت مانند چراغی است که خاموش و روشن می‌شود، چراغی‌است در درون روحمان، ممكن است برای همیشه خاموش باشد و روشن نشود اما آنچه باید همیشه روشن بماند، چراغی است که انسان شدن ما را پرتوافشانی کند و این مشکل است و به چشم من رؤیت نشده.
hedgehog
این خیال که مرده‌ای و دیگران بی‌تو زندگی می‌کنند و زندگی آن‌ها روال طبیعی خود را در پیش گرفته، آسودگی بزرگی به انسان می‌بخشد.
rezaat98
«هر کس به دلخواه خود خوشبختی و بدبختی خودش را فراهم می‌کند.»
hedgehog
خوب آدمیزاد حق دارد اسرار خودش را حفظ کند. چیزی برای خود داشته باشد که دیگران آن را ندانند. چیزی که کسی به آن دست نزند
hedgehog
صدها روز مثل یک دیوانه، صبح به صبح و شب به شب به خودم و زندگی لعنت کرده‌ام، اما بعد، هر صبح که بلند می‌شدم و زیبایی را حس می‌کردم تمام چیزها به هم پیوند می‌خوردند.
hedgehog
هیچ چیز مشکل‌تر از آن نیست که از ابتدا شروع کنی...
n re
«اگر عشقم باشد زبانی ای خدا عمرم زود شود فانی.»
hedgehog
«می‌خواهم ’انسان بزرگی شوم‘...»
hedgehog
پشیمانی آن‌ها مربوط به رنگ آن غروب نکبتی بود که روی سریاس صبحدم سایه افکنده بود. چیزی در آن جوان بود که بعد از کمی مصاحبت همه را جذب می‌کرد. چیزی که من اسمش را می‌گذارم «نیروی زندگی»، جادویی که به مرگش انجامید.
hedgehog
هیچ‌کس نمی‌تواند از ابتدا شروع کند. هیچ خلوتی انسان را از دنیا نمی‌رهاند.
hedgehog
روزی درهم شكسته گفت: «مظفر صبحدم به من یاد بده چگونه مثل یک اسیر زندگی کنم. چگونه مثل درویشی بیابانگرد زندگی کنم... به من یاد بده تا بتوانم دور از قدرت و ثروت و لذت و زن زندگی کنم، یادم بده.»
hedgehog
نفرت این سرزمین را اداره می‌کند. هیچ چیز هم مثل نفرت خودش را مخفی نمی‌کند. در این شهر انسان از انسان متنفر است. این‌جا هیچ‌کس دیگری را دوست ندارد.
Judy
تا زمانی که انسان اسیر است زندگی برایش معنای عمیقی دارد. هیچ چیز همچون بردگی و اسارت به زندگی معنا نمی‌دهد. چون در آن هنگام انسان برای آزادی در پیکار بزرگی است. اما هیچ چیز هم مانند آزادی معنای زندگی را به مخاطره نمی‌اندازد. در آزادی است که انسان شیدایی و سرگشتگی و آرزوی خودش را به خاطر معنی از دست می‌دهد. گویا انسان آزاد باید انسانی تهی از معنی باشد. اما عظمت انسانی آن نیست که در بردگی معنا را جستجو کند. بلکه باید در آزادی دنبالش را بگیرد.
Judy
مطمئن بودم در آن مدت طولانی من مرده‌ام و همه دنیا مرا فراموش کرده است، این خیال که مرده‌ای و دیگران بی‌تو زندگی می‌کنند و زندگی آن‌ها روال طبیعی خود را در پیش گرفته، آسودگی بزرگی به انسان می‌بخشد. وقتی کسی در انتظارت نیست، بهشتی است بیكران برای تو.
alcapon
«یک جور معصومیت هست. فقط یک جور و دیگر هیچ، آن هم این‌كه نگذارند انسان، انسان را درك كند. وقتی انسان‌ها همدیگر را شناختند، همه چیز به گناه تبدیل می‌شود.»
خاک
سال‌های سال آرزوهایت تو را می‌کشند، تا روزی که دریابی می‌توانی بدون هیچ زندگی کنی، می‌فهمی که تمام آن چیزهایی که دوستشان داری همه سرابند. می‌فهمی که سنگینی چیزها در ژرفای درون خود توست. در این زمان است که می‌توانی دیگر به آرزوهایت فکر نکنی و دیگر باید خیالاتت را جور دیگری بیافرینی.
masum75
بیابان و سیاست هر دو مثل همند، دو زمین که چیزی از آن نمی‌روید.
masum75
ما زمین را دارم،‌ شب را دارم، روز و سایه و رمل را دارم، دنیا با همه بزرگی خودش مقابلم است. هزاران کشتزار هست که نانم می‌دهند، هزاران درخت هست که پنهانم دهند، هزاران گردباد هست که گمم کنند. من رفیق جهانم. دوست آسمان پهناورم، دوست مهتاب و رفیق گردبادم.» به آرامی گفت: «تو نمی‌دانی... تو را پیدا می‌کند... همه جا آدم‌های خودش را گذاشته. بی‌فایده است.» من به پهنای شب فریاد کشیدم: «درست است من دوستی ندارم، رفیقی ندارم، هیچ جایی برای رفتن ندارم، اما درختی هست که مرا نگهداری کند. آبی هست که مرا با خودش ببرد. غاری هست که مرا پناه دهد و بیرونم نکند، من فقط درون دفترها مرده‌ام، تنها در مقابل آن قانونی که بر دنیا حکم می‌کند مرده‌ام، من در مقابل گنجینه طبیعت نمرده‌ام،
داداش کایکو
انسان مانند هر چیز دیگری باید گستره‌ای برای خودش اشغال کرده باشد تا بعدها نبودنش حس شود. مانند هر چیز دیگر؛ مثل گلدانی روی میز، یا صدای رادیو از پنجره‌ای، باید ابتدا جایگاهی را اشغال کرده و بعدها گم شده باشند. اما اگر ابتدا چیزی نبوده باشد، صدایی یا رنگی، دیگر نبودنش را حس نمی‌کنی
داداش کایکو
مرگ هم مانند زندان نوعی خوکردن است. انسان مانند هر چیز دیگری باید گستره‌ای برای خودش اشغال کرده باشد تا بعدها نبودنش حس شود. مانند هر چیز دیگر؛ مثل گلدانی روی میز، یا صدای رادیو از پنجره‌ای، باید ابتدا جایگاهی را اشغال کرده و بعدها گم شده باشند. اما اگر ابتدا چیزی نبوده باشد، صدایی یا رنگی، دیگر نبودنش را حس نمی‌کنی.
zahra

حجم

۳۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۱ صفحه

حجم

۳۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۱ صفحه

قیمت:
۱۹۵,۵۰۰
۱۵۶,۴۰۰
۲۰%
تومان