بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جولیوس قیصر | طاقچه
تصویر جلد کتاب جولیوس قیصر

بریده‌هایی از کتاب جولیوس قیصر

انتشارات:انتشارات نگاه
امتیاز:
۴.۳از ۱۲ رأی
۴٫۳
(۱۲)
تواضع، نردبان بامداد بلند پروازی‌ست و بالا رونده در آغاز بس روی خوش به نردبان دارد، اما چون به بالاترین پله پای گذارد به همان نردبان پشت خویش می‌کند؛ به ابرها می‌نگرد و می‌نکوهد پله‌های زیرین را که به یاری آن‌ها ره بالا گرفت.
Mohammad
کدام نیک‌تر است شما را، قیصر زنده و شما همه بردگان، یا قیصر مرده و شما همه آزادمردان؟ به پاس مهری که قیصر به من داشت، بر او می‌گریم. بهر این که کامروا بود، بس شادم، چون دلاوری یکتا بود می‌ستایمش اما چون فزون‌خواه بود، کشتمش. پس، اشک است برای محبتش، شادی برای کامرواییش، ستایش برای دلاوریش و مرگ برای فزون خواهی‌اش.
هادی
اگر هزاران سال عمر نصیبم باشد لحظه‌یی مناسب‌تر از اکنون را برای مرگ نمی‌یابم.
شلاله
گناه، از اختر بخت ما نیست گناه از ماست که زیردستیم و فرمان بُردار.
شلاله
بروتوس گرامی، گناه، از اختر بخت ما نیست گناه از ماست که زیردستیم و فرمان بُردار. بروتوس و قیصر: [هر دو نام‌اند] چرا باید نام قیصر را ابهتی بیش باشد؟ چرا باید آن نام را طنینی افزون‌تر باشد؟ کنار هم بنویس‌شان، نام شما هم بس زیباست. به زبان آرشان، هردو آهنگین‌اند به وزن‌شان آر، هردو سنگین‌اند. با ان دو احضار ارواح کن و هر دو نام به یکسان ارواحی فرا می‌خوانند. پس، به نام همهٔ ایزدان بگو بدانیم، این قیصرِ ما را با چه گوشتی خوراک می‌دهند که رشدی چنین عظیم داشته است؟ ای زمانه، شرمت باد!
هادی
این که می‌میریم، روشن است، فقط از زمان آن است، که مردان هراس دارند و از تعداد روزهای مانده به آن.
شلاله
بروتوس: پس، به پیش. آه، چه نیک بود که آدمی پایان ماجرای هر روز را پیش از پایان گرفتنش می‌دانست! لیک دانستنِ همین کافی‌ست که روز به پایان خواهد رسید و پایان ماجرا آشکار خواهد شد. آهای! بیایید. به پیش.
هادی
کرنش کنید رومیان، کرنش کنید و بگذارید دست‌های خود را تا به مِرفَق در خون قیصر بشوییم و تیغ‌هامان را به آن آغشته کنیم. سپس به پیش خواهیم رفت تا به سوق سوداگران و اسلحهٔ سرخ خویش افراشته فریاد خواهیم زد: «صلح، آزادی، رهایی»
هادی
قیصر: تو نیز بروتوس؟ پس از پای درای، قیصر!
هادی
قیصر: (به پیشگو) میانهٔ ماه مارس آمد. پیشگو: آری قیصر، اما هنوز به پایان نرسیده است.
هادی
آرته‌میدوروس:(با صدای بلند می‌خواند) «قیصر، بپرهیز از بروتوس، برحذر باش از کسیوس. به کسکا نزدیک مشو. از سینا چشم برمدار. به تِرِبونیوس اعتماد مکن. مِتِلوس سیمبِر را زیر نظر بدار. دیسیوس بروتوس دوست نمی‌داردت. تو رنجانده‌ای کایوس لیگاریوس را. این مردان یک اندیشه بیش ندارند که به قیصر آسیب رسانند.
هادی
(نامه را می‌گشاید و می‌خواند) «بروتوس، خفته‌ای تو. برخیز، و خود بنگر. آیا روم باید... چندین نقطه... سخن بگو، ضربت بزن، سامانی ببخش!» «بروتوس خفته‌ای تو برخیز.»
هادی
کسیوس به دست خود، خود را از بردگی آزاد می‌کند. بدین‌سان، ای خدایان، ضعیفان را بس توانا می‌کنید! بدین‌سان ای خدایان، جباران را شکست می‌دهید! نه برج‌های برآمده از سنگ، نه دیوارهای مفرغین، نه دخمه‌های تنگ، نه حلقه‌های سخت آهنین نیروی اندیشهٔ آدمی را باز نتوانند داشت. و زندگی، چون از این موانع دنیایی به رنج اوفتد، هرگز برای رها کردن خویش ناتوان نیست. اگر من آگه باشم از این، جهان پیرامون نیز آگه است که فشار جبر جباران را هرگه که خواهم توانم از گردهٔ خویش بردارم. (تندر همچنان می‌غرد)
هادی
از این زندگی، لیک، به پندار شخص من، مردن از آن بِه˚ که زیستن و از کسی همسان خود ترسیدن. من چون قیصر، آزاد زاده شدم، شما نیز. ما را به نیکی وی خوراک داده‌اند و هر دو توانیم سرمای زمستان را چون او تاب آوریم.
هادی
گرچه محبتم به قیصر کم نبود، محبتم به روم، بسی بیش بود. کدام نیک‌تر است شما را، قیصر زنده و شما همه بردگان، یا قیصر مرده و شما همه آزادمردان؟
شلاله
تاجی ورا دهید، و با آن، بی‌گمانم که وی را نیشی نیز می‌دهیم، تا هرگاه که خواهد ما را بیازارد.
شلاله
قیصر، ستاره شناسی تجربه اندوخته و در علم ریاضیات استاد بود. گاهنامه‌یی را که وی در ۴۶ ق. م. ابداع کرد هنوز تقویم رسمی در جهان غرب است. به دلیل ابداع این گاه شمار دقیق نام ماه هفتم سال را به افتخار وی جولیوس نهادند که به فرانسوی ژوئیه و به انگلیسی جولای تلفظ می‌شود.
شلاله

حجم

۳۲۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

حجم

۳۲۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

قیمت:
۹۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد