بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سقوط | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سقوط

بریده‌هایی از کتاب سقوط

۴٫۳
(۶۲)
کسی که فکر می‌کرد که از او متنفرم، وقتی می‌دید با لبخندی گرم به او سلام می‌کنم بسیار تعجب می‌کرد. بنابراین بنا به طبیعتش، یا بزرگواری مرا تحسین و یا ترسویی مرا تحقیر می‌کرد بی‌آن‌که فکر کند دلیل من ساده‌تر از این حرف‌ها است: من همه چیز او را، حتی نامش را فراموش کرده بودم.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
شیرجه‌های نرفته گاهی اوقات کوفتگی‌های عجیبی به‌جا می‌گذارد.
amin azadi
شیرجه‌های نرفته گاهی اوقات کوفتگی‌های عجیبی به‌جا می‌گذارد.
samar
آیا هیچ توجه کرده‌اید که تنها مرگ است که احساسات ما را بیدار می‌کند؟ چقدر دوستانی که تازه ما را ترک کرده‌اند، دوست داریم، مگر نه؟ چقدر استادانی را که دیگر حرف نمی‌زنند و دهانشان پر از خاک شده است، تحسین می‌کنیم!
802
همیشه خیلی دیر است. خوشبختانه!
Pooria Mardani
گاهی اوقات، درون کسی را که دروغ می‌گوید، واضح‌تر می‌بینیم تا درون کسی را که راست می‌گوید.
Travis
«وای به حالتان اگر همه در مورد شما خوب بگویند!» آه! این جمله طلا است!
.
وقتی دوستانتان از شما می‌خواهند با آن‌ها صادق باشید، حرفشان را باور نکنید. فقط می‌خواهند آن‌ها را در تصور نیکی که از خود دارند، نگه دارید و مضاف بر آن، اطمینان بیشتری را در این تصور به آن‌ها دهید، اطمینانی که از درون قولِ صداقتِ شما، بیرون می‌کشند.
.
جنایت، همواره جلوی صحنه جای دارد، اما جنایتکار تنها برای مدت کوتاهی آن‌جا حضور می‌یابد و به زودی جایش را به دیگری می‌دهد
.
اما دل حافظه‌اش را دارد
Moon
اعتراف می‌کنم که عاشق این موجودات بی‌شیله پیله‌ام. وقتی انسان از سر ذوق یا به اجبار شغل، به ذات بشر فکر کند، دلش برای انسانِ اولیه تنگ می‌شود. حداقل، حرف دل و زبانشان یکی بود
نارون
بدبختی این است که ما را تنها گذاشت تا در تنهایی به زندگی ادامه دهیم، تا هر اتفاقی که می‌افتد، بیفتد.
Haniye
صد و پنجاه سال پیش، آدم‌ها تحت تأثیر دریاچه و جنگل‌ها قرار می‌گرفتند و شعر می‌گفتند. امروزه، ما در وصف سلول زندان‌ها غزل‌سرایی می‌کنیم.
hamid
درعوض، پذیرفتن این مطلب که میان کسانی که به زحمت می‌شناختمشان و یا اصلاً نمی‌شناختمشان، دشمنانی دارم برایم سخت‌تر و دردناک‌تر بود. همیشه با ساده‌لوحی که چند نمونه از آن را برایتان گفتم، فکر می‌کردم کسانی که مرا نمی‌شناسند اگر با من معاشرت داشته باشند دیگر نمی‌توانند از دوستی با من خودداری کنند و خوب این‌طور نبود! مخصوصاً از طرف کسانی که مرا فقط از دور می‌شناختند و حتی من اصلاً آن‌ها را نمی‌شناختم، دشمنی‌ها دیدم. بی‌شک، گمان می‌کردند که زندگی کاملی دارم و در سعادت و بی‌خیالی زندگی می‌کنم: این گناهی نابخشودنی است. چهره موفقیت، وقتی با روشی خاص نشان داده شود، خر را هم هار می‌کند.
محمد دانشجو
تقریباً؟ یک پاسخ عالی! یک پاسخ منطقی! ما در همه امور فقط تقریباً هستیم.
Crazy Captain 🗺
می‌دانید جذابیت چیست: روشی برای گرفتن جواب مثبت بدون آن‌که سؤال واضحی از شما پرسیده شود.
.
اکثر تعهدات انسانی تنها به این دلیل به وجود می‌آیند که بشر می‌خواهد اتفاقی در زندگی یکنواختش روی دهد. باید اتفاقی بیفتد، حتی بندگی بدون عشق، حتی جنگ و یا مرگ.
.
مسئله این نبود که خود را باهوش‌تر از دیگران می‌دیدم. از آن گذشته چنین احساسی آن‌قدرها هم مهم نیست، چرا که احمق‌های بسیاری نیز این‌گونه فکر می‌کنند.
.
وقتی انسان از سر ذوق یا به اجبار شغل، به ذات بشر فکر کند، دلش برای انسانِ اولیه تنگ می‌شود. حداقل، حرف دل و زبانشان یکی بود.
Moon
. آقای عزیز، احساس حقانیت،‌ رضایت از داشتن دلیل، شادی برای خود ارزش قائل شدن، این‌ها محرک‌های نیرومندی هستند که ما را پابرجا نگه می‌دارند و یا به جلو پیش می‌برند.
amir

حجم

۱۰۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۰۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان