بریدههایی از کتاب آخرین انار دنیا
۴٫۰
(۱۵۵)
مرگ هم مانند زندان نوعی خوکردن است. انسان مانند هر چیز دیگری باید گسترهای برای خودش اشغال کرده باشد تا بعدها نبودنش حس شود. مانند هر چیز دیگر؛ مثل گلدانی روی میز، یا صدای رادیو از پنجرهای، باید ابتدا جایگاهی را اشغال کرده و بعدها گم شده باشند. اما اگر ابتدا چیزی نبوده باشد، صدایی یا رنگی، دیگر نبودنش را حس نمیکنی.
Arman ekhlaspour
آن چیزی که مرا وادار میکرد تا بدون اندوه به آن یگانه انسان که بعد از خود به جا گذاشته بودم نیندیشم ایدۀ مرگ خودم بود. مطمئن بودم در آن مدت طولانی من مردهام و همه دنیا مرا فراموش کرده است، این خیال که مردهای و دیگران بیتو زندگی میکنند و زندگی آنها روال طبیعی خود را در پیش گرفته، آسودگی بزرگی به انسان میبخشد.
Arman ekhlaspour
آن مدت من به این میاندیشیدم که تهی بودن، خام بودن، نبودن هیچ تزئیناتی، زیباترین زندگی است.
Arman ekhlaspour
در دنیا هیچ چیز به اندازه شجاعت و ناامیدی به هم نزدیک نیست... میفهمی. انسان شجاع کسی است که ناامید است.
راحله فلاح
هر وقت توانستی به گذشت زمان فکر نکنی خواهی توانست به مکان هم نیندیشی
کاربر ۲۷۵۰۲۳۸
آرزوی رؤیت و شفافیت کاری میکند تا راستگویی کشندهای در او به وجود آید. بیآنكه متوجه باشد حقیقت تا چه اندازه مرگبار است، بیآنكه بفهمد همیشه تاریکی در سوی دیگر چیزها باقی میماند. رازهایی که هرگز برای او فاش نمیشوند.
صبا بانو:)
خسته بودم و میخواستم بخوابم یا بمیرم... از پنجرههای بزرگ سایۀ جنگلی انبوه را میدیدم. پنجرهها به جهانی بیانتها مینگریستند، آسمان مانند آنكه بخواهد آوار شود بالای سرم بود. سیاهی آسمان چیزی درونش بود غیر از سیاهی بیابان. بیابان همیشه شبها درخششی نقرهای دارد، آسمان جنبشی در خود دارد مثل جنبیدن شن که سیاهیاش به ظلمات زغالی خاموش شبیه است، زغالی که حس میکنی با نفسی گُر میگیرد، اما آن صبح جنبش برگها مرا هراسان میکرد. در بیست و یک سال گذشته جهان جور دیگری در نظرم در جنبیدن بود. آن شب حس میکردم از جهانی دقیق و مأنوس و منظم به جهان دیگری پرت شدهام
نینا
چه جرمی بزرگتر از آن است که انسان کسی را از صمیم قلب بخواهد و او دوستش نداشته باشد.
Mary gholami
تفكیك كردن دردهای ما و سرنوشت سیاه ما و ناهماهنگیهای کشنده ما با همنوایی و زیبایی بیكران همه چیز این جهان، تنها نیرویی است که میتواند ما را به زندگی پیوند بزند. بگذار سرنوشت حقیر خود را به موسیقی شکوهمند جهان مرتبط نکنیم، اگر زندگی ما نغمه ناجوری است به این معنی نیست که در عمق این جهان، بین همۀ قوانین هستی نیروی زیبا و عظیمی وجود ندارد. من در زندان به نغمۀ ناجور زندگیام گوش ندادم بلکه به آوازهای عمیقی اندیشیدم که از اکناف گردون میجوشد.
sahar
آدمی باید بداند راههای خودش کدامند، راههای خودش به تنهایی. راههایی که هیچکس دیگر امکان ندارد از آنها بگذرد... بعضی راهها در زندگی وجود دارند که آدمی حتا پس از مرگ هم شده باید از قیامت برگردد و از آنها راهی شود. چون اگر از آن راهها نرفته باشد. مرگش ناتمام باقی خواهد ماند...
hedgehog
آسودگی به این معنی که قبل از مرگ دنبال هیچ چیزی نباشیم، قبل از مرگ فكرت مشغول پاسخ هیچ پرسش نباشد. من از آرامش برایت حرف زدم، آرامش.
hedgehog
«یک جور معصومیت هست. فقط یک جور و دیگر هیچ، آن هم اینكه نگذارند انسان، انسان را درك كند. وقتی انسانها همدیگر را شناختند، همه چیز به گناه تبدیل میشود.»
hedgehog
زندگی چیست جز چرخشی عظیم حول چیزهای عادی، چرخش عظیم حول آن چیزهایی که در مکان دیگری و طور دیگری میتوانیم به آنها برسیم و از منظر دیگری نگاهشان کنیم.
hedgehog
انسان باید دوباره جور دیگری خود را به زندگی بشناساند.
hedgehog
بعضی وقتها در زندگی پیش میآید که از ابتدا دگرگونیها را پیشبینی نکردهای.
hedgehog
انسان باید آنقدر صبور باشد تا بتواند منتظر مردهها هم باشد. زندگی به من یاد داد منتظر مردهها هم باشم.
hedgehog
نگاهم کن از دستانم بیابان را بخوان
hedgehog
اعتقادش بر این بود که درک همدردی انسان رنگ دنیا را دگرگون خواهدکرد.
hedgehog
او از کسانی بود که برای آنكه نهایت زیبایی را در آنها ببینی باید همیشه با آنها باشی. از آدمهایی بود که هر لحظه دوری از او محرومیت از زیبایی و عظمت بود. ناامیدی او از انسان سبب نمیشد خودش انسان کاملی نباشد.
hedgehog
در دنیا هیچ چیز به اندازه شجاعت و ناامیدی به هم نزدیک نیست... میفهمی. انسان شجاع کسی است که ناامید است. همه آن کسانی که آرزویی دارند ترسو هستند
hedgehog
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
قیمت:
۱۹۵,۵۰۰
۱۵۶,۴۰۰۲۰%
تومان