بریدههایی از کتاب مرشد و مارگریتا
۴٫۱
(۳۲۵)
با آستين دست راستش، اشكی را كه ناگهان سرازير شده بود، پاك كرد و ادامه داد : «عشق گريبان ما را گرفت، درست همانطوری كه قاتلی يكدفعه از كوچهای تاريك سر آدم هوار میشود. هردومان را تكان داد ــ همان تكان رعد و برق؛ همان تكان برق تيغه چاقو. بعدها البته گفت كه اينطور نبوده و ما از سالها پيش، حتی بیآنكه همديگر را بشناسيم عاشق هم بودهايم و او در ظاهر مدتی با مرد ديگری زندگی میكرده و من هم با آن دخترك... اسمش چه بود... زندگی میكردم.»
penelope
«بگو ببينم، چرا هميشه تعبير «انسان نيك» را به كار میگيری؟ آيا همه را به همين عنوان خطاب میكنی؟»
زندانی گفت: «بله، همه را، روی زمين انسان شروری وجود ندارد.»
فاطمه
برلیوز گفت: «حتی یک دین شرقی هم پیدا نمیشود که در آن باکره عفیفهای خدایی را به این دنیا نیاورده باشد و مسیحیان، که هیچ خلاقیتی نداشتند، مسیح خود را دقیقاً با همین الگو خلق کردند. واقعیت اینست که مسیح هرگز وجود خارجی نداشته. این نکتهای است که باید به آن توجه کرد...»
zohreh
عذابت همان جهنمی است که زنت برایت خواب دیده.
❤ محمد حسین ❤
منشی ما، پرولژنف (Prolezhnov) هم همانقدر قالتاق است که من... حقیقت این است که در کمیته ساختمان ما، همه دزدند
❤ محمد حسین ❤
آرزو داشتم دور دنیا سفر کنم. خوب، شاید در سرنوشتم نبود که بهآرزویم برسم. تنها گوشه ناچیزی از دنیا را خواهم دید. البته فکر نمیکنم که اینجا بهترین گوشه دنیا باشد، ولی خوب، تکرار میکنم که چندان هم بد نیست.
❤ محمد حسین ❤
عشق گریبان ما را گرفت، درست همانطوری که قاتلی یکدفعه از کوچهای تاریک سر آدم هوار میشود.
❤ محمد حسین ❤
چه کسی حاضر است زندگی غربی را با یوغ بندگی عوض کند؟»
پویا پانا
باید بروم و کمی دراز بکشم، خواب تنها علاج من است.»
پویا پانا
اگر صبح روز بعد، کسی بهاستپا لیخودیف (Stepa Likhodeyev) میگفت: «استپا، یا همین الان بلند شو یا تیربارانت میکنیم!» او قاعدتاً با صدای بیحال و رمقبریدهای جواب میداد: «عیب ندارد، تیربارانم کنید، هر کاری دلتان خواست بکنید، ولی من از جام بلند نمیشوم.»
پویا پانا
حجم
۹٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۹٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
قیمت:
۲۵۶,۰۰۰
تومان