بریده‌هایی از کتاب سوءتفاهم

عشق مردها چیزی بیش از یک پارگی و نفاق نیست. مردها می‌توانند خودداری کنند و آنان را که ترجیح می‌دهند ترک نکنند.

جدایی برای کسانی که یکدیگر را آن طور که باید دوست می‌دارند، همیشه دلیل وجود چیزهایی است.

این اروپا خیلی غم زده است.

دل این قدرها ساده نیست.

من به نیروی وقایع ایمان دارم.

صمیمیت اناً ایجاد نمی‌شود. باید به خاطر آن فداکاری کرد

ماریا: نه، مردها هرگز نمی‌دانند که چطور باید دوست داشت. هیچ چیز آنها را راضی نمی‌کند. آنچه را که آنها می‌دانند، خواب و خیال دیدن است؛ وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است؛ سرزمین‌های تازه و مسکن‌های جدیدی را جستجو کردن است. در صورتی که ما می‌دانیم باید در دوست داشتن عجله کرد؛ در یک بستر خوابید، دست به یکدیگر داد و از غیبت ترسید. آدم وقتی دوست می‌دارد هرگز خواب چیزی را نمی‌بیند.

ماریا: نه، مردها هرگز نمی‌دانند که چطور باید دوست داشت. هیچ چیز آنها را راضی نمی‌کند. آنچه را که آنها می‌دانند، خواب و خیال دیدن است؛ وظایف جدیدی برای خود تصور کردن است؛ سرزمین‌های تازه و مسکن‌های جدیدی را جستجو کردن است. در صورتی که ما می‌دانیم باید در دوست داشتن عجله کرد؛ در یک بستر خوابید، دست به یکدیگر داد و از غیبت ترسید. آدم وقتی دوست می‌دارد هرگز خواب چیزی را نمی‌بیند.

من همین حفظ کردن امید خواب را نجات یافتن می‌نامم.