- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب سقوط
- بریدهها
بریدههایی از کتاب سقوط
۴٫۳
(۶۲)
همشهریهایمان تشنه دو چیزند: یکی نظریهپردازی و دیگری عشقبازی.
.
پاریس یک نقاشی سه بعدی واقعی است، یک دکور باشکوه که چهار میلیون شبح در آن ساکناند.
.
سالها از آن موقع میگذرد. اما دل حافظهاش را دارد
.
نامفهوم صحبت کردنِ کسی دلیل بر درستی وی نیست.
.
وقتی انسان از سر ذوق یا به اجبار شغل، به ذات بشر فکر کند، دلش برای انسانِ اولیه تنگ میشود. حداقل، حرف دل و زبانشان یکی بود.
.
اما الآن عدهای هستند که خود بر صلیب میروند تا از دور دیده شوند.
shogun
همیشه برای کشتن یک انسان دلایل زیادی وجود دارد. ولی برعکس، پیدا کردن دلیل موجهی برای زندگی یک انسان، غیرممکن است. به همین دلیل است که جنایت همیشه وکلایی داشته است، اما بیگناهی فقط گاهی اوقات
usofzadeh.ir
درواقع، معشوقههای ما با ناپلئون بناپارت وجهاشتراکی دارند، آنها نیز فکر میکنند، همیشه آنجایی که همه شکست خوردهاند، آنها موفق میشوند.
فاطمه
اگر کسی دوست دارد همیشه جورابهای لطیف به پا کند به آن دلیل نیست که پاهای کثیفی دارد
usofzadeh.ir
روزی میرسد که بدون تمایلی واقعی، تصاحب میکنید. باور کنید، لااقل برای عدهای، تصاحب آنچه که به آن تمایلی ندارند، مشکلترین کار در عالم است.
Ali Hosseinnejad
آیا هیچ توجه کردهاید که تنها مرگ است که احساسات ما را بیدار میکند؟ چقدر دوستانی که تازه ما را ترک کردهاند، دوست داریم، مگر نه؟ چقدر استادانی را که دیگر حرف نمیزنند و دهانشان پر از خاک شده است، تحسین میکنیم!
Ali Hosseinnejad
عدهای فریاد میزنند: «دوستم داشته باش!» عدهای دیگر: «دوستم نداشته باش!». اما عدهای بیشتر، بدترین و بدبختترین آنها، فریاد میزند: «دوستم نداشته باش و به من وفادار بمان!»
Ali Hosseinnejad
تصور کنید که کسی خودش را در آب بیندازد. یکی از این دو حالت اتفاق میافتد، یا شما به دنبال او در آب میپرید تا او را بیرون بکشید و در این فصل سرد ممکن است بدترین حالت ممکن برایتان پیش آید! یا او را به حال خود رها میکنید، و شیرجههای نرفته گاهی اوقات کوفتگیهای عجیبی بهجا میگذارد.
Ali Hosseinnejad
بله، میتوان در این دنیا جنگید، تظاهر به عاشقی کرد، همنوع خود را شکنجه داد، در روزنامهها خودنمایی کرد، یا خیلی ساده موقع بافتنی بافتن از همسایه خود بدگویی کرد. اما در بیشتر اوقات، ادامه دادن، تنها ادامه دادنِ زندگی، قدرتی مافوق بشر میخواهد.
amir
این مطلب به حدی درست است که به ندرت با کسانی که از ما بهترند، درد دل میکنیم. بیشتر اوقات از معاشرت با آنها فرار میکنیم. در واقع، اکثر اوقات با کسانی که شبیه به ما هستند و در ضعفهای ما سهیماند، دردل میکنیم. بنابراین، ما نمیخواهیم خودمان را اصلاح کنیم، و یا بهتر شویم: چراکه قبل از هرچیز لازم است خود را ضعیف بدانیم. ما تنها میخواهیم که برایمان دلسوزی شود و در راهمان تشویق شویم. در یک کلام، میخواهیم دیگر گناهکار نباشیم و در عین حال تلاشی هم برای تزکیه نفسمان نکنیم.
amir
همه به دنبال آنند که ثروتمند شوند. برای چه؟ قطعاً به دلیل قدرت. و مخصوصاً برای آنکه ثروتْ آدمی را از داوری فوری نجات میدهد، شما را از میان جمعیت داخل مترو بیرون میکشد و درون اتاقک اتومبیلی با روکش نیکل حبس میکند، شما را درون پارکهای وسیع محافظت شده، در واگنهای تختخوابدار و در کابینهای مجلل، از دیگران جدا میکند. دوست عزیز، ثروت هنوز برائت از حکم نیست، اما آن را به تعلیق میاندازد، بدست آوردن ثروت همیشه مفید است...
amir
عدهای فریاد میزنند: «دوستم داشته باش!» عدهای دیگر: «دوستم نداشته باش!». اما عدهای بیشتر، بدترین و بدبختترین آنها، فریاد میزند: «دوستم نداشته باش و به من وفادار بمان!»
amir
آیا هیچ توجه کردهاید که تنها مرگ است که احساسات ما را بیدار میکند؟ چقدر دوستانی که تازه ما را ترک کردهاند، دوست داریم، مگر نه؟ چقدر استادانی را که دیگر حرف نمیزنند و دهانشان پر از خاک شده است، تحسین میکنیم!
amir
در مورد مردی با من صحبت کردهاند که دوستش زندانی بود. او، شبها، بر کف اتاق میخوابید تا از آسایشی که از دوستش سلب شده بود، لذت نبرد. چه کسی، آقای عزیز چه کسی برای ما روی زمین میخوابد؟ آیا خود من قادر به انجام این کار بودم؟
amir
وقتی کسی به دیگری میگوید «به همدلی من ایمان داشته باش»، در همان حال، در ذهن، با خود میگوید «از این مسئله بگذریم». حس همدلی، همان حسی است که رئیس دولت دارد، چراکه پس از وقوع بلایا، ارزان بدست میآید.
amir
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۰۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان